< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / صحیح و اعم / تصویر جامع بنا بر قول صحیحی / دیدگاه محقق عراقی و محقق اصفهانی

تصویر جامع صحیحیون

کلام ما در تصویر جامع بنابر قول صحیحی بود و اولین تصویر جامع در دیدگاه صاحب کفایه خوانده شد.

تصویر جامع بنابر قول صحیحی در نظر محقق عراقی[1]

گاهی جامع، جامع ذاتی است و اخری جامع عنوانی و گاهی جامع وجودی است. جامع ذاتی که در واقع بین اجزاء نماز مثلاً متصور نیست که ذات اینها بینشان جامعی تصور شود چون ذات اجزاء نماز چیست بعلاوه اینکه اینها مقولات متباین بالذات هستند و مقوله کم و کیف نفسانی و الی آخر لذا جامع ذاتی بین اجزاء مرکب عبادی قابل تصور نیست. جامع عنوانی هم قابل تصور است ولی پر واضح است که لفظ به ازاء جامع عنوانی وضع نشده بلکه به صورت جامع وجودی وضع شده یعنی افراد صلاة صحیحه و لو از حیث سنخ و ذات با هم تباین دارند مثلاً صلاة ظهر و صبح تباین دارند و نماز صبح برای افراد مختلف متفاوت است، فردی قادر بر قیام و دیگری عاجز است گاهی صلاة در حال جنگ و اضطرار است و محقق عراقی می‌فرمایند: افراد صلاة صحیحه و لو سنخا با یکدیگر متفاوت و تباین هستند اما در یک حیثیت اشتراک دارند و آن هم حیثیت وجود است لذا جامع آنها وجودی است.

مراد از حیثیت وجودی چیست؟

صلاة از مقولاتی متباین ترکیب شده و این مقولات موجود در نماز تحت جامع مقولی حقیقی واقع نمی‌شوند چون این مقولات اجناس عالیه‌ای هستند و در تحت جنس واحد فوقانی جمع نمی‌شوند. اما این مقولات موجوده در نماز تحت یک مرتبه خاصه‌ای از وجود ساری جمع می‌شوند. و این مرتبه خاصه که یک مرتبه بسیط است حاوی تعدادی از مقولات است و از نظر قلت محدود به ارکان است و از ناحیه زیاده لابشرط است. یعنی این وجود بسیط قابل انطباق بر قلیل و کثیر است و این جهت وجودیه، جهت جامع بین تمام افراد صحیحه است پس صلاة یعنی مرتبه خاصه از وجود که در تمام مقولات این مرتبه محفوظ است و هیچکدام از خصوصیات صلاة در حقیقت صلاة اثر ندارند بلکه یک حیثیت وجود است که این حیث وجود ساری که جامع است لفظ صلاة برای آن وضع شده است. قلت و کثرت در حیثیت وجودی صلاة های مختلفه را تصحیح می‌کنند و مرتبه خاصه‌ای از وجود است که صلاة برای آن وضع شده و قلتا ارکان و کثرتا لابشرط است و با این بیان تمام صلاة های صحیح در این جامع وجودی داخل هستند.

مناقشه

اولاً شما فرمودید بین مقولات عشر جامع ذاتی قابل تصویر نیست، چون مقولات اجناس عالیات و جنس فوقانی ندارند و قابل جمع با یکدیگر نیستند پس ممکن نیست تحت جامع وجودی جمع شوند چون یک مقوله اگر بخواهد با مقوله دیگر ماهیت و وجودا متحد شود محال است فلذا صلاة وضع شده بر مقولاتی که ذاتاً متباین هستند و هر مقوله وجودی دارد و نمی‌تواند وجود مقوله حاوی مقوله‌ای باشد و ساری مقوله دیگر باشد و وجود غیر آن مقوله باشد و الا حقیقت مقوله‌ها واحد می‌شود حال آنکه مستحیل است برای اینها حقیقت واحده باشد پس نماز مرکب از مقولات متباینات است و هر مقوله یک وجود مباین با وجود مقوله دیگر دارد. و ما به همان ضابطه که جامع ذاتی قابل تصویر نیست جامع وجودی را هم اشکال کردیم.

مناقشه دوم

سلمنا که ممکن است که مقولاتی که ذاتاً تباین دارند اما ممکن است در یک حیثیت وجودی جامع بین مقولات جمع شوند، اما اسامی عبادات که برای این حیثیت وجودی وضع نشدند چون مراد شما از این حیثیت وجودی جامع اگر حقیقت وجود است که گفتیم الفاظ به حقیقت وجود و برای حقیقت وجود وضع نشده است و ما حقیقت وجود را نمی‌دانیم، بلکه الفاظ برای مفاهیم وضع شدند که گاهی مفاهیم ذهنی و گاهی مفاهیم خارجیه هستند و اگر مراد شما از حیثیت وجودی، حیثیت انتزاعی است، و از موجودات خارجی جامعی را انتزاع کردید الفاظ عبادات برای عنوان انتزاعی هم وضع نشده و لفظ برای این حیثیت وضع نشده و برای واقع وجود وضع نشده و برای وجود انتزاعی هم وضع نشده و برای وجود ساری که شما گفتید هم وضع نشده است.

به همیم مقدار از کر و فر در جامع در نظر محقق عراقی کفایت می‌کنیم.

جامع سوم بنابر قول صحیحی

ما جامع بسیط را فعلاً بحث می‌کنیم.

محقق اصفهانی

ان سنخ المعانی و الماهیات، و سنخ الوجود العینی الذی حیثیة ذاتیه حیثیة طرد العدم فی مسألة السعة و الاطلاق متعاکسان [2]

ما یک ماهیت داریم و یک وجود، ماهیت و وجود از حیث سعه و اطلاق متعاکس هستند یعنی هر چه وجود شدیدتر اطلاق و شمول در این وجود اوسع است. و ماهیت هر چه ضعیف‌تر و مبهم‌تر اطلاق و سعه در آن اشمل و اوفر. اگر ماهیت انسان را بگوییم 1 میلیارد فرد دارد و ماهیت انسان را مفصل‌تر کنیم و انسان عالم بگوییم افرادش کمتر می‌شود و درجه وجود هر چه بالاتر برود افراد بیشتری تحت وجود داخل می‌شود

ولی وجود حضرت حق با مخلوقات متباین است. اما وجود کلی مشکک در ناحیه مخلوقین است.

سنخ وجود طارد العدم است.

فان سعة سنخ الماهیات من جهة العف و الابهام و سعة سنخ الوجود الحقیقی من فرط الفعلیة فلذا کلما کان الضعف و الابهام اکثر کان الاطلاق و الشمول اوفر و کلما کان الوجود اشد و اقوی کان الاطلاق و السعة اعظم و اتم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo