< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

97/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان علت گرم تر بودن بعضی از شهرهای شرقی نسبت به شهرهای غربی

فن الخامس: المعادن و الآثار العلویة

فإن كان الشرق أسخن من الغرب، فيجب أن يكون السبب فيه البحر الذي خلفه و الذي عن الجنوب منه، فإن الشمس قبل أن توافى سمت الرأس منهم تسامت البحر و تجرى عليه فتثير بخارا حارا كثيرا. و كذلك إذا حاذت‌ الناحية لم تعدم بحرا قريبا. و البلاد البحرية تسخن بمجاورة البحر إذا كان بحرها يبخّر كثيرا، ثم يشتد عنها انعكاس الشعاع إلى البخار بحيث‌ يؤثر فى البخار و يحميه. و إن لم تكن هذه العلة موجودة كانت مجاورة البحر مما يبرّد بسبب برد الماء. و أما ناحية المغرب، فالشمس‌ لا تأتيها و لها مرور ببحر معتد به؛ بل البحر منهم إلى الغرب‌ فى قربهم، و خليج يأخذ من شماله إلى جنوبه، و لا يبلغ قرب‌ مسامتة منطقة البروج؛ و مدار الشمس جنوبى عنهم، فلا يحاذى الخليج الشمالى و لا يسامته.گفتیم بعضی ها معتقد شدند که شهرهای شرقی گرم ترند از شهرهای غربی و برای این مدعا هم دلیلی ذکر کردند. ما دلیلشان را قبول نکردیم اما مدعایشان را به طور کامل رد نمی کنیم. می گوییم شاید بعضی از شهرهای شرقی گرم تر باشند از شهرهای غربی. اگر اینچنین بود سببش این است که ما دکر می کنیم. این سبب ها را بیان کردیم شاید دیگر احتیاجی به تکرار نباشد. در شهرهای شرقی که مثلا فرض کنید از چین شروع می شود تا ایران فرض کنید ختم می شود، یا تا حتی بعد از ایران یا تا خود ایران، این شهرها خورشید وقتی که می خواهد واردشان شود اول یعنی قبل از اینکه وارد اینها شود، توی دریای که در شرق این کشورها است، در شرق این شهرها است می تابد. یعنی در اقیانوس آرام و اقیانوس آرام را قسمتی از آن را تبدیل به بخار می کند. این بخارها توی آن شهرهای ساحلی پخش می شوند. حالا اگر باد هم بیاید شاید این بخارها را منتقل کند به قسمت های دیگر که از ساحل هم دورشان کند. از جنوب هم دریا هست که اقیانوس هند است که آن هم بخار می شود و بخارهایش می آیند در شهرهای ساحلی. بعد که خورشید وارد خشکی می شود و می تابد شعاعش منعکس می شود. این شعاع منعکس شده وارد بخارهای تولید شده می شود و بخارها گرم می شوند و بر اثر گرمای آنها شهر شرقی که از انعکاس خورشید گرم شده از این بخارها هم گرم تر می شود. بعد خورشید می آید در داخل شهرهای شرقی دیگر از ساحل دور می شود، می آید داخل شهرهای شرقی و آنجا درست است که دیگر بخارات حاصل از دریای شرق یعنی اقیانوس آرام را با خودش نمی آورد، یعنی آنها نمی آیند، ولی باز دریای جنوب هست و این دریای جنوب باز بخار می کند، بخارها وارد می شوند. باز هم آن مخلوط شدن با انعکاس شعاع هست و بالاخره گرما هست.

سوال: بخاراتی که از دریای شرق تولید می شوند می آیند داخل شهر، بخارات جنوبی هم می آیند داخل شهر؟

جواب: بله، بخارات چه از دریای شرق درست شود یعنی اقیانوس آرام و چه از دریای جنوب درست شود یعنی اقیانوس هند بالاخره سواحل را می گیرد. حالا یک مقدار از سواحل هم اینورتر شاید بیاید. اگر باد بیاید که بخارات را می آورد. اگر هم باد نیاید بخار چون سبک است می آید. بعضی می روند سمت غرب و بعضی شرق و بعضی هم شمال و جنوب می روند و پخش می شوند. بالاخره یک سهمی هم به این قسمتهای خشکی که بلاد شرقی هستند و در ساحل قرار دارند هم می رسد.

تا خورشید می آید توی ایران مثلا، بعد می رود به سمت غرب. حالا دیگر از اینجا به بعد بلاد می شوند غربی. عرض کردم اینها به لحاظ غربی را عبارت می گرفتند از ایران به آنور. عراق همش اید غربی می شد. عراق را هم شاید بگوییم غربی نمی گرفتند ولی مابعد عراق مثل سوریه و ترکیه و قسمت های آفریقا را غربی می دانستند. خورشید می خواهد بیاید توی غرب. فعلا دریایی توی غرب نیست. اما رودخانه های عظیم و دریاچه ها هستند. اینها را ما می توانیم بگوییم ازش بخار تولید می شود و یک مقدار اشعه ی منعکسه در آن مخلوط می شود و یک گرمای مختصر در آن پدید می آید. این گرما خیلی کم تر از آن گرمایی است که از بخار دریا درست می شد. بعد خورشید می آید توی دریای مدیترانه و بعد هم اقیانوس اطلس و می رود توی غرب. وقتی دارد می رود توی غرب درحال بخار کردن هم هست که بخارش هم ممکن است بیاید داخل شهرهای ساحلی که همین طور هم است اما دیگر انعکاس شعاع نیست. خورشید اگر شعاعی هم می تاباند در دریاها هست نه در این خشکی ها. انعکاس شعاعی نیست که با بخار مخلوط شود و بخار را گرم تر کند. نتیجتا آنچه در شهرهای غرب باقی می ماند فقط انعکاس شعاع خودشان است و یک مقدار بخاری که دیگر مخلوط با بخار نشده است. بنابراین شهرهای غربی به این صورت می توانند سردتر باشند از شهرهای شرقی. با این بیان می توان مطلب را حل کرد اما با با بیان گوینده ای که دیروز خواندیم مشکل حل نمی شود. پس استدلال ما برای شهرهای شرقی ای که گرم ترند، نمی گوییم همه ی شهرهای شرقی گرم ترند، اگر شهری در شرق گرم تر بود استدلال ما برای گرم تر بودنش این است و اگر شهری در غرب سردتر بود، استدلال ما برای سردتر بودنش این است. متن خوانی:فإن كان الشرق أسخن من الغرب، فيجب أن يكون السبب فيه البحر الذي خلفه و الذي عن الجنوب منه، فإن الشمس قبل أن توافى سمت الرأس منهم تسامت البحر و تجرى عليه فتثير بخارا حارا كثيرا.

اگر شرق یعنی بلاد شرقی یا اصلا منطقه ی شرقی چه بلاد باشد و چه صحرا، اگر اسخن باشد از غرب، ضمیر فیه برمی گردد به کان، به کونی که از کان فهمیده می شود، یعنی سبب در کون اسخن من الغرب دریایی است که در خلف این شرق وجود دارد. ضمیر خلفه به شرق برمی گردد. خلف شرق یعنی پشت. یعنی دریایی که شرقی تر از این قسمت شرقی است که همان اقیانوس آرام است که شرقی تر از این بلاد شرقی است. خورشید که دارد می آید دریا جلوی خورشید نیست بلکه پشت خورشید است. والذی یعنی والبحر الذی، خبر یکون است. عن الجنوب منه، منه یعنی بلاد شرقی، یعنی ناحیه ی شرق. پس دوتا دریا الآن وجود دارد. یکی در خلف این شرق و یکی هم در جنوب این شرق. این دوتا دریا هر دو بخار می کنند. فان الشمس، این فان الشمس تا یک خط و نصفی صغرای قیاس است. بعد از یک خط و نصفی می گوید والبلاد البحریة تسخن بمجاورة البحر تا آخر این می شود کبری. فإن الشمس قبل أن توافى سمت الرأس منهم، منهم یعنی ساکنان بلاد شرقی، قبل از اینکه شمس برسد به سمت راس این ساکنان بلاد شرقی، یعنی قبل از اینکه بتابد روی این بلاد، تسامت البحر، مسامت با دریا می شود. کدام دریا؟ دریای خلف و دریای جنوب. یعنی اقیانوس آرام و اقیانوس هند. و تجری علیه، جریان پیدا می کند بر این بحر. یعنی شعاعش جریان پیدا می کند. پس برمی انگیزد این خورشید بخار گرم زیادی را. تو رودخانه هم می تابد بخار تولید می کند، در دریاچه هم بخار تولید می کند اما بخاری که در دریا و اقیانوس تولید می کند خیلی بیشتر است لذا می گوید بخارا حارا کثیرا.

سوال: تسامت البحر را که فرمودید، خب معلوم است در جایی که دریا شرقی باشد قبل از اینکه به شهر برسد از دریا عبور می کند اما زمانی که دریا جنوبی است چگونه است؟

جواب: جنوبی را هم می گوییم. دریای که خلف باشد را گفتیم. هم بحر شرق است و هم جنوب. قسمتی از بحر جنوب هم مسامت می شود.

سوال: با جنوب که مسامت شود دیگر بلدهایی که هم طول با آن هستند را گرم نمی کند بلکه شهرهای بعدی را گرم می کند؟

جواب: من بحر را مطلق گرفتم. هم بحر خلف گرفتم هم جنوب. جنوب را دوباره تکرار می کنیم. ولی شرقی که درست است. قبل از اینکه خورشید برسد به بلاد شرقی روی دریای شرقی تابیده و آن را بخار کرده و بخارها را هم فرستاده داخل خشکی. قسمت هایی از جنوب هم تابیده. شما می فرمایید که چون قبل آورده جنوب هم هنوز آن قسمت های شرقی اش دارد می تابد، جنوب شرقی را دارد می تابد و بعد می رسد به خشکی و وقتی رسید به خشکی تازه دریای جنوب را می خواهد بخار کند. برای شهرهای بعد که در غرب این بلاد ساحلی شرقی قرار دارند بر آنها بخار می فرستد. بله این یک مقدار را خیلی دقت نکنید.

و كذلك إذا حاذت‌ الناحية لم تعدم بحرا قريبا.

و کذلک، کذلک یعنی وقتی که خورشید می آید مثلا از چین رد می شود و می آید تو تبت و نپال و قسمتی از هندوستان می تابد که مثلا فرض کنید ویتنام و پاکستان شرقی و اینها. اینجاها را می تابد. در این صورت دیگر بخارهای دریای خلف را با خودش نمی آورد. یعنی بخارات همانجا مانده اند و اینورتر نیامده اند. ایشان می فرماید در این حالت بخار دریای جنوب هست. منظور از ناحیه شرق است. یعنی بیاید قسمت شرق درحالی که از دریای خلف که اقیانوس آرام است فاصله گرفته که دیگر بخار دریای خلف توی این قسمت نیاید. فعلا خورشید در ناحیه ی شرق می تابد و از دریا هم عبور کرده. اذا حاذت یعنی حاذت الشمس از ناحیه ی دریایی، لم تعدم این خورشید بحر نزدیک را. دریای نزدیک همان دریای جنوب است. باز هم دریای جنوب در اختیارش است و آنها را هم بخار می کند و می فرستد به شهرهای ساحلی یا یک مقدار دورتر از ساحل. تا اینجا صغری تمام شد. صغری این بود که شمس بخار می فرستد. کبری این است که بخار به شهرهای مجاور دریا وارد می شود و با شعاع خورشید که منعکس شده، مخلوط می شود و این شعاع بخار را گرم می کند و بخار گرم شده شهر شرقی را هم گرم می کند.

و البلاد البحرية تسخن بمجاورة البحر إذا كان بحرها يبخّر كثيرا، ثم يشتد عنها انعكاس الشعاع إلى البخار بحيث‌ يؤثر فى البخار و يحميه.

بلاد بحریه یعنی شهرهایی که در ساحل دریا هستند، اینها گرم می شوند به مجاورت البحر. اما اذا کان بحرها یبخر کثیراف اگر دریای این بلاد زیاد بخار کند که خب همین طور هم هست. دریاهایشان اقیانوس است. اقیانوس آرام و هند. اینها زیاد بخار می کنند چون پر آب هستند. ثم یشتد عنها، ضمیر عنها را به مجاورت برگردانید. به شمس هم برگشت ایرادی ندارد ولی مجاورت دقیق تر است. ثم یشتد از آن مجاورت انعکاس شعاع به سمت بخارهایی که وارد بلاد شرقی شده اند. یعنی انعکاس شعاع خورشید تو این بخارات داخل می شود و این بخارات را داغ می کند. به خاطر این مجاورت اشتداد پیدا می کند انعکاس شعاع به بخاری که تو این شهرهای شرقی آمده اند به طوری که این انعکاس در بخار تاثیر می گذارد و یحمیه، یحمیه عطف تفسیر بر یوثر است و بیان می کند که تاثیر چگونه تاثیری است. یحمیه یعنی این انعکاس بخار را داغ می کند و باعث می شود که بخارها هم شهر را داغ کنند و گرم کنند. پس شهرهای شرقی به این وسیله گرم می شوند. یعد ابن سینا می گوید اگر این علت نبود، این علت از دو جز تشکیل شد، یکی تولید بخار و یکی هم مخلوط شدن با شعاع منعکس. اگر اینها نبودند، نه بخاری بود و نه شعاع منعکس بود، شهرهای ساحلی سرد بودند به خاطر اینکه آب برودت دارد. کیفیت آب برودت است. اما چون بخار می آید و انعکاس شعاع هم می آید این مجموعه ی دو جز علت، علتی را برای گرمای این شهرهای ساحلی درست می کنند به این علت هست که این شهرها به خاطر مجاورت با آب سرد هستند و بعد گرم می شوند. قطب شمال همین طور است. دریای قطب شمال باعث می شود که شهرهای اطرافش سرد شوند. شهرهایی که ساحل دریاهای شمالی هستند سرد هستند. به خاطر اینکه خورشید تبخیرشان نمی کند و با شعاع مخلوطشان نمی کند. قهرا اینها سرد می مانند.

و إن لم تكن هذه العلة موجودة كانت مجاورة البحر مما يبرّد بسبب برد الماء.

اگر این علت موجود نباشد، علت عرض کردم تولید بخار و مخلوط شدنش با انعکاس شعاع است، اگر این علت نبود، این که شهری مجاور دریا است باعث می شد، این مجاورت تبرید می کرد این شهر را به سبب برد آب. اما الآن که سرد نمی کند به خاطر همین علتی است که گفتیم. یعنی به خاطر وجود بخار و مخلوط شدنش با انعکاس بخار. والا اگر این علت نبود این شهرهای ساحلی سرد می شدند به خاطر اینکه کیفیت آب برودت است و کیفیتش را به شهرهای ساحلی سرایت می داد. تا اینجا ما رسیدگی کردیم به بلاد شرقی که در بلاد شرقی وضع اینچنین است که بخار تولید می شود. بخار با شعاع منعکس شده مخلوط می شود و شهرهای شرقی گرم می شوند. حالا می خواهیم درباره شهرهای غربی صحبت کنیم که چه وضعی پیدا می کنند. همان طور که توضیح دادم ایشان می فرماید در غرب، شهرهای غربی شروع می شوند بدون اینکه قبلشان دریا باشد. قبل از شهرهای شرقی اقیانوس آرام است. قبل از شهرهای غربی یعنی از ایران به آن ور چندان دریای مهمی نیست. بحر خزر را داریم. یک مقدار جلوتر بحر المیت تو ترکیه است. مرز ترکیه و روسیه دریای سیاه هست. پس آنجا دریا نیست بلکه دریاچه است. خورشید رو آنها می تابد و آنجا هم تولید بخار می کند اما بخار خیلی کم است. بخار کثیر نیست. آنجا هم بخارها با شعاع منعکس مخلوط می شوند و گرمای کمی تولیدم ی شود منتها این گرما خیلی کم تر از آنی است که در بلاد شرقی تولید می شد. چون در بلاد شرقی اقیانوس های بزرگ داشتیم که قبل از بلاد شرقی بودند. اینجا دریاچه های کوچک داریم. بعد می فرماید در قسمت قبل خلیجی وجود دارد ببینیم آن خلیج می تواند آن بخار گرم را داشته باشد؟ منظور از خلیج در اینجا چیست؟ به نظر می رسد وقتی جست وجو می کنیم به نظر می رسد خلیج همان رودخانه های عظیم است مثل رود نیل. البته رود نیل الآن مورد نظر ما نیست. چون رود نیل می آید تو مدار راس السرطان وارد و می شود و تا خط استوا می رود. البته رود نیل از کوه های کنگو که درست رو خط استوا هستند سرچشمه میگیرد، می آید و از حبشه و سودان می گذرد و می آید تو مصر. آنوقت از مصر که عبور کرد می ریزد توی دریای مدیترانه. ولی چون من می خواهم از شمال حسابش کنم تا جنوب اینطوری گفتم. از مصر که شروع می کند می رود تا مدار راس السرطان می رسد و از مدار راس السرطان وارد می شود بین مدار و استوا، می رود تا خط استوا. اینچنین رودخانه ای، رودخانه ای است که زیاد بخار می شود. یعنی خورشید روی آن مستقیم می تابد و بخارش می کند. این را کار نداریم. این می تواند مقدار زیادی از گرما را تامین کند. رود مهمی که الآن در غرب است و تا خط استوا بلکه تا مدار راس السرطان هم نمی رسد. آن رود یکی دجله است و دیگری فرات که از کوه های ترکیه سرچشمه می گیرد و می آید توی سوریه و از سوریه می آید توی عراق و در انتهای عراق این دو رود با هم مخلوط می شوند و شت العرب تشکیل می شود و آنجا هم میریزند توی خلیج فارس. یک رود مهمی هم داریم که مهم ترین رود اروپا است که بهش دانوب می گویند. آن هم می آید می ریزد توی دریای مدیترانه. دریای مدیترانه و همچنین خلیج فارس بالای مدار راس السرطان هستند. پس این رودها که از شمال شروع می کنند و به سمت جنوب می آیند، مستقیم به سمت جنوب نمی آیند بلکه به سمت جنوب شرقی می آیند. با اینکه خیلی هم ممتد هستند اما به مدار راس السرطان چه برسد به اینکه وارد مدار شوند و تا استوا بروند. اینها قبل از اینکه به مدار راس السرطان برسند تمام می شوند و به درای می ریزند. پس خورشید روی اینها مستقیم نمی تابد. چون خورشید روی قسمت هایی که بین مدار راس السرطان و خط استوا هستند گاهی مستقیم می تابد. آنهایی که بالای راس السرطان هستند هیچ وقت خورشید مستقیم روی اینها نمی تابد. این خلیج ها هم همین طور هستند. از شمال شروع می شوند و می آیند به سمت جنوب شرقی اما به مدار راس السرطان نمی رسند. چون به مدار راس السرطان نمی رسند خورشید مستقیم روی آنها نمی تابد. پس آنها را بخار می کند اما نه بخار خیلی کامل. بعد با شعاع مخلوط می شوند ولی بخار خیلی زیاد نیست بنابراین شهرهای غربی آنچنان گرم نمی شوند. پس در غرب دیدیم که آن وسیله ی گرما که در شرق بود ان وسیله در غرب موجود نبود. یا آن وسیله در غرب خیلی ضعیف بود.

و أما ناحية المغرب، فالشمس‌ لا تأتيها و لها مرور ببحر معتد بهکتاب ما دارد اما ناحیة المغرب، دوتا نسخه که در دست من است هیچ کدام کلمه ی ناحیه را ندارند. ضمیر لاتاتیها را در نسخه ی خودمان برمی گردیم به ناحیه ی مغرب. خیلی مشکلی نیست چون کلمه ی ناحیه را داریم. در نسخه هایی که کلمه ی ناحیه نیست ضمیر لاتاتیها برمی گردد به بلاد غربیه که از محل بحث روشن می شود. مرجع ضمیر نداریم. فالشمس لاتاتیها، واو ولها حالیه است. شمس وارد این شهرهای غربی نمی شود درحالی که برای این شمس مروری باشد به دریای معتدبه. مرور می کند به دریاها که عرض کردم دریای خزر و بحر المیت و سیاه است. به اینها عبور می کند ولی اینها دریای معتدبه نیستند بلکه دریاچه هستند و حکم اقیانوس را ندارند. اما ناحیه ی مغرب، پس شمس به این ناحیه وارد نمی شود در حالی که برای این شمس مرور باشد به دریای قابل توجهی.بل البحر منهم إلى الغرب‌ فى قربهم، و خليج يأخذ من شماله إلى جنوبه، و لا يبلغ قرب‌ مسامتة منطقة البروجدریا نسبت به این ساکنان بلاد غربی الی الغرب است فی قربهم، دریا به سمت مغرب اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه در غرب این بلاد غربیه واقع است. فی قربهم، نزدیک به آنها است منتها در غربشان است. در منطقه ی غرب آنهاست. وقتی خورشید وارد آن دریاهای غربی مثل اقیانوس اطلس می شود، آنجا درست است بخار شدیدی تولید می کند ولی بخارات هم می آیند توی ساحل و بلاد غربی را پر می کنند اما انعکاس شعاعی دیگر نیست که بخواهد با این بخارها مخلوط شود. خورشید دارد می رود سمت غرب و آنجا انعکاس شعاع است. انعکاس شعاعش دیگر در این بلاد غربی نیست. بنابراین بلاد غربی از انعکاس شعاع محروم می شوند. بخارات هم در آنها آنقدر گرم نمی شود که بتواند شهرها را گرم کند. دریا نسبت به ساکنان بلاد غربی به سمت غرب است در قرب این ساکنین. پس دریا خلف این بلاد غربی نیست. بلکه امام بلاد قربی است. یعنی از طرف شرق که می روید دریایی پشت سر نمی گذاری. دریا روبه روی شما است. همان اقیانوس اطلس. یعنی وقتی شما پشت به شرق واقع می شوید و به سمت غرب دارید می روید دریایی پشت سر ندارید. پشت سر همه خشکی است یا دریاهای کوچک است. امام شما اقیانوس اطلس است که دریای بزرگ است. پس دریای بزرگ خلف این بلاد غربیه نیستند. بلکه امام این بلاد غربیه هستند. بنابراین اگرچه بخار تولید می شود و وارد بلاد غربی می شود ولی دیگر اختلاط و خلط با شعاع منعکس را ندارد. و خلیج عطف است بر بحر. یعنی آنچه این بلاد غربی دارند دوتا است. یکی دریای بزرگی که امامشان است. خلفشان نیست. یکی هم خلیج. عرض کردم مراد از خلیج ظاهرا همین روخانه ها است. که رود نیل را استثنا کردم و دجله و فرات باقی ماند که این ها هم توضیح داده شد که این ها به منطقه ی استوایی یا حتی مدار راس السرطان نمی رسند. به قول ایشان به مدار منطقة البروج وارد نمی شوند. و لذا خورشید هیچ وقت در طول سال نمی تواند به این ها مستقیم بتابد. بخار زیادی تولید نمی کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo