< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

95/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلايل بطلان مذهب دوم

بحث درعلم قبل ازايجاب واجب تعالي به ماعدا داشتيم با مبناي اصالت وجود، براي اين منظور مذاهب دراصالت وجود را بيان كرديم وبه نقد مذاهب باطل پرداختيم.

بطلان مذهب دوم: براي بطلان مذهب دوم دلايلي بيان شده است:

دليل اول: طبق اين نظر ماهيت في حد نفسه چيزي نيست وبعد از انتساب به جاعل تحقق خارجي پيدا مي كند، سوال اين است كه آيا ماهيت بعد از انتساب به جاعل فرقي مي كند يا خير؟ اگر فرق نكند كه نمي تواند تحقق پيدا كند واصيل شود واگر فرق كند، سوال مي شود كه آن فرق درچيست

دليل دوم: دليل مبتني برمقدماتي است كه برخي از آنها اشاره شده وبرخي ديگر مطوي است:

مقدمه(1). ماهيات متباين اند به اين معنا كه هرماهيتي داراي حدّ ومرتبه ي خاصي است، كه اگر از حدّ ومرتبه خارج شود آن ماهيت نيست بلكه ماهيت ديگري است بعبارت ديگر حدّ ومرتبه ي هرماهيتي مقوم آن ماهيت است پس ماهيات متباين به تمام ذات اند واصطلاحاً گفته مي شود ماهيات مثار كثرت اند.

مقدمه(2). مشاء تشكيك را درمفهوم مي دانند، ومي گويند كه صدق مفهوم وجود بر مصاديقش تشكيكي است، اما افراد وجود متباين اند واختلاف تشكيكي ندارند. درمقابل صدرا تشكيك را خارجي مي داند و معتقد است كه اختلاف افراد وجود به شدت وضعف دارند، به نحوي كه مرتبه ي بالا كمالات مرتبه ي پايين را دارد به علاوه كمالات ديگر ومرتبه پايين تنزل وضعيف شده ي مرتبه ي بالاست.

مقدمه(3). بين علت ومعلول سنخيت وجود دارد معلول مسانخ با علت است واز علت چيزي صادر مي شود كه درآن وجود داشته باشد، چرا كه معطي شي نمي تواند فاقد آن باشد.

مقدمه(4). علت ومعلول يا جاعل ومجعول رابطه ي تشكيكي دارند، به اين معنا كه مجعول ومعلول تنزل جاعل وعلت است، وعلت وجاعل همان معلول است درمرتبه ي شديدتر وبا كمالات بشتر.

نتيجه: باتوجه به مقدمات فوق ماهيت نمي تواند مجعول باشد؛ چرا كه مجعول سرريز وتنزل جاعل است وچنين وضعي درجاي است كه تشكيك وجود داشته باشد وماهيات متباين به تمام ذات اند ونمي تواند ماهيتي مشتمل برماهيت ديگر باشد. پس ماهيت نمي تواند مجعول باشد.

خلاصه: ماهيت مجعول به معناي مفاض ازجاعل نيست؛ چرا كه جاعل چيزي را فاضه مي كند كه داشته باشد واين درصورتي است كه ماهيات خارجي تشكيكي باشند وحال آنكه ماهيات متباين به تمام ذات اند ورابطه تشكيكي وشدت وضعف ندارند.

دليل سوم: قائلين به اصالت ماهيت مي گويند مجعول بودن ماهيت به معناي مفاض از بودن از جاعل نيست، بلكه به اين معناست كه ماهيت با انتساب به جاعل حيثي پيدا مي كند كه مي شود از آن مي مفهوم وجود را انتزاع كنيم. اما مجعول بودن به اين معنا هم ادعاي شان را اثبات نمي كند؛ چرا كه آن حيث كه جاعل به ماهيت مي دهد يا اعتباري است ويا حقيقي، اگر اعتباري باشد كه نمي تواند ماهيت را اصيل كند، واگر حقيقي باشد وشان افاضه از جاعل را داشته باشد همان حيث حقيقت وجود است؛

به دليل كه افراد خارجي وجود دو ويژگي دارند:

1. افراد ذاتي مفهوم وجود نيستند؛ چرا كه فرد ذاتي حقيقتي بايد تمام خصوصيات آن حقيقت را داشته باشد، ولي افراد خارجي وجود تمام خصوصيات وجود مصدري يا مفهوم وجود را ندار؛

2. افراد عرضي مفهوم وجود هستند، به معنا كه وجود مصدري وجه افراد خارجي است وما بامفهوم وجه حقيقت وجود را مي فهميم نه كنه آنرا چرا كه كنه وحقيقت وجود به ذهن نمي آيد.

حيثيتي كه حقيقت دارد وبا ماهيت تحقق مي دهد همين دو ويژگي را دارد، اولاً فرد ذاتي وجود مصدري نيست وثانياً فرد عرضي مفهوم وجود است وما با مفهوم وجود وجه آنرا درك مي كنيم. پس حيثيتي كه حقيقت دارد همان وجود است.

متن: و ممّا يزيده بياناً[:بيان اضافه بربطلان قول اول]: أنّ حقيقة الجعل و الصدور لا يتضح مع اعتباريّة الوجود؛ لأن محصّل ما يتصوّر و يُعقل منهما[:جعل وصدور] ليس إلّا الفيضَ، و لا معنى لأن يفيض من شي‌ء[:علت] ما[:معلول] لا يكون هو[:معلول] أو سنخه فيه[:علت]، فلا معنى لفيضان ماهيّة المجعول من ماهيّة العلّة؛ لأنّ المهيات متغايرة ومتباينة موقوفة كلّ واحدةٍ منها على مرتبتها غيرُ قابلة للتشكيك و الاختلافات بالشدّة و الضعف ليمكن اشتمال ماهيّة على ماهيّة اُخرى أو على سخنها و شبهها لا ليُعقلَ فيضان الاُخرى من الاُولى.

وما قالوا من أنّ معنى المجعوليّة هو أن يجعل الجاعل الماهيّة بحيث ينتزع منها الوجود، فليس بشي‌ء؛ لأنّ تلك الحيثيّة [1]إن كانت اعتباريّةً أيضاً[:همان طوركه وجود اعتباري بود]، فلا جدوى[:فائده ندارد] لها، [2]وإن كانت حقيقة من شأنها أن تفيض عن الجاعل، فلا نعني بحقيقة الوجود سوى ذلك[:حيثيت]؛ لأنّ[:تعليل براي لانعني...] الّتي تقول[نقول ن ق] بها ليس فرداً ذاتيّاً للوجود المصدريّ، بل فرد عَرضيّ له[:وجود مصدري] بكون الوجود المصدريّ وجهاً من وجوهه، وهي[:حقيقت وجود] متصوَّرة لنا بهذا الوجه، لا بكنه حقيقتها.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo