< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

95/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم به جزئي دوگونه است

بحث درعلم الهي به جزئيات داشتيم كلام ابن سينا در" الهيات شفا" بيان شد، حال به بيان ايشان در" اشارات" مي پردازيم.

ابن سينا در"اشارات" درفصلي علم الهي به جزئيات را بيان مي كند ودرفصل بعدش فرق علم وقدرت را، ومي گويد تغيير درعلم آسان تراز تغيير درقدرت است. لاهيجي هر دوفصل را دراين جا آورده است.

بيان شيخ در"اشارات": علم به جزئي دوگونه است گاهي حسي واز طريق مشاهد است وگاهي تعقلي واز طريق اسبابي است كه نوع شان منحصر به فرد اند؛ چرا كه اشياء جزئي وقتي وجود مي گيرند كه اسبابش جمع شده باشند وكسي كه به اين اسباب واجتماع آن علم دارد به وجود شي جزئي وعدم آن علم دارد. چنين علمي زماني نيست كه درزمان وجود شخص موجود باشد وقبل وبعد از شخص موجود نباشد، بلكه مثل علم منجم به كسوف است كه با محاسبه حركات سماوي مي داند كسوف وقتي رُخ مي دهد،كه قمر دردرجه اول ميزان باشد وخورشيد دردرجه ي اول حمل، چرا كه درچنين حالتي مقابله وجود دارد وسايه زمين روي ماه مي افتد وكسوف رُخ مي دهد.

به بيان ديگر علم به كسوف دوگونه است يا از طريق مشاهد درشب است ويا طريق محاسبه ي حركات سماوي كه اسباب منحصر به فرد كسوف اند؛ مثلا از طريق مشاهد بداند كه وقتي خورشيد در درجه اول حمل باشد وقمر دردرجه اول ميزان مقابله ي روي مي دهد كه عرض آن صفر است وبا وجود چنين مقابله ي سايه ي زمين روي ماه مي افتد وكسوف رُخ مي دهد.

سوال: وقتي كه منجم با محاسبات حركات سماوي به كسوف جزئي ومعين علم پيدا كرد آيا مي تواند درهمان زمان بگويد كه آن كسوف واقع شده يانه؟

جواب: علم به جزئي از طريق مشاهده وعلم به جزئي از طريق اسباب فرق دارد؛ علم به جزئي از طريق مشاهد متغير است ولي علم به جزئي از طريق اسبابِ منحصر به فرد ثابت است، مثلا زماني كه منجم از طريق اسباب منحصر به فرد مي داند كه كي بين خورشيد وقمر مقارنه وجود دارد وخسوف روي مي دهد ويا درچه زماني بين خورشيد وقمر مقابله ي خاص وجود دارد وكسوف رُخ مي دهد اين علم ثابت است هم قبل از كسوف وجود دارد هم حين كسوف وهم بعد از كسوف ولذا نمي تواند به وقوع يا عدم وقوع كسوف جزئي متغير كه با اشاره مشخص مي شود حكم كند. پس از طريق اسباب علم به جزئي ثابت حاصل مي شود، وقوع وعدم وقوع اين يا آن كسوف كه با اشاره مشخص مي شود جز با مشاهده به دست نمي آيد.

متن: و قال في "الإشارات": «الأشياء الجزئيّة قد تُعقَل[:درمقابل قد تُحس] كما يُعقل الكلّيّات من حيث[:متعلق تعقل] تجب بأسبابها منسوبةً إلى مبدأ نوعُه[:مبدا] في شخصه يتخصّص به[:مبدا]، كالكسوف الجزئيّ، فإنّه قد يُعقل وقوعُه[:كسوف جزئي] بسبب تَوافي أسبابه الجزئيّة و إحاطته[:عقل] بها[:اسباب] وتعقّلها[:اسباب]، كما تعقل الكلّيّات. وذلك[:تعقل كه ازطريق اسباب است] غير الإدراك الجزئيّ الزمانيّ لها[:اشيا] الّذي تَحْكُمُ[:توحكم مي كني] أنّه وقع الآن أو قبله[:الآن]، أو يقع بعده[:الآن]، بل[:مربوط به قبل از ذلك غير...] مثل أن يُعقل أنّ كسوفاً جزئيّاً يعرض عند حصول القمر ـ و هو جزئيّ مّا ـ وقت كذا ـ و هو جزئيّ مّا ـ في مقابله[:أي مقابلة كذا].

ثمّ ربّما وقع ذلك الكسوف، ولم يكن عند العاقل[العاقل الاول ن م] إحاطة بأنّه وقع أو لم يقع، وإن كان معقولاً على النحو الأوّل[:كلياً مستنداً إلي اسباب الشخصيّة] إلّا أنّ هذا[:وقوع وعدم وقوع] إدراك آخَرُ جزئيّ يحدث مع حدوث المدرَك و يزول مع زواله، وذلك الأوّل[:نحوالأول يا عقل اول] يكون ثابتاً الدهرَ كلّه، وإن كان علماً بجزئيّ، فإنّ العاقل لأنّ بين القمر في موضع كذا[:مثلا دردرجه اول حمل] و بين كونه[:قمر] في موضع كذا[:مثلا درجه اول ثور] يكون كسوف معيّن[:يعني بين موضع اول حمل وموضع اول ثور كه سي درجه است قمركسوف پيدا مي كند] في وقت من زمان أوّلُ الحالين[:اول حمل واول ثور] محدودٍ عقله[:يعني تعقلش معين است]، وذلك[:چنين كسوفي] أمرٌ ثابت قبل كون الكسوف و معه و بعده».

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo