< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / صحیح و اعم / تصویر جامع بنا بر قول صحیحی / دیدگاه محقق اصفهانی (دلیل جامع بسیط)

تصویر جامع بنابر قول به صحیحی

کلام ما در تصویر جامع بنابر قول صحیحی بود و دیدگاه محقق عراقی و مرحوم آخوند بیان شد.

دیدگاه محقق اصفهانی[1]

مفاهیم و عناوینی که از خارجیات انتزاع شدند، اقسامی دارد.

قسم اول: ما یکون متبینا و مبینا بجمیع جهاته مثل انسان مفهومی است که بر بشر و هر کسی که خصوصیات انسان را داشته باشد اطلاق می‌شود و از انسانهای خارجی انتزاع شده است.

قسم دوم: ما یکون مرددا بین فردین یا افراد، مبین نیست بلکه بین دو یا چند فرد مردد است به لحاظ ذاتش منطبق بر این افراد می‌شود به نحو بدلیت، یعنی گاهی منطبق بر فردی و گاهی منطبق بر فرد دیگر است ولی بر همه افراد مجتمعا منطبق نمی‌شود بر خلاف مفهوم انسان که بر زید و عمرو و این‌ها منطبق است ولی در این فرد علی نحو البدلیة صادق بر فرد است مثل احدهما یا احدها منطبق بر یک فرد از دو یا چند فرد است ولی مرددا منطبق است، پس گاهی مفهوم مردد بین دو یا چند فرد است و این مفهوم مردد لاوجود له فی الخارج اما مفهوم انسان وجود خارجی داشت بوجود فردش اما قسم دوم وجود خارجی ندارد بلکه در خارج همان فرد است.

قسم سوم: مفهومی که مبهم است نه متعین است و نه مردد است و این حقیقتش مبهم است و القابلة للانطباق علی کل فرد محتمل فهی من حیث الصدق تتلائم مع التردید و قابل انطباق بر فرد است اما و هی ثابتة فی الخارج و این مفهوم سوم در خارج وجود دارد و از این جهت شبیه مفهوم اول است و فرق می‌کند با مفهوم دوم. نسبتش با افرادش مثل نسبت طبیعی بر فرد است و این قسم نه مبین است چون ابهام دارد و تحقق خارجی دارد پس مردد نیست و هم ابهام دارد و هم تحقق خارجی دارد.

و یمکن الاستشهاد بوجود هذا النوع من المفاهیم بما ینتزع عن روی الشبه من بعید من صورة الاجمالیه مبهمه غیر معینه اما قابلة للانطباق ان یکون شبه و مثل اینکه از دور شبه می‌بینیم و صورتی برای ما تشکیل شد و آن شبه معین نیست به خلاف اولی که معین بود و این شبه معین نیست اما قابل انطباق بر هر فردی که احتمال دارد شبه آن باشد است. صورة مبهمة اجمالیة.

ثم انه لایخفی که دایره صدق بر خارج مختلف است که منشأ آن سعه و ضیق ابهام است، هر چه ابهام بیشتر و جهات تعیین کمتر دایره صدق شبه بر افراد مختلف بیشتر می‌شود. فالمدعی فی باب العبادات (ادعای محقق اصفهانی) ان اللفظ موضوع الی جامع محصله انه سنخ عمل مبهم من جمیع الجهات الا، الفاظ عبادات برای سنخ عمل مبهم وضع شده الا از یک جهت و آن هم ناهی از فحشاء است. پس مفهوم صلاة صحیح برای چه وضع شده؟ برای معنایی که به تمام معنا مبهم است الا از جهت ناهی از فحشاء بودن. اینکه مسمای صلاة چیست کاملاً مبهم است پس صلاة بر تمام مراتب نماز حمل می‌شود و همه مراتب را شامل می‌شود از حیث اجزاء و شرایط هر طوری باشد شامل می‌شود. و متبادر عرفی از لفظ صلاة هم همین است انه اذا وقعت الصلاة فی متعلق الامر یتبادر منه عرفا تعلق امر بسنخ عمل مبهم قابل للانطباق علی مراتب الصلاة و انحائها.

مثال عبادی آن صلاة است و در عرفی‌ها همینطور است. مثل لفظ خمر در آن جهات متعدد وجود دارد از جهت لون و ماده و رائحه و جهات دیگر که افرادش از هم جدا می‌شوند. و متبادر از لفظ خمر سنخ مایعی است که مسکر است. پس موضوع له و مسمای لفظ خمر سنخ مایع مسکر است بحیث یکون من الجهات الخاصه مبهما فلذلک یقبل الانطباق علی کل نحو من انحاء الخمر و اصنافه و سنخ این مایع مسکر و مبهم شامل تمام اقسام خمر می‌شود و بالجمله فیمکن الالتزام بثوت جامع للافراد الصحیحه لایکون جامعا حقیقیا و لاجامعا عنوانیا بلکه هو ان یلتزم بانه سنخ عمل مبهم یعرفه جهة نهیه عن الفحشاء، فقط نهی از فحشاء را می‌فهمیم اما مسمای صلاة شیء کاملاً مبهم است و سنخ عمل مبهم ناه عن الفحشاء و المنکر است. و بذلک یقتصر بصلاة الصحیح چون صلاة فاسد که ناهی نیست و این جامع بنابر قول صحیحی است. لفظ خانه هم همینطور است که لفظ برای اسکان انسان است و ابهام آن شامل ده ها و صدها نوع دار خواهد بود و هکذا لفظ عبادی صلاة.

آیت الله خویی بر فرمایش حاج شیخ اصفهانی اشکال کردند البته منتقی الاصول فرمایش حاج شیخ را پذیرفته است.

مرحوم آیت الله خویی بر این فرمایش مناقشه کردند.

مناقشه اول[2]

ماهیات اعتباریه که یکی از آنها صلاة است (اول‌ها التکبیر و آخرها التسلیم) در آن ابهام نیست و شارع اجزاء آن را بیان کرده است و ابهامی در ماهیات اعتباریه نیست و نزد مخترع آن واضح است و لفظ صلاة را بر آن ماهیت استفاده کرده است. در جوهریة شیء ابهام ندارد بله انما الابهام یکون بلحاظ الطوارئ الخارجیه و این عوارض خارجی زمینه ساز ابهام است و مثلاً برخی روایات مسأله به دست ما نرسیده است و الا نماز فی حد ذاته روشن است و عند مخترع‌ها روشن است فعلیه فالعمل المبهم لایمکن ان یکون جامعا ذاتیا لعدم معقولیته چون نزد مخترع این عمل معلوم است و لا عنوانیا لما عرفت من نهیه، و جامع عنوانی هم نیست بلکه حقیقت خارجیه ای است که دارای اجزاء و شرایط است و اشکال آیت الله خویی این شد که ما در ماهیات اعتباریه مثل صلاة که شارع معتبر کرده اجزاء آن را به عنوان صلاة قائل به ابهام نیستیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo