< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

97/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان سبب دومِ عاملِ دوم گرمای بلاد

فن الخامس: المعادن و الآثار العلویة

و الثاني من جهة الريح. فإن الشمالية تبرّد، و الجنوبية تسخّن، و أيهما حبس بسد حبس مقتضاه. و إذا تشابهت البلاد فى هذه الأحوال فالشمالية أبرد من الجنوبية، و إن اختلفت‌ فى هذه الأحوال جاز أن تكون الشمالية أسخن من الجنوبية.

گفتیم یکی از عوامل گرمای بلاد این است که در شمال این بلاد کوه باشد و اگر در جنوب این بلاد کوه باشد، این بلاد سرد اند. یعنی دوتا بلد را مقایسه کنیم که در یک بلد کوه ها در شمالش واقع شده باشند و در بلاد دیگر کوه ها در جنوب واقع شده باشند. بلدی که کوه ها در شمالش واقع شده باشند گرم ترند و آن بلدی که کوه ها در جنوبش واقع شده باشند سردتر است. توضیح دادم که این دو سبب دارد. یک سببش را دیروز بیان کردیم. الآن باید سبب دوم را بخوانیم. سبب اول را که دیروز گفتم امروز هم تکرار می کنم تا بتوانم یک آدرسی را ذکر کنم والا مطالب همانی است که گفته شد. وقتی کوه در شمال است این شهر قرار گرفته، با فرض اینکه این شهر بالای مدار راس السرطان است، خورشید وقتی می تابد، جنوبی می تابد یعنی از جنوب این شهر بر این شهر می تابد. چون این شهر بالای مدار راس السرطان است، خورشید هم که از راس السرطان بالاتر نمی آید. خورشید در همان فاصله ی بین خط استوا و راس السرطان می تابد بنابراین از جنوب شهر بر این شهری که ما فرض کردیم می تابد چون شهر را بالای مدار گرفتیم. وقتی از جنوب می تابد برخورد می کند به کوهی که روی شمال این شهر است. هم خورشید روی شهر می تابد منتها مایل، هم روی کوه می تابد. وقتی رو شهر تابید خب حرّ این خورشید منعکس می شود از روی شهر. وقتی به کوه تابید حرّ خورشید از کوه هم منعکس می شود. منعکس که شد، می آید روی شهر چون کوه مثل آینه بالای شهر ایستاده و خورشید وقتی از دور به این آینه می خورد نور منعکس می شود به مقابل خود خورشید. یعنی برمی گردد به سمت خود خورشید و می ریزد روی شهر. تصور کنید که شهر کجاست و کوه کجاست، همه ی مطلب برای شما روشن می شود. این انعکاسی که از کوه می شود میریزد روی شهر، آنوقت انعکاس حرارت در این شهر بیشتر می شود. هم از ناحیه ی خود شهر است که خورشید به آن می تابد و منعکس می شود. هم رو کوه ها می تابد و منعکس می شود. منعکس که شود نور کوه شمالی چون خورشید در جنوب این کوه قرار گرفته وقتی بر این کوه می تابد، نور منعکس شده برمی گردد به سمت جنوب و شهر هم در جنوب این کوه واقع شده بنابراین نور منعکس شده برمی گردد روی شهر و شهر دوتا نور منعکس شده را دارد و قهرا گرم می شود. اما اگر کوه جنوبی بود، خورشید هم بر شهر می تابد و هم بر کوه می تابد. وقتی بر کوه می تابد باز نور خورشید منعکس می شود به سمت جنوب این کوه و شهر در شمال این کوه قرار دارد. پس نور منعکس شده از این کوه روی شهر نمی ریزد می رود طرف مخالف. وقتی رفت طرف مخالف فقط همان نور منعکس شده از خود شهر هست که شهر را گرم می کند. نور منعکس شده از کوه دیگر شهر را گرم نمی کنند. به این مناسبت این شهر فقط یک انعکاس دارد. دو انعکاس ندارد. پس سردتر می شود از آن شهری که کوه در شمالش قرار گرفته است. این همان حرفی است که دیروز گفتم و تطبیق هم که کردیم درست بود. فقط باید اشاره کنم در یک نسخه به عبارت ما این طور دارد ماینعکس عنه حرّها بمقابلها، در یک نسخه کلمه عنه نیست. در دو نسخه که دست من است این کلمه عنه است. در نسخه ی سومی که اخیرا بدست من رسید کلمه ی عنه را نداشت. یک عبارتی در کتاب قانون ابن سینا است آن را می خوانم چون این مطالب که در اینجا مطرح شده در علم طب هم مطرح شده آنجا که می خواهند در مورد آب و هوا و مزاج شهرها صحبت کنند این مطالب را می آوردند. در قانون در تعلیم دوم از فن دوم از کتاب اول آنجا که بحث در اسباب دارد این عبارت را دارد: اما الاول فمثل ان یکون فی البلاد حتی فی شمالیات منها جبل مما یل شمال من البلد فیشرق علیه شمس فی مدارها و ینعکس تسخین شمس الی البلد فیسخنه و ان کان شمالیا، یعنی بلادی که شمالی هستند. منظور از بلاد شمالی آن هایی هستند که بالای راس السطان هستند که به قطب شمال نزدیک هستند. معاوم است که آنهایی که بالای راس السرطان هستند یعنی به سمت شمال هستند قهرا سرد هستند با وجود اینکه این شمالی ها سرد هستند، اگر کوه در شمالشان واقع شود، شهر گرم می شود. یل شمال من البلد یعنی جبلی که در شمال بلد واقع شود. فیشرق علیه یعنی بر این جبل شمس فی مدارها یعنی در مدار شمس. در آن مداری که می رود روی این جبل می تابد و ان تسخینی که روی کوه شده، تسخین خورشید روی کوه منعکس می شود بر بلد. خود بلد بر اثر انعکاس یک سخونتی دارد. از جبل هم حرارت منعکس می شود بر این شهر. این شهر دوتا سخونت پیدا می کند. تراکم سخونت پیدا می کند. فیسخنه یعنی یسخن این انعکاس این شهر را ولو اینکه این شهر یک شهر شمالی است. خلاف این را در جنوبی داریم که ابن سینا آن را در قانون نیاورده. رفته سراغ کوه هایی که طرف مغرب وارد می شوند که از بحث ما بیرون هستند. کوه های جنوبی را نگفته ولی همینکه کوه های شمالی را گفته وضع جنوبی را هم مشخص می کند. وقتی خورشید روی کوه جنوبی می تابد آن طرفی از کوه که به سمت جنوب است، به سمت مدار راس السرطان است انعکاس قوی ای دارد. آن طرفش که به سمت قطب شمال است که آن هم انعکاس دارد ولی بسیار ضعیف است، این انعکاس است که می خواهد بریزد روی شهر چون شهر شمال این کوه قرار گرفته است. قسمت انعکاس جنوبی کوه به سمت مدار راس السرطان است که کاری به شهر ندارد. این عاملی بود که دیروز ذکر کردیم برای آن شهری که در کوه ها در شمالش قرار گفته اند و شهری که کوه ها در جنوبش قرار گرفته اند. گفتیم شهری که کوه ها در شمالش قرار گرفته اند شهر گرم تری است نسبت به شهری که کوه ها در جنوبش هستند. سبب دوم را می خواهیم بگوییم که اول بحث امروزمان است. بادها دو قسم هستند. البته اقسام مختلفی دارند اما اونهایی که مراد ما هستند دو قسم هستند. یک قسم بادهایی هستند که از شمال می وزند و سرد هستند. از طرف قطب می آیند. یک قسم هم بادهایی هستند که از جنوب می وزند. اینها گرم اند و از طرف خط استوا می آیند. از محل راس السرطان و همان جایی که خورشید دارد مسامت می تابد از آن جاها می آیند. پس گرم اند. بادهای جنوبی گرم و بادهای شمالی سرد هستند. اگر کوهی در شمال شهر باشد، جلوی بادهای شمالی را می گیرد و اجازه نمی دهد بادشمالی خیلی وارد شهر شود چون این کوه روی شمال شهر هست. وقتی شمال شهر هست بادهایی که از طرف شمال می آیند به این کوه برخورد می کنند. وقتی برخورد کردند نمی توانند آنچنان که باید وارد شهر شوند لذا بادهای سرد وارد شهر نمی شوند. اما بادهایی که از جنوب می آیند و گرم هستند دیگر فرض این است که جنوب این شهر هم کوهی نیست، این بادهای گرم جنوبی می آیند و بدون اینکه به مانع یعنی کوه برخورد کنند وارد شهر می شوند و شهر از بادهای شمالی محروم می شود و از بادهای جنوبی بهرهمند می شود لذا گرم می شود. اما در صورتی که کوه ها در جنوب این شهر باشند و شمال این شهر کوه نداشته باشد. بادهای شمالی که می آیند وارد شمال شهر می شوند و بعد وارد شهر می شوند و به مانعی هم برخورد نمی کنند چون فرض این است که کوه ها در جنوب شهر هستند. بادهای جنوبی که می خواهند بیایند کوهی که درجنوب واقع شده مانع ورود بادهای گرم می شود. در این صورت شهر قهرا سرد می شود. بنابراین آن شهری که کوه ها در شمالش واقع شده اند به خاطر جلوگیری از بادهای سرد گرم می شود، اما شهرهایی که کوه در جنوبش واقع شده به خاطر جلوگیری از بادهای گرم، سرد می شود. بنابراین عامل دوم هم برای این مساله روشن شد و معلوم شد که اگر کوه ها در شمال شهر واقع شوند، شهر گرم است و اگر کوه ها در جنوب واقع شوند شهر سرد است.

متن خوانی:و الثاني من جهة الريح. فإن الشمالية تبرّد، و الجنوبية تسخّن، و أيهما حبس بسد حبس مقتضاه.و الثانی یعنی سبب دوم برای اینه شهری که کوه ها در شمالش هستند گرم تر است از شهری که کوه ها در جنوبش هستند عامل دوم از ناحیه ی بادی است که می وزد. شمالیه یعنی ریح های شمالی، یعنی بادهای شمالی. می دانید که ریح را مونث هم به کار می برند لذا قید شمالیة دارد. یا اصلا ریح نگویید بلکه بگویید ریاح. البته لزومی هم ندارد بگویید ریاح و همان ریح هم کافی است. بادهای جنوبی گرم می کنند. هر یک از این دو یعنی باد شمالی و باد جنوبی بوسیله ی سدی حبس شود، کوه ها اجازه ندهند اینها وارد شهر شوند، ضمیر مقتضاه به ایهما برمی گردد لذا مفرد آمده. حبس می شود مقتضای هر یک از این دو باد. مقتضای شمالی برودت و مقتضای جنوبی سخونت بود. اگر آن باد بارد به مانع که کوه های شمالی است، برخورد شود مقتضای آن که برودت است حبس می شود. اگر آن بادهای جنوبی که گرم اند برخورد کنند به مانع یعنی کوه هایی که در جنوب شهر واقع شده است، مقتضای این باد گرم که گرما است، حبس می شود. آنوقت این گرما دیگر نمی تواند وارد شهر شود یا اینکه موارد می شود. پس آنجا که باد شمالی می وزد اگر کوهی نباشد این باد شمالی وارد شهر می شود. آنجا هم که باد جنوبی می وزد اگر مانعی نباشد این باد جنوی که گرم استوارد شهر می شود. آنوقتی که کوه ها بالای شهر هستند در شمال شهر قرار گرفته اند، این کوه ها مانع بادهای شمالی یعنی بادهای سرد می شوند، لذا مقتضای آن باد سرد که سرما است حبس می شود و دیگر وارد شهر نمی شود و شهر گرم می شود. اما وقتی کوه ها جنوبی باشند اینها مانع باد جنوبی که گرم است می شوند و باد گرم وارد شهر نمی شود و شهر سرد می شود. حالا اگر دوتا شهر داشتیم. یکی شمالی و یکی جنوبی. یعنی یکی در منطقه یشمال واقع شده بود و به قطب نزدیک بود و یکی در منطقه ی جنوب واقع شده بود و به خط استوا نزدیک بود و هیچ عامل دیگری هم نداشت. عاملش فقط همین نحوه ی قرار گرفتنش بود، دوتا عاملی که گفتیم هیچ کدام وجود ندارد. یک عامل این بود که یکی مرتفع باشد و دیگری در گودال. گفتیم آنی که مرتفع است سرد است و آنی که در گودال است گرم است. عامل دیگر این بود که کوه ها یا در شمال باشند یا در جنوب. این دو عامل را ما ذکر کردیم. عامل سوم را هم بعدا خواهیم گفت. بلکه عامل چهارمی هم داریم که در آخر ایشان اشاره می کند ولی توضیح نمی دهد. دوتا عاملی که گفتیم یکی این بود که شهری در بلندی واقع شود و شهری در گودی. این یک عامل بود. یک عامل دیگر این بود که کوه در شمال شهر واقع شود یا در جنوب شهر. این دوتا عامل اگر در این دو شهری که الآن ما می گوییم یکی شمالی و دیگری جنوبی است واقع نشده باشند، یعنی مثلا هر دو شهر در بلندی بودند یا هر دو در گودی بودند یا مثلا هیچ کدام کوه نداشتند، در هر صورت این دوتا شهر از این جهاتی که برای گرما و سرما گفتیم مساوی بودند، اگر چنین وضعی پیش آمد که شهرها با هم مساوی بودند، کدام شهر سردتر است؟ هر دو از نظر آن دو عامل مذکور مساوی بودند ولی فقط یکی در شمال واقع شده و دیگری در جنوب. کدام سردتر است. پیداست که شمالی که به قطب نزدیک تر است سردتر و جنوبی که به خط استوا نزدیک تر است گرم تر است.و إذا تشابهت البلاد فى هذه الأحوال فالشمالية أبرد من الجنوبية، و إن اختلفت‌ فى هذه الأحوال جاز أن تكون الشمالية أسخن من الجنوبية.اگر بلاد مشابه باشند، هذه الاحوال یعنی این دو حالی که گفتیم که یکی وقوع در بلندی و وقوع در گودی بود و یکی وجود کوه در شمال و وجود کوه در جنوب بود. اگر این احوال متشابه بودند، اختلافی بینشان نبود، دوتا شهر جوری بودند که هیچ کدام از این دو اختلاف را نداشتند، آن شهری که در شمال واقع است از آن شهری که در جنوب واقع است سردتر است علتش هم همین است که آن شهر شمالی به سمت قطب نزدیک تر است و شهر جنوبی به خط استوا نزدیک تر است. نزدیکی به سمت قطب باعث سردی می شود و نزدیکی به خط استوا باعث گرمی می شود. اما اگر اختلاف داشتند در این احوال و یکی مثلا روی بلندی بود و دیگری در گودی. یا یکی کوه ها در شمالش بود و یکی هم کوه ها در جنوبش بود و تنها این طور نبودکه یکی شمالی بود و دیگری جنوبی، بلکه یکی شمالی بود و دیگری جنوبی اما علاوه بر این تشابه احوال هم نداشتند. یکی در گودی بود و دیگری در بلندی یا یکی کوه ها در شمالش بودند و دیگری در جنوبش. اینجا چطور است؟ شمالی سردتر است و جنوبی گرم تر؟ می فرماید نهو ممکن است یک وقتی شمالی سردتر و جنوبی گرم تر باشد و ممکن هم هست برعکس باشد. چون عوامل دیگر هم دارند دخالت می کنند و صرف در جنوب یا در شمال واقع شدن این دو شهر نیست. و ان اختلفت این بلاد فی هذه الاحوال، در این احوال اختلاف پیدا کنند. یعنی یکی در بلندی باشد و یکی در گودی، یا یکی کوه هایش شمالی باشند و دیگری جنوبی، جاز که شمالی از جنوبی گرم تر باشد با اینکه به طور طبیعی شمالی باید سردتر باشد اما فرض را براین بگذارید که اختلاف در این احوال گذشته دارند. چون اختلاف دارند ممکن است گرما از ناحیه ی دیگر بیاد و شمالی را که طبیعتا باید سرد باشد را گرم کند و عامل سرما در جنوبی بیاید و جنوبی را که باید گرم تر باشد سرد کند. در قانون صفحه ی 368 یک مطلبی دارد که حالا ارتباط به بحث ما دارد اما نه خیلی زیاد. می گوید بادهای جنوبی که ما گفتیم گرم اند گاهی ممکن است سرد باشند زیرا که از روی کوه های پر برف رد می شود. گاهی اتفاق می افتد بادهایی که از جنوب می وزد از روی کوه های پر برف رد می شود و طبیعتش با اینکه گرم است اما سرد می شود. پس گاهی باد جنوبی با اینکه باید گرم باشد، سرد می شود. در شمالی هم می گوید بادهای شمالی باید سرد باشند همان طور که گفتیم اما گاهی از صحراهای محترقه رد می شوند و گرم می شوند. اگر صحراهای محترقه سر راه آنها باشد چون نزدیک قطب شمال ما صحرای محترقه نداریم. مفادش همین است که ما گفتیم بادهای جنوبی گرم اند اما گاهی سرد می شوند به شرط اینکه از روی کوه های پر برف عبور کنند و گفتیم بادهای شمالی سرد هستند اما گاهی گرم می شوند به شرط اینکه از روی مناطق محترقه عبور کنند. یک مطلب دیر هم داریم و آن این است که آیا، تا اینجا روشن شد که شمالی بودن باعث سردی شهر می شود و جنوبی بودن باعث گرمی می شود. بعضی ها گفته اند مغربی بودن هم باعث سردی و مشرقی بودن هم باعث گرمی می شود. آیا این حرف درست است ه شهری مشرقی باشد و گرم شود و شهری مغربی باشد و سرد؟ این را ابن سینا قبول نمی کند و دلیل این گروه را هم رد می کند. اما بیان می کند که ما قبول داریم که مشرقی به خاطر یک عامل دیگر گرم و مغربی به خاطر یک عامل دیگر سرد است. پس ما مشرقی و مغربی را بدون سبب متفاوت نمی بینیم. باید سببی داشته باشد که بعدا بیانش خواهیم کرد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo