< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

97/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان سه عامل ازدیاد گرما در مناطقی که ما ساکن هستیم و در مقابل سه عاملی که باعث اعتدال خط استوا و شهرهای نزدیک آن هستند

فن الخامس: المعادن و الآثار العلویة

فهذه البلاد التي تلينا يعرض لها أن الشمس تقرب منها بتدريج يتقدمه تسخين‌ بعد تسخين؛ ثم إذا وازاها و حاذاها، عرض أن يقيم عندها مدة لا تتنحى عن رءوسها، لأن الميول عند قرب من‌ المنقلبين تقل و تصغر جدا؛ ثم إن كانت تسامت الرأس و تجاوزه، عاودت المسامتة عن قريب، و يكون النهار أيضا طويلا و الليل قصيرا، فيدوم إلحاح الشمس عليها بالتسخين، لكون مددها متقاربة و مع‌ ذلك طويلة، و مع ذلك حافظة لقرب واحد من الشمس، فيكون الحر متجاوزا للحد.بحثمان در این بود که منطقه ی استوایی یعنی در اطراف خط استوا معتدل است و جای بسیار مناسبی برای زندگی حیوان و انسان است. بر خلاف قول قدما مشائین که می گفتند آن منطقه بسیار حار است بلکه محترقه است و جای سکونت نیست. ابن سینا در صدد اثبات اعتدال منطقه ی استوایی و آمادگی آن منطقه برای زندگی است. در این قسمت که می خواهیم شروع کنیم مقایسه می کند بین بلادی که ما در آن بلاد ساکن هستیم و بلادی که در منطقه ی استوا قرار گرفته اند. بین این دو مقایسه می کند و امتیاز منطقه ی استوایی را اثبات می کند. ما در روی مدار راس السرطان هستیم و جایی هستیم که آفتاب همیشه مایل می تابد. هیچ وقت محاذی نمی تابد. ولی این آفتاب بین راس السرطان و راس الجدی این چنین است که گاهی محاذی می تابد. اشتباه بیان شد که می خواهد بلاد ما را اثبات کند. می خواهد بلادی که نزدیک ما هستند و نزدیک راس السرطان هستند را اثبات کند. منتها جایی هستند که آفتاب می تواند روی اینها محاذی بتابد. بالاتر از راس السرطان نیستند که من گفتم بالاتر از راس السرطان، این اشتباه بود. روی راس السرطان یا بین راس السرطان و خط استوا قرار گرفته اند که آفتاب در حین رفتنش به سمت راس السرطان یک روز روی اینها محازی می تابد. در وقت برگشتن هم یک روز محاذی می تابد. آن بلاد را دارد با بلاد استوایی مقایسه می کند نه بلاد ما را. آن بلادی که تلینا یعنی همان در خط راس السرطان به پایین هستند. خورشید از اول حمل که رو خط استوا می تابد سه ماه طول می کشد تا برسد به راس السرطان. دوباره سه ماهه دیگر طول می کشد تا بیاید پایین و برسد به خط استوا. شش ماه در منطقه ی شمالی زمین است. شش ماه دیگه هم در نیمکره ی جنوبی است. ما آن شش ماه را که در نیمکره ی شمالی است را حساب می کنیم. وقتی که در اول حمل روی خط استوا می تابد به آن اعتدال ربیعی می گویند و منظورشان این است که منطقه هایی که بالاتر از خط استوا هستند، تا به برسد به نزدیک قطب حتی ماها را هم شامل می شود، این ها یک هوای معتدل بهاری دارند نسبت به زمستان و تابستانشان معتدل است، هر کس به لحاظ خودش. یکی را می بینید که خیلی هوای مناسبی است، خیلی بشر خوشش می آید. یکی دیگر هوایش سرد است و این نسبت به سرمای زمستان معتدل است. در هر صورت هر کدام از این ها دارند اعتدال را طی می کنند لذا به خط استوا می گویند نقطه ی اعتدال بهاری یا ربیعی. خورشید می رود تا سه ماه بعد می رسد به راس السرطان. آنجا می شود انقلاب صیفی نه اعتدال. یعنی از بهار منقلب می شود به تابستان. راس السرطان می شود انقلاب صیفی. دوباره برمی گردد اول پاییز می رسد به خط استوا. این می شود اعتدال خریفی. بعد می آید پایین تا می رسد به راس الجدی و می شود انقلاب زمستانی. دوباره می رود به سمت خط استوا که انقلاب ربیعی مجددا تکرار می شود. پس دوتا اعتدال داریم که روی خط استوا انجام می شوند و دوتا هم انقلاب داریم. یک انقلاب روی راس السرطان است و یک انقلاب هم روی راس الجدی. الآن ابن سینا می خواهد بلادی را مطرح کند که روی همین دو انقلاب اند. البته در انقلاب شتوی ایشان معتقد است که اصلا بلادی آنجاها نیست. ولی خب آن منطقه بالاخره اگرچه دریا است این حکمی که الان بیان می کنیم را دارد. اما در انقلاب صیفی بلاد موجود است. می خواهد مقایسه کند بین بلادی که در انقلابین واقع شده اند با بلادی که در استوا واقع شده اند. البته خیلی دقت ندارد که حتما باید روی راس السرطان باشد. همان حدود راس السرطان و اطرافش باشد کافی است. به شرطی که بین راس السرطان و استوا باشد. بالاتر نباشد. بالاتر را ایشان کاری تقریبا ندارد. البته آنجا را هم می شود گفت که شامل می شود ولی حالا همان قسمتی که متیقن است من مطرح می کنم. یعنی بین راس السرطان و خط استوا. خورشید شروع می کند از حمل می آید به سمت راس السرطان. سه برج طول می کشد. به تدریج نزدیک می کند خودش را به همین بلادی که مورد توجه ما هستند که می خواهیم اوضاعشان را توضیح دهیم و مدام سخونت بعد از سخونت می فرستد. یعنی امروز که طلوع می کند بالاخره درست است که مایل طلوع می کند ولی آن وقتی که در جنوب بود، نسبت به بلاد راس السرطان خیلی مایل بود. حالا آمده روی خط استوا میلش کم تر شده و تقریبا دارد به محاذات نزدیک می شود. بنابراین گرمایی تولید می کند. فردا که دوباره طلوع می کند، گرمای اضافه می آورد. پس فردا همین طور. آن گرماهای روز قبل درست است مقداری فروکش می کنند ولی به کلی از بین نمی روند و روزهای بعد به روزهای قبل ضمیمه می شود تا وقتی خورشید برسد به راس السرطان. آن وقتی که رو راس السرطان می رسد یا حدود راس السرطان، نمی گوییم کاملا محاذات، بر بعضی از شهرها کاملا محاذات می تابد ولی بر بعضی ها محاذات نمی تابد. اما خیلی نزدیک به محاذات است لذا حکم محاذات را به همه ی این شهرها می دهیم ولو آنکه محاذات کامل نیست ولی چون نزدیک به محاذات است همچین حکمی به آنها می دهیم. خورشید وقتی وارد می شود رو آن بلادی که در حدود راس السرطان هستند مدت ها می ماند. مدت کثیری روی آن منطقه می تابد کانه به محاذات می تابد. آن منطقه را گرم می کند. دوباره هم که می خواهد از راس السرطان بیاید پایین همین برنامه هست. باز هم محاذات است. محاذات کامل را می گوییم مسامته. در یک روز از روزها، خورشید بر بعضی شهرها مسامت می تابد. یعنی محاذات کامل. وقتی بر می گردد دوباره روی همان بعضی شهرها محاذات کامل دارد یعنی مسامت می تابد. رفت و برگشتش مسامت می تابد و فاصله بین رفت و برگشتش خیلی زیاد نیست. پس تا حالا دوتا مساله را گفتیم. یکی اینکه خورشید وقتی می رسد نزدیک راس السرطان مکثش زیاد می شود که توضیحش خواهد آمد. مکثش زیاد می شود یعنی مدت ها کانه محاذات می تابد. و بر بعضی از شهرها دوبار مسامت می تابد. دوتا عامل. یک عامل مکث کثیر است در نزدیکی های راس السرطان. یک عامل هم مسامته است. مسامته زود به زود اتفاق می افتد. یعنی خورشید فرض کنید وقتی دارد می رود سر برج خرداد که جوزا است بر یک شهری مسامت می تابد. می رود تا راس السرطان یعنی می رسد به اول تیر. اول تیر بر آن شهر دیگر مسامت نیست. دوباره برمی گردد اول مرداد، در اول مرداد بر آن شهری که در اول خرداد مسامت تابیده بود دوباره مسامت می تابد. فاصله ی بین این دو مسامت می شود دو ماه. خیلی زیاد نیست. فاصله ی بین این دو مسامت مثلا در این مثال من می شود دوماه که خیلی زیاد نیست.

سوال: شهرهایی که نزدیک خط استوا هستند مسامته ی آنها می شود شش ماه؟

جواب: نه مسامته ی اینها کم تر است. مساسمته ای که در خط استوا واقع می شود شش ماه به شش ماه است یعنی خیلی دور است مسامته هایش. خورشید اول اعتدال ربیعی آمده رو منطقه ی استوا تابیده مسامته. بعد شش ماه دیگر طول می کشد تا اعتدال پاییزی شودو دوباره مسامت بتابد. بین دو مسامتی که رو خط استوا است شش ماه فاصله است. بین دو مسامتی که بین خط استوا و راس السرطان است کم تر از شش ماه فاصله می شود. پس فاطله ی بین مسامته ها در خط استوا زیاد است و در آن بلادی که ما داریم فرض می کنیم کم تر است به همین جهت تولید گرما که از طریق مسامته درست می شود در خط استوا کم است و در غیر خط استوا زیاد است. به همین جهت ابن سینا می خواهد ثابت کند خط استوا معتدل است چون مسامته در آن دیر به دیر اتفاق می افتد. در بقیه مسامته زیاد اتفاق می افتد. به همین جهت در بقیه گرما بیشتر است.

توجه کنید ابن سینا می خواهد ثابت کند منطقه ی استوایی معتدل است. البته این حرف او درست نیست ولی دلیلش این است. یک عامل همین مسامته بود و یک عامل دیگر هم مکث طبیعی بود. در بلادی که ما داریم الآن حساب می کنیم خورشید مکث طبیعی می کند و لذا آنها را خوب گرم می کند. اما در مناطق استوایی سریع رد می شود و مکث نمی کند بنابراین هوا معتدل باقی می ماند و خیلی گرم نمی شود. دو عامل الان درست شد که این دو عامل در منطقه ای که ما الان داریم حساب می کنیم گرما زیاد تولید می کند ولی در استوا کم تر. عامل سومی هم وجود دارد. این است که روزهای تابستان طولانی تر است و شب ها کوتاه است. بنابراین از نظر روز هم مکث خورشید زیاد است. درست است که در بین ما مکثش روی این بلادی که داریم حساب می کنیم زیاد است ولی خود روز هم این طور است. توی خط استوا روز و شب مساوی است. اما در منطقه هایی که ما داریم حساب می کنیم روز بلندتر است در تابستان. در وقتی که خورشید توی نیمکره ی شمالی است روزها بلندتر هستند. در خط استوا روز و شب مساوی است. یعنی عامل سوم برای گرم تر شدن در مناطقی که ما داریم حساب می کنیم وجود دارد ولی در استوا کم است. سه تا عامل ذکر کردیم که هر سه عامل گرمای زیاد هستند. هر سه را در مناطقی که ما داریم حساب می کنیم زیاد کردیم و در خط استوا کم کردیم. بنابراین در خط استوا حرارت کم می شود و اعتدال درست می شود. در شهرهایی که اطراف ما هستند گرما زیاد می شود و منطقه ی ما از منطقه ی استوا گرم تر می شود. یک مطلب باقی می ماند و آن این است که چطور مکث خورشید در آن بلادی که نزدیک راس السرطان هستند زیاد است. در طول ماه مدت ها مکث می کند و رو سر آن منطقه می تابد. این به چه دلیل است؟ دلیلی که من عرض می کنم گرفته شده از شکل پنجم مقاله ی سوم اکل سابزی سیوس است. نکته را آورده بودم بخوانم اما بعدا منصرف شدم زیرا اولا شکل پنجم طولانی است و ثانیا به رسم شکل احتیاج است. احتیاجی به بعضی اصطلاحات دارد. خودتان به شکل مراجعه کنید. مفادش را عرض می کنم. منطقة البروج نسبت به معدل النهار که اینها همه قبلا توضیح داده شده اند حالت مایل دارد. یعنی این دوتا دائره روی هم منطبق نیستند. بلکه جوری اند که با هم زاویه تشکیل می دهند. شما یک دائره ی سطحی را فرض کنید. دائره ای که سطح باشد. قطرش را رسم کنید. بعد از ناحیه ی قطر یک دائره ی سطحی دیگر را مایل کنید بر قطر و فشار بدهید که برود توی این دائره ی اول و این دائره ی دوم قطرش بیاید منطبق بشود بر قطر دارئه ی اول. کج هم باشد. یعنی مایل وارد کنید. مثل دو تا بشقاب گرد. یکی را صاف قرار بدهید مثلا روی بلندی ای جایی و یکی دیگر را مایل رو قطر آن اولی وارد کنید و فشار دهید که اولی را پاره کند و برود پایین. کج هم باشد. دومی نسبت به اولی کج باشد نه عمود. بعد دوتا قطرشان بر هم منطبق شود. الآن شما ملاحظه می کنید. یک دائره را پایین دارید که دائره ی دوم با آن زاویه تشکیل داده. زاویه قائمه نه حاده. زیر این دائره را نگاه کنید، دائره ی دوم با دائره ی اول یک زاویه ی حاده تشکیل داده است. این دو بشقاب مثل سوسماری که دهان باز می کند این دو بشقاب هم از بالا و پایین دهن باز کرده اند. حالت منطقة البروج و معدل النهار اینچنین است. یعنی دائره ی منطقة البروج نسبت به دائره ی معدل النهار به اسن صورت است. دوتا قطرشان رو هم منطبق است. حالا خورشید اول حمل می آید روی آن دوتا قطب منطبق می تابد و بعد می رود بالا. سی روز مال حمل است. سی روز مال ثور و سی روز هم مال جوزا است. ولی توجه کنید که خورشید تو این سه تا سی روز چطوری سیر می کند. کل این منطقه یعنی منطقه ی بین استوا و راس السرطان بیست و سه و نیم درجه است. بیست و سه درجه و بیست و پنج دقیقه است. ما پانزده دقیقه را تسامح می کنیم و اضافه می کنیم و می گوییم بیست و سه و نیم درجه. بیست و سه و نیم درجه از نود درجه ی کره ی زمین فاصله ی بین خط استوا و راس السرطان است. حالا در نود روز خورشید می خواهد این بیست و سه درجه را طی کند. تو حمل که هست در این سی روز دوازده درجه را طی می کند. می رسد به درجه دوازده. از بیست و سه و نیم درجه فعلا دوازده درجه اش طی شد. ثور را می آید طی می کند. هشت درجه را در این سی روز طی می کند. چهار درجه کم تر. یعنی سرعت خورشید کانه مساوی است ولی به لحاظ ما کم شد. یعنی خورشید توی حمل تند آمد به طوری که دوازده درجه را توانست طی کند. تو ثور که رسید یک مقدار کند آمد. همان سی روز گذشت اما به جای دوازده درجه، هشت درجه طی کرد. بر شهرهای زیر بیشتر تابید و مکثش زیاد شد. در فروردین که حمل است خورشید مکثش خیلی کم بود چون انقد سریع آمد که در ظرف سی روز دوازده درجه را طی کرد. تو ثور که رسید، سرعتش کم شد. نه اینکه کم بشود بلکه به نظر ما می آید که کم است. تو ثور طوری می تابد که در طی سی روز هشت درجه طی می کند پس سرعتش کم می شود و مکثش روی آن شهرهایی که در برج ثور زیرش قرار می گیرند مکثش روی این شهرها بیشتر می شود. الان بیست درجه طی کرده. دوازده درجه را تا وقتی که تو حمل بود طی کرد و هشت درجه را وقتی تو ثور آمده طی کرده پس الآن مجموعا بیست درجه طی کرده و سه و نیم درجه باقی مانده. تو کل سی روز خرداد سه و نیم درجه طی می کند. سرعتش کم می شود و مکثش زیادتر می شود. پس توی خرداد که می رسد مکثش زیاد می شود و شهرهایی که زیرش هستند بیشتر گرم می شوند. پس سبب مکث خورشید در نزدیک انقلاب صیفی این بود که میل خورشید نسبت به آن مناطق کم می شود. به قول ایشان کم می شود و کوچک می شود به طوری که خورشید در طول سی روز سه و نیم درجه طی می کند. درحالی که در فروردین در طی سی روز دوازده درجه طی کرده بود. بنابراین مکثش در ایام خرداد بیشتر می شود.

سوال: زمان کم و زیاد نمی شود؟

جواب: خیر.

ما در شکل هم نشان دادیم که منطقة البروج خمیده است و خورشید اگر بخواهد این خمیدگی را طی کند طول می کشد وگرنه سرعتش یکی است. از وقتی از حمل راه می افتد تا وقتی که می رسد به راس السرطان یا وقتی از راس السرطان می رسد به خط استوا سرعتش یکسان است. ولی وقتی از حمل می آید بالا می رسد به خمیدگی منطقة البروج و مدت مکثش قهرا بیشتر می شود. با همان سرعت می رود اما مکثش نسبت به شهرهای زیری بیشتر می شود و حرارت بیشتری تولید می کند. پس شهرهایی که تلینا یعنی در منطقة البروج هستند چون از مکث بیشتر خورشید برخوردار هستند گرمای بیشتری دارند. برخلاف خط استوا که خورشید سریع می آید و رد می شود و مکث زیادی نمی کند لذا نمی تواند گرمای زیادی تولید کند حالت اعتدال درست می شود. این مطالب تمام شد. سه تا عامل برای گرما در شهرهایی که در اطراف ما هستند وجود دارد که مقابل این سه تا عامل در خط استوا وجود دارد. یک عامل این بود که خورشید مسامته پیدا می کند با شهرهایی که اطراف ما هستند و فاصله بین مسامته ها کم است اما فاصله ی مسامت تابیدنش در خط استوا با بار دوم مسامت تابیدنش شش ماه است. این اولا، ثانیا شب و روز در آن شهرهایی که اطراف ما هستند مختلف است یعنی روز بلندتر از شب است. و بر اثر بلندی روز مکث خورشید در آسمان بیشتر است و شهرها را بیشتر گرم می کند در حالی که در خط استوا شب و روز مساوی هستند. این دوتا. سوم همین که عرض کردم مکث خورشید در طول ماه هایی که الآن توضیح دادم در شهرهایی که نزدیک ما هستند بیشتر است و در شهرهایی که در خط استوا هسند کم تر است. سه تا عامل برای بیشتر تابیدن خورشید در شهرهایی که اطراف ما هستند وجود دارد که مقابل این سه تا عامل تو خط استوا است. به این جهت شهرهایی که اطراف ما هستند در تابستان گرم تر می شوند درحالی که شهرها در خط استوا معتدل ترند. این مطلبی است که ابن سینا گفت و اثبات کرد. سه عامل ازدیاد حرارت در شهرهای اطراف درست کرد و مقابل این سه تا عامل را در خط استوا درست کرد. نتیجه این شد که شهرهایی که اطراف ما هستند گرم ترند ولی شهرهایی که در خط استوا هستند معتدل ترند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo