< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

95/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان حشو و درون جسم سماوی/ فصل 7/ فن 2/ طبیعیات شفا.

و انما تدرک من غایات ذلک و مناقبه اموراً یسیره مثل الحکمه فی المیل و الاوج و الحضیض[1]

توضیح این عبارت بعدا بیان می شود. الان وارد فصل بعدی می شویم.

توضیح عبارت

الفصل السابع فصل فی حشو الجسم السماوی

« حشو » به معنای « درون » است. جسم سماوی جوفش خالی است و در این جوف خالی، خداوند ـ تبارك ـ عناصر را آفریده است. توجه كنید از بالا كه فلك نهم قرار دارد بعداً فلك هشتم قرار دارد تا به قمر می رسیم كه همه ی آنها افلاك هستند. در جوف فلك قمر، عناصر آفریده شده است. الان مصنف می خواهد به بحث از عناصر بپردازد. به عبارت دیگر به بحث از حشو جسم سماوی بپردازد. به عبارت سوم به بحث از درون و جوف جسم سماوی بپردازد.

و ما قاله الناس فی احوال الارض و سائر العناصر

مصنف در این فصل در اقوال دیگرای بحث می كند كه در احوال ارض یا سائر عناصر یعنی آب و هوا و نار است.

نقول ان الجرم المتحرك بالاستداره حركه وضعیه یلزم ضروره ان یكون فیه اختلاف حال عند الحركه

مصنف در این یك صفحه از كتاب تا عبارت « فنقول ان كون الجسم ساكنا ... » درباره ی زمین بحث می كند و اثبات می كند كه زمین باید ساكن باشد و نباید حركت كند. ابتدا مقدمه بیان می كند.

مقدمه: می توان زمین را با جسم سماوی مقایسه كرد و چندین حالت برای آن یافت:

حالت اول: جسم سماوی ساكن باشد و زمین هم ساكن باشد.

حالت دوم: جسم سماوی متحرك باشد و زمین ساكن باشد. مصنف می خواهد این حالت را اثبات كند.

حالت سوم: جسم سماوی ساكن باشد و زمین متحرك باشد.

حالت چهارم: جسم سماوی متحرك باشد و زمین هم متحرك باشد. این حالت به دو صورت می شود:

صورت اول: ‌حركت آنها بر وفق همدیگر است.

صورت دوم: حركت آنها مخالف همدیگر است. در این صورت كه مخالف باشد یا در سرعت و بطو مخالف است یعنی یكی سریعتر و یكی بطی تر می رود یا در جهت مخالف است یعنی یكی به سمت مشرق می رود و یكی به سمت مغرب می رود.

حكم حالت اول: در اینصورت وضع این دو نسبت به هم عوض نمی شود. یعنی همان وضعی كه در اصل خلقت داشتند تا آخر دارند.

حكم حالت دوم و سوم: در اینصورت وضع این دو نسبت به هم عوض می شود.

حكم صورت اول از حالت چهارم: در اینصورت وضع این دو نسبت به هم عوض نمی شود.

حكم صورت دوم از حالت چهارم: در اینصورت وضع این دو نسبت به هم عوض می شود.

مصنف می گوید ما چنانچه قبلا بیان كردیم جسم سماوی حتما باید حركت كند پس آن فرضی كه می گفت جرم سماوی ساكن است « یعنی حالت اول و حالت سوم » باطل هستند.

مقدمه دوم: ما اختلاف حال را در جرم سماوی مشاهده می كنیم، هر شب می بینیم كوكب در یك جایی قرار دارد. یكبار می بینیم در مشرق است و بار دیگر می بینیم در مغرب است. یكبار می بینیم در این درجه طلوع كرده است بار دیگر می بینیم در درجه ی دیگر طلوع كرده است. پس نمی توان آنها را ساكن فرض كرد باید متحرك فرض كرد. اگر بخواهید آنها را ساكن فرض كنید باید با حركتی كه مشهودِ ما می باشد مقابله كرده باشیم و حركتی را كه می بینیم دفع كنیم و این امكان ندارد اما آیا زمین حركت می كند و ما جرم سماوی را متحرك می بینیم یا جرم سماوی حركت می كند؟ تا اینجا مطلب روشن نیست در عبارات بعدی این مطلب بیان می شود.

حركه وضعیه: یعنی حركه وضعیه می كند چون حركت مستدیر گاهی وضعیه است و گاهی وضعیه نیست بلكه أینیّة است. اگر جسم به دور خودش بچرخد حركت مستدیر وضعیه می كند و اگر به دور زمین مركز خودش نچرخد بلكه به دور مركز دیگر بچرخد حركت مستدیر أینیه است یعنی ما كه به دور مركز دایره می چرخیم حركت أینی می كنیم ولی حركت ما مستقیم نیست بلكه دورانی است.

ترجمه: می گوییم جرمی كه حركتِ به استداره می كند آن هم حركت وضعی می كند لازم می آید ضرورتاً « یعنی بداهتا حتما » كه در این جسم، اختلاف حال عند الحركه باشد « زیرا اگر اختلاف حال پیدا نكند معنایش این است كه مقابل حركت یعنی سكون را دارد.

فان ثبات الاحوال كلها مدافع للحركه مقابل لها

اگر همه ی احوال یك جسم ثابت بماند این، نشان می دهد كه جسم، ساكن است و حركت نمی كند.

« مدافع للحركه »: این ثبات، حركت را دفع می كند و مقابل حركت است.

اذ هذه الحركه لا تتعلق بالكیف و الكم و غیر ذلك

« اذ » علت برای ما قبل نیست. علت برای ما بعد است لذا در هر دو نسخه خطی واو آمده است. « اذ » تعلیل برای عبارت « لم یكن الجسم ... » در صفحه 51 سطر اول است و چون بین « اذ » و معلّلش خیلی فاصله شده است لذا این تعلیل را با عبارت « فاذا كان كذلك » تكرار می كند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo