< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

95/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بررسی نظریه ای که می گوید لکه های سیاه ماه به خاطر این است که نار به قمر تعلق گرفته، توسط مصنف و اشکال بر آن/ بیان احتمالات لکه های قمر/ بیان لکه های قمر/ فصل 6/ فن 2/ طبیعیات شفا.

و الدلیل علی ذلک حرکات الشهب الثاقبه ذوات[1] الذوانب[2]

بیان شده بود که محو قمر به خاطر تماس آتش است. اما تماس آتش با چه می باشد آیا با قمر است یا با حامل قمر است؟ اگر مراد تماس آتش با قمر باشد امکان ندارد و اتفاق نمی افتد زیرا فاصله بین آتش و قمر زیاد است. و اگر مراد تماس آتش با حامل قمر باشد این هم اتفاق نمی افتد چون اگر اتفاق بیفتد لازمه اش این است که آتش به تبع حامل قمر حرکت کند. حامل قمر به سمت مشرق حرکت می کند پس آتش هم باید به سمت مشرق حرکت کند در حالی که آتش حرکت به سمت مغرب دارد پس معلوم می شود که تابع حامل نیست اگر تابع حامل نیست پس مماس با حامل هم نیست.

در استدلال و اشکالی که مطرح شد اینگونه ادعا شد که حرکت نار مثل مایل، به سمت مغرب است نه اینکه مثل حامل به سمت مشرق باشد. این از کجا ثابت می شود؟ در جلسه قبل بیان شد که شهب و ذوات الاذناب در هوای اعلی هستند و هوای اعلی مثل نار حرکت می کند. حرکت این شُهب و ذوات الاذناب به سمت مغرب است پس هوای اعلی هم به سمت غرب حرکت می کند پس نار هم به سمت غرب حرکت می کند. اگر نار به سمت غرب حرکت می کند تابع مایل است که آن هم به سمت غرب حرکت می کند. ما از طریق حرکت شهب و ذوات الاذناب حرکت نار کشف می شود. معلوم می گردد که نار به سمت مغرب حرکت می کند و حرکت به سمت مغرب، حرکت مایل است پس نار تابع مایل است نه حامل.

در جلسه قبل توضیح داده شد که مراد از « ذوات الاذناب » و « شهب » چه می باشد و بیان شد که بنابر نظر جدید و قدیم چه توجیهی می شود. الان طبق نظر قدما حرف می زنیم. آنها می گویند ذوات الاذناب و شهب در هوای اعلی هستند پس حرکتشان در حالی است که در هوای اعلی شناورند بنابراین از حرکت اینها می توان حرکت هوای اعلی را کشف کرد و از حرکت هوای اعلی، حرکت نار کشف شود. چون ذوات الاذناب و شهب به سمت مغرب حرکت می کنند معلوم می شود که نار هم به سمت مغرب حرکت می کند یعنی حرکت نار مانند حرکت مایل قمر است نه اینکه به سمت شرق حرکت کند که مثل حرکت حامل قمر باشد. پس اگر مماس با حامل قمر بود باید مثل حامل حرکت می کرد در حالی که می بینیم مثل حامل حرکت نمی کند پس معلوم می شود که مماس با حامل نیست.

توضیح عبارت

و الدلیل علی ذلک حرکات الشهب الثاقبه ذوات الذوانب

نسخه صحیح « و ذوات الذوانب » است.

« ذلک »: اینکه حرکت نار و هوای اعلی به سمت مغرب است « یعنی مانند حرکت حامل نیست ».

التی علمنا من احوالها انها فی الهواء الاعلی

« التی » صفت « شهب و ذوات الذوانب » است.

شهب و ذوات الذوانب چه ربطی به نار و هوای اعلی دارند؟ مصنف می فرماید از روی احوالشان فهمیده می شود که در هوای اعلی هستند. احوال آنها در جلسه قبل توضیح داده شد.

و انها تتحرک بحرکه ذلک الهواء الی الغرب

« انها » عطف بر « انها » است یعنی عبارت اینگونه است « التی علمنا من احوالها انها تتحرک ... »

ترجمه: این شهب و ذوات الاذناب به حرکت آن هوای اعلی به سمت غرب حرکت می کنند.

و لیست تلک الحرکه للهواء بذاته و لا للنار اذ لهما مبدأ حرکه مستقیمه فذلک لهما بالعرض علی ما علمت

تا اینجا استدلال و اشکال تمام شد از اینجا می خواهد دفع دخل مقدر کند. شخصی می گوید لازم نیست که نار حرکتش تابع باشد. نار مماس با حامل است ولی به تبع حرکت حامل و مایل، حرکت نمی کند بلکه نار حرکت مستقل دارد پس نباید گفت که چون حرکت نار مخالف با حامل است پس مماس نیست بلکه مماس است و هر کدام حرکت خودشان را دارند. حامل به سمت شرق می رود و نار هم به حرکت استقلالی نه تبعی به سمت غرب می رود. چنانچه افلاک دیگر که با افلاک بالایی خودشان مماس اند علاوه بر حرکت تبعی که به تبع فلک الافلاک دارند و هر شبانه روز یک بار به دور زمین می زنند، حرکت استقلالی هم دارند. این حرکت استقلالی در یکی سریع و در یکی بطیء است. مثلاً فلک خورشید در حدود 365 روز به دور زمین می چرخد و فلک خورشید حدود 28 روز به دور زمین می چرخد و این نشان می دهد این افلاک با اینکه مماس با فلک بالاتر از خودشان هستند ولی می توانند حرکت استقلالی خودشان را انجام دهند. در نار هم به همینصورت بگویید که مماس با نار است ولی لازم نیست مثل نار حرکت کند بلکه حرکت استقلالی می کند.

مصنف این کلام را دفع می کند به اینصورت که حرکت استقلالی نار، حرکت مستقیم به سمت فوق است و در فن اول طبیعیات گفته شد هر چیزیکه دارای مبدأ حرکت مستقیم است محال می باشد که مبدأ حرکت مستدیر را هم داشته باشد و می دانیم که نار مبدأ حرکت مستقیم را دارد پس حتما مبدأ حرکت مستدیر را ندارد. بنابراین حرکت مستدیر برای خودش نیست و تبعی می باشد که یا باید تابع حامل باشد که این صحیح نیست یا باید تابع مایل و فلک الافلاک باشد که همین صحیح می باشد.

« تلک الحرکه »: مراد حرکت به سمت غرب است که هم نار این حرکت را دارد هم هوای اعلی این حرکت را دارد.

« للهواء »: الف و لام در آن برای عهد است یعنی همین هوای اعلی.

ترجمه: این حرکت برای هوا، به ذات هوا نیست « یعنی مستقل نیست و باید تبعی باشد » و برای نار هم این حرکت به سمت غرب و به ذات نار نیست زیرا برای نار و هوا مبدأ حرکت مستقیم است « و در فن اول خواندید آنچه که دارای مبدأ حرکت مستقیم است مبدأ حرکت مستدیر ندارد پس برای نار و هوا، حرکت مستدیر به صورت استقلالی نیست » پس آن حرکت به سمت غرب برای نار و هوای اعلی بالعرض است « یعنی با واسطه است که آن واسطه، فلک مایل می تواند باشد یا فلک الافلاک باشد » بنابر آنچه دانستی.

نکته: این حرکت، بالقسر نیست بلکه تبعی است. حرکت قسری حرکتی است که خلاف میل متحرک باشد. خودتان را محاسبه کنید مثلا از پله به سمت بالا می روید نفس ما بدن را به سمت بالا تحریک می کند و بدن حرکت می کند. این حرکت، قسری می شود لذا نتیجه اش خستگی بدن است. اما در نار و افلاکِ دیگر که بالتبع حرکت می کنند خستگی تولید نمی شود پس معلوم می گردد که مقاومت و تحمیل نیست بلکه با اشتیاق حرکت می کند ولی عامل حرکت در درون نار نیست.

فیکون الجسم السماوی الذی یماس الهواء الاعلی حرکته تلک الحرکه

این عبارت نباید سر خط نوشته شود و دنباله ی قبل است.

وقتی دیدیم آتش به سمت مغرب حرکت کرد و مانند حامل حرکت نکرد پس باید گفته شود جسم سماوی که حرکت نار به تبع آن و به عرض آن است حامل نمی باشد بلکه مایل است. توضیح بحث در جلسه بعد بیان می شود.

خلاصه: بیان شده بود که محو قمر به خاطر تماس آتش است. اما تماس آتش با چه می باشد آیا با قمر است یا با حامل قمر است؟ اگر مراد تماس آتش با قمر باشد امکان ندارد و اتفاق نمی افتد زیرا فاصله بین آتش و قمر زیاد است. و اگر مراد تماس آتش با حامل قمر باشد این هم اتفاق نمی افتد چون اگر اتفاق بیفتد لازمه اش این است که آتش به تبع حامل قمر حرکت کند. حامل قمر به سمت مشرق حرکت می کند پس آتش هم باید به سمت مشرق حرکت کند در حالی که آتش حرکت به سمت مغرب دارد پس معلوم می شود که تابع حامل نیست اگر تابع حامل نیست پس مماس با حامل هم نیست.

از کجا ثابت می شود که حرکت نار به سمت مغرب است؟ چون حرکت این شُهب و ذوات الاذناب به سمت مغرب است پس هوای اعلی هم به سمت غرب حرکت می کند پس نار هم به سمت غرب حرکت می کند.


[1] نسخه صحیح « و ذوات الذوانب » است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo