< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / نفقه / بررسی اقوال در مقدار نفقه

حدود و مقادیر نفقه

نفقه طبق شأن اقران یا شأن بلد؟

کلام ما در جلسه گذشته به اینجا منتهی شد که نفقه طبق معتاد و عرف جامعه است و بزرگان همین را و لو در ذکر مصادیق بیان کردند و نوعاً ضابطه را عرف گرفتند.

سؤال: عرف زندگی شوهر یا همسر؟

ابتدا مقدمه‌ای عرض می‌کنیم: در برخی روایات کلمه نفقه آمده بود که لغویین میگویند: نفق الدرهم نفاقا یا نفق ماله و درهمه و طعامه، استعمال نفقه به معنای هزینه و خرج معیشت است.

مرحوم سید عبدالاعلی سبزواری در مهذب الاحکام جلد 25 صفحه 288

و الظاهر: أن الإنفاق علی الزوجة الدائمة من الواجبات العقلائیة النظامیة آلتی لا اختصاص لها بملة دون اخری بل هی جاریة فی جمیع الملل و الأدیان و الأمکنة و الأزمان من حین حدوث الزواج بین آدم علیه السّلام و حواء إلی انقراض الدنیا، بل فی الآخرة أیضا فإن مصرف کل زوجة یصل إلیها بواسطة زوج‌ها و تعرضنا لتفصیله فی التفسیر.[1]

اینکه همسر دائمی را از واجبات عقلائیه نظامیه است و حقیر در بحث مقدار نفقه تمسک به بناء عقلاء می‌کردم و ایشان اصل وجوب نفقه را اینطور بیان دارند، نظامیه یعنی نظام زندگانی بر آن استوار است.

لطیفه: از کجا معلوم حضرت آدم نفقه می‌دادند و حضرت حواء نفقه می‌گرفتند.

در آخرت هم قابل تأمل است که مرد باید نفقه زن را بدهد. که ایشان در تفسیر مواهب الرحمان بررسی کردند.

برخی میگویند نفقه حقیقت شرعیه نه ولی حقیقت متشرعیه دارد و برخی حقیقت متشرعیه هم ندارد و حقیقت عرفیه دارد. اما برخی مثل مرحوم مشکینی در مصطلحات الفقه صفحه 578:

النفقة فی اللغة اسم من الإنفاق، و النفقة ما تنفقه من الأموال، و نفق الشی‌ء نفد و قلّ، فالإنفاق الإنفاذ و الإفناء، و قد استعمل الإنفاق فی الغالب فی الإزالة، فالإنفاق إزالة النفاد و القلة، و فی المفردات: و النفقة اسم لما ینفق قال تعالی وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ ، و قال وَ لاَ ینْفِقُونَ نَفَقَةً انتهی، و النفقة مستعملة فی الفقه فی باب النکاح فیما یجب إنفاقه أو یستحب بل هی حقیقة متشرعیة فیه فی هذا الباب أو مطلقاً [2]

حال ملاک نفقه چیست؟ تمکن شوهر باید رعایت شود یا شأن خانم باید رعایت شود؟

گاهی شوهر خانواده پول دار و خانم نه و گاهی بالعکس است خانواده خانم متمکن و شوهر خیلی پول دار نیست.

در اینکه مقدار نفقه چقدر باشد چند قول وجود دارد.

قول اول: به روایات باید مراجعه شود که شیخ در خلاف می‌فرماید: یک مد طعام در روز است. البته برخی 750 یا 900 گرم می‌دانند. تقدیر و اندازه‌اش یک مد برای خانواده سطح بالا و پایین و برای شوهر متمکن یا معسر.

مرحوم شیخ در مبسوط از گروهی نقل می‌کنند: انه مد للمعسر و مدان للموسر؛ یک مد برای معسر و دو مد از شوهر متمکن. و مد و نصف للمتوسط اگر هم شوهر از سطح متوسط است یک مد و نیم.

البته هر دو به این بازمیگردد که مقدر شرعی داریم.

مشهور: اکتفاء به آن مقداری که سد جوع شود و بتواند زندگی کند و مقدار معین نشده است.

اما قول اول که یک مد است طبق روایت شهاب بن عبد ربه است. که خوانده‌ایم. این روایت را صاحب جواهر در جلد 31 صفحه 331 موید شیخ می‌دانند ولی این حمل بر استحباب و افضلیت می‌شود و مدار بر عرف است.

چرا حمل بر استحباب شود؟

صاحب جواهر خودش به خلاف مراجعه نکرده لذا فرموده محکی از خلاف

وفی تقدیر ه أی الإطعام خلاف فمنهم من قدره بمد للرفیعة والوضیعة من الموسر والمعسر، وهو الشیخ فی المحکی من خلافه محتجا بإجماع الفرقة وأخبارهم آلتی لم نعثر منها إلا علی صحیح شهاب المتقدم الذی قد عرفت حمله علی الفضل، وما ورد من تقدیره فی الکفارة آلتی لا یقاس ما نحن فیه علیها، ومنهم هو أیضا فی المحکی من مبسوطة، فقدرة بذلک للمعسر وبمدین للموسر ومد ونصف للمتوسط، کما عن الشافعی، ولم نعثر له علی دلیل معتد به ومنهم من لم یقدر ه بشی‌ء من ذلک واقتصر علی سد الخلة، وهو مع أنه أشهر بیننا، بل المشهور شهرة عظیمة أشبه بأصول المذهب وقواعده.[3]

ما فقط صحیحه شهاب را دیدیم که حمل بر استحباب می‌کنیم.

قول دوم: ملاک شرعی ندارد و ملاک چیست؟ و چند دیدگاه وجود دارد.

دیدگاه اول: شأن و احتیاج زوجه (مشهور)

شهید ثانی:[4] ملاک حال زوجه است: فیرجع فیما تحتاج إلیه- من الطعام و جنسه من البرّ و الشعیر و التمر و الزبیب و الذرة و غیرها، و الإدام الذی تأتدم به من السمن و الزیت و الشیرج و اللحم و اللبن و غیره، و الکسوة من القمیص و السراویل و المقنعة و الجبّة و غیرها، و جنسها من الحریر و القطن و الکتّان، و الإسکان فی دار و بیت لا یقین بحالها، و الإخدام إذا کانت من ذوی الحشمة و المناصب المقتضیة له، و آلة الادّهان آلتی تدّهن بها شعرها و ترجّله من زیت أو شیرج مطلق أو مطیب بالورد أو البنفسج أو غیرهما ممّا یعتاد لأمثالها، و المشط و ما یغسل به الرأس من السدر و الطین و الصابون علی حسب عادة البلد، و نحو ذلک ممّا تحتاج إلیه- إلی عادة أمثالها من أهل بلدها. و إن اختلفت العادة رجع إلی الأغلب، و مع التساوی فما یلیق منه بحاله.

شهید ثانی ملاک را خرج خانم با رعایت شأن گرفته است. و عادت بلد را هم ملاک قرار می‌دهند ولی امثال خانم در آن بلد مهم است و اگر عادت‌ها مختلف بود برخی از هم شأن‌های خانم از سدر استفاده می‌کردند و برخی نه به غالب رجوع کند و اگر مساوی بود لایق به حال مرد را مراعات کند.

شیخ مفید هم در احکام النساء: و للمرأة علی زوجها النفقة بالمعروف و الکسوة و السکنی و لیس لها الاقتراح بأکثر من ذلک.[5]

شاهد ما بالمعروف است یعنی در حد عرف اما حد عرف لایق زن یا نه ثابت نیست. بله تعبیر معروف زمانی است که ما یحتاج زوجه مطابق شأن او داده شود. و نهایت مثل قول شهید ثانی می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo