< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

96/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه اشکال بر قول هفتم و بررسی قول چهارم در تعلیل سکون زمین / نقض آراء باطله ای که در تعلیل سکون زمین بیان شده است/ فصل 8/ فن 2/ طبیعات شفا.

و ما بال هذا الدفع لا یجعل حرکه السحب و الریاح الی جهة بعینها[1]

بعضی ها معتقد بودند که از ناحیه ی فلک بر زمین دفع و فشار وارد می شود و چون فشارهایی که از اطراف بر زمین وارد می شوند مساوی می باشند زمین اجازه ی حرکت به هیچ طرف پیدا نمی کند و در همان وسط ساکن می ماند. مصنف بعد از اینکه این قول را با بیانات مختلف رد کرد چند سوال مطرح کرد که یک سوال در جلسه ی قبل بیان شد و دو سوال در این جلسه بیان می شود. در جلسه قبل خوانده شد که اگر این دفع، این همه قوی است که زمینِ به این سنگینی را اجازه حرکت نمی دهد چطور این دفع قابل احساس نیست در حالی که با این همه قوتی که دارد زمین را از حرکت منع می کند.

سوال دوم این است که چرا این دفع که از طرف فلک به سمت زمین می آید ابری را که بین زمین و فلک است تحت تاثیر قرار نمی دهد. ابر بر سر راه این فشار قرار دارد چون بین زمین و فلک قرار دارد.

توضیح عبارت

و مال بال هذا الدفع لایجعل حرکه السحب و الریاح الی جهة بعینها

چه می شود این دفع « که از ناحیه فلک می آید » را که حرکت ابرها و بادها را به سمت جهتِ معینی قرار نمی دهد؟

و لا یجعل انتقالنا الی المغرب اسهل علینا من انتقالنا الی المشرق

این عبارت عطف بر « لا یجعل » است و « ما بال هذا الدفع » بر آن وارد می شود.

این عبارت سوال سوم را بیان می کند.

مصنف تمام فشارها را از ناحیه فلک اطلس لحاظ می کند اما بنده ـ یعنی استاد ـ گفتم فلک قمر فشار می آورد و این هم صحیح است چون فشار از طریق فلک قمر می خواهد وارد شود اگر چه فشار اصلی از طریق فلک اطلس شروع می شود. فلک اطلس چگونه حرکت می کند؟ از مشرق به سمت مغرب می رود. اگر ما بخواهیم از مشرق به سمت مغرب حرکت کنیم فشاری که فلک اطلس می آورد به ما کمک می کند. شما ملاحظه کنید وقتی در یک خیابان راه می روید و باد از پشتِ شما می وزد و شما را هُل می دهد گاهی اینقدر باد شدید است که حالت راه رفتن تبدیل به حالت دویدن می شود. پس فشارِ باد گاهی ما را به جلو می راند اما اگر باد از مقابل به ما بوزد راه رفتنِ ما را کُند می کند. در ما غنی فیه می گوید فلک از مشرق به سمت مغرب می رود و همانطور فشار می آورد یعنی از مشرق به مغرب فشار می آورد. اگر ما از مشرق به سمت مغرب برویم فشارش بر ما هم باید وارد شود همانطور که فشارِ باد بر بدن ما وارد می شود لذا راه رفتن ما به سمت مغرب آسانتر می شود اما اگر از مغرب به سمت مشرق برویم چون برخلافِ فشاری است که فلک بر ما وارد می کند مثل بادی می باشد که از جلو به ما برخورد می کند و ما آهسته تر راه می رویم در حالی که می بینیم ما اگر به سمت مشرق یا به سمت مغرب برویم هیچ اتفاقی نمی افتد.

ترجمه: چه می شود این دفع را که قرار نمی دهد انتقالِ ما از مشرق به مغرب را آسانتر بر ما از انتقالی که از مغرب به مشرق پیدا می کنیم « خوب است قبل از لفظ ـ الی المغرب کلمه ـ من المشرق و قبل از کلمه ی ـ الی المشرق ـ کلمه ی ـ من المغرب ـ در تقدیر گرفته شود ».

و الذی ظن ان ظاهر الارض مسطح

بیان قول چهارم: بیان می کردند زمین به شکل طبل است که یک طرفِ آن محدب و یک طرفِ آن صاف است. طرفِ محدبِ آن به سمت پایین است و طرفِ صافِ آن به سمت بالا است و ما بر همان طرفِ صاف زندگی می کنیم. دلیلش این بود که وقتی ما خورشید را در حین طلوع که از افق بالا می آید نگاه می کنیم می بینیم زمین بر روی خورشید یک خط مستقیم کشیده است یعنی فصل مشترکِ زمین با خورشید به خط مستقیم است که به صورت افقی کشیده شده است مثلا اگر نصف خورشید از افق بالا آمده باشد آن خط مستقیم همان قطرِ خورشید می شود. اگر نصف کمتری از خورشید بالا آمده باشد آن خط مستقیم همان وتری می شود که بر قرص خورشید کشیده می شود. توجه داشته باشید که فاصله ی بین خورشید و زمین 150 میلیون کیلومتر است اما به نظر ما اینطور می رسد که الان خورشید و زمین به هم چسبیدند و متصل می باشند. دو جسم وقتی به هم متصل شوند دارای فصل مشترک می شوند. فصل مشترکِ دو جسم، سطح واحد است و فصل مشترکِ دو سطح، خطِ واحد است و فصل مشترکِ دو خط، نقطه ی واحد است. ما الان از خورشید، سطحش را می بینیم « خورشید اگر چه جسم است ولی وقتی طلوع می کند ما سطحش را می بینیم » از زمین هم سطحش دیده می شود پس الان دو سطح به هم متصل شدند و برخورد کردند بنابراین فصل مشترک آنها خط می شود. زمین با خورشید این فصل مشترک را دارد و ابتدای صبح که ملاحظه می کنیم می بینیم خط صافی از طریق زمین بر روی سطح خورشید افتاده است و خورشید از وسط نصف شده است. اما اگر زمین سطحش صاف نبود بلکه مدور بود خطِ صاف بر روی سطح خورشید دیده نمی شد بلکه آن خط به صورت مدور دیده می شود یعنی محدبِ زمین وارد سطح خورشید می شود یعنی یک دایره را فرض کنید که خورشید است به طوری که سطح آن 2 سانت باشد و می خواهد از افق بالا بیاید اگر سطح زمین صاف نباشد بلکه مدور باشد حدبه زمین بر این دایره می افتد یعنی یک دایره ای با شعاع 2 سانت فرض کنید ولی از مرکزِ دایره ی اولی رسم نکنید بلکه یک سانت از آن مرکز پایین بیایید و دایره ی دوم را رسم کنید این دایره ی دوم را زمین فرض کنید. الان بخشی از قوس دایره ی دوم که زمین است بر دایره ی اول واقع شده است آن قوس همان خط و فصل مشترک است.

پس قول چهارم می گوید اگر زمین کروی باشد باید آن فصل مشترک به صورت محدب و خط مدوّر دیده می شد اما آن فصل مشترک به صورت خطِ مستقیم دیده می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo