< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / صحیح و اعم / تصویر جامع بنا بر قول صحیحی / نقد مرحوم خویی بر محقق اصفهانی

تصویر جامع بنابر قول به صحیح

مناقشه آیت الله خویی بر حاج شیخ اصفهانی

کلام ما در تصویر جامع بنابر قول صحیح بود و کلام منتهی شد به تصویر جامع طبق دیدگاه مرحوم محقق اصفهانی و بنابر قول صحیح بین اجزاء و شرایط مأمور به عبادی مثل صلاة جامع ذاتی وجود ندارد و جامع عنوانی هم وجود ندارد بلکه سنخ عمل مبهمی است و تشبیه به رویت شبه از دور کردند که از دور می‌آید و خصوصیات آن را نمی‌دانیم و هر چه ابهام بیشتری داشته باشد انطباق بر مصادیق بیشتری خواهد داشت. ندانیم مرد است یا زن، ندانیم قدش بلند است یا کوتاه و هر چه قیود را بیشتر ندانیم قابلیت انطباق بر مصادیق هم بیشتر است و جامع بنابر قول صحیحی سنخ عمل مبهم مثل شبه مبهم است. این را چطور بشناسیم؟ همینکه ناهی از فحشاء و المنکر است و یعرفه جهة نهیه عن الفحشاء.

آِیت الله خویی چند مناقشه کردند و مناقشه اول این بود که ما اصلاً در ماهیات اعتباریه قائل به ابهام نیستیم

أما الأمر الثاني فيرده ان الأمر في الماهيات الاعتبارية لا تكون مبهمة أصلا، ضرورة أن للصلاة - مثلا - حقيقة متعينة من قبل مخترعها و هي أجزائها الرئيسية التي هي عبارة عن مقولة الكيف، و الوضع، و نحوهما، و من المعلوم انه ليس فيها أي إبهام و غموض، كيف فان الإبهام لا يعقل أن يدخل في تجوهر ذات الشي‌ء فالشي‌ ء بتجوهر ذاته متعين و متحصل لا محالة، و إنما يتصور الإبهام بلحاظ الطواري و عوارضه الخارجية كما صرح هو - قده - بذلك في الماهيات المتأصلة، فحقيقة ال «صلاة» حقيقة متعينة بتجوهر ذاتها، و انما الإبهام فيها بلحاظ الطواري و عوارضها الخارجية و عليه فالعمل المبهم إلا من حيث النهي عن الفحشاء، أو فريضة الوقت لا يعقل أن يكون جامعاً ذاتياً و منطبقاً على جميع مراتبها المختلفة زيادة، و نقيصة انطباق الكلي على افراده، و متحداً معها اتحاد الطبيعي مع مصاديقه ضرورة، إذ قد عرفت ان ال «صلاة» مركبة من عدة مقولات متباينة فلا تندرج تحت جامع ذاتي، فلا محالة يكون ما فرض جامعاً عنواناً عرضياً لها، و منتزعاً عنها إذ لا ثالث بين الذاتي و العرضي، و من الواضح جداً ان لفظ ال «صلاة» لم يوضع بإزاء هذا العنوان و الا لترادف اللفظان و هو باطل يقيناً.[1]

بلکه مخترع صلاة که خداوند متعال باشد حقیقت معینی در نزد او برای صلاة است و در جوهر صلاة ابهام معنا ندارد بلکه صلاة متعین و روشن است و ابهام به لحاظ عوارض خارجیه است و ما میدانیم صلاة چیست. بله به اعتبار چیزهایی که عارض می‌شود نماز برای ما مبهم می‌شود مثلاً توان ایستادن نداریم و نمی‌دانیم نماز نشسته صحیح است یا نه و این امری عارضی است و بخاطر این عوارض خارجی معنای نماز برای ما مبهم شده و آیت الله خویی می‌فرمایند: من انکار الابهام فی ماهیات الاعتباریة.

صاحب منتقی از اشکال اول آیت الله خویی پاسخ می‌دهند:

ما گاهی مفاهیم مقولی داریم مثل مفاهیم در اعراض و گاهی مفاهیم عنوانی داریم که عنوانی به عنوان مفهوم قرار گرفته مثل عنوان انسان، قسم سوم از مفاهیم، مفاهیم مرکب است و لا مجال للانکار، بلکه خود آیت الله خویی در تصویر جامع اعمیون ملتزم به وجود مفهوم مرکب می‌شوند. پس دوران امر بین جامع مقولی و عنوانی نیست بلکه جامع مبهمی هم داریم که بر افراد خود منطبق می‌شود مثل انطباق کلی بر فرد، صورتی که از دور در حال آمدن است و ناشی از شبه است و نه صورت مقولی و نه عنوانی است بلکه صورتی اجمالی است موجودی است که اعضا و جوارحی دارد ولی نمی‌دانیم چیست. پس انکار ابهام در ماهیات اعتباریه، ماهیات اعتباریه می‌توانند دارای ابهام باشند و در نزد مخترع ابهام ندارد کاری نداریم و ما به مکلف کار داریم و نزد مکلف ابهام دارد.

صلاة نزد مخترع حقیقت متعینی دارد و در جوهریة ذات شیء ابهام ندارد و نزد مخترع هم ابهام ندارد و ابهام از عوارض خارجیه آمده است. (کلام محقق خویی).

مناقشه دوم آیت الله خویی

ان المقصود فی تصویر الجامع تعیین المسمی، تصویر جامع برای تعیین مسمی است اقیموا الصلاة متعلق امر صلاة است و مسمای صلاة چیست که مکلف آن را اتیان کند و باید با امر این مشخص شود. و ظاهر عدم کون الجامع المذکور متعلقا للامر و پر واضح است که جامع پر ابهام متعلق امر نیست بلکه خود اجزاء و شرایط متعلق امر هستند. ما مسمایی که متعلق امر است می‌خواهیم بشناسیم و این جامع متعلق امر نیست بلکه اجزاء و شرایط مأمور به هستند و آنچه عرفا متبادر است از اجزاء و شرایط مقداری از اجزاء و شرایط عرفا به ذهن ما تبادر می‌کند.

حاصل: ما دنبالیم که جامع را تصویر کنیم تا مسمای صلاة متعلق امر را بدست بیاوریم و جامع مبهم که متعلق امر نیست بلکه متعلق امر خود اجزاء است.

پاسخ منتقی به مناقشه دوم

ما گفتیم این جامع بر افراد از باب انطباق کلی بر فرد منطبق است و اگر اینطور است کلی و فرد حقیقتاً متحد هستند و در اینجا متعلق امر را اگر جامع بدانیم، منطبق بر فرد است و صادق است بگوییم متعلق امر جامع است.

لذا جامع را از دور کنار نمی‌زنیم ولی آن را منطبق بر افراد میدانیم و اجزاء لحاظ می‌شود.

مناقشه سوم آیت الله خویی

ان المقصود بالنهی عن الفحشاء المأخوذ فی هذا الجامع، اینکه تنها جهت تبیین جامع ناهی از فحشاء است، این نهی فحشاء مراد شما چیست؟

اگر مرادتان نهی فعلی است که چه زمانی نهی از فحشاء می‌کند، زمانی که قصد قربت در آن باشد در حالی که کسی قائل نشده قصد قربت و قصد امتثال امر در متعلق اخذ شده باشد. و اگر مرادتان نهی اقتضائی است و جامع قابلیت نهی از فحشا را داشته باشد، این جامع و نهی اقتضائی در فاسد هم هست. چون همین عمل لو صدر من اهله کان موثرا فعلاً، نماز حضور دو رکعتی اگر باشد فاسد است و اقتضاء صحت را از مسافر دارد پس نماز قابلیت صحت را برای اهلش دارد.

مناقشه منتقی

آنچه که در نهی از فحشاء است نهی بالفعل نیست بلکه نهی اقتضائی است، لکن بنحو خاص، و آنی است که اثر بر آن بار می‌شود اگر قصد قربت و شروط دیگر را دارا باشد آن شروطی که نمی‌تواند در متعلق امر شرط شود.

پس متعلق امر جامع است؛ آنچه بالاقتضاء نهی از فحشاء می‌کند به شرط الحاق دیگر شروط از جمله قصد امتثال امر.

پس این جامع منحصر در افراد صحیح می‌شود چون افراد فاسد در صورت اضافه قصد قربت دارای اثر نمی‌شود. به نظر ما نماز همان جامع مبهم است و متعلق امر است و نمازی است که قابلیت نهی را دارد و قابلیت هم به این معناست که اگر سایر شرایط به آن منضم شود.

نتیجه

مرحوم آیت الله خویی فرمودند لازمه تصویر جامع محقق اصفهانی این است که بین صلاة و عمل مبهم ترادف صورت بگیرد. منظور از عمل مبهم مفهوم عمل مبهم نیست که صلاة مفهوم عمل مبهم شود بلکه این عنوان مشیر به امری واقعی مبهم دارد و آن اجزائی است که بر قلیل و کثیر نماز قابل انطباق است. پس ما در اینجا مفهوم عمل مبهم مرادمان نیست. لذا منتقی می‌فرماید به نظر ما تصویر جامع محقق اصفهانی بدون اشکال است.

ما عرض می‌کنیم شارع امرش را بر جامع مبهم می‌برد؟ خیر بلکه جامعی تصویر می‌کند و از مکلف هم همان را می‌خواهد و اگر متعلق امر ابهام داشته باشد شارع امر متعینی را از مکلف می‌خواهد و از همان اول که متعلق امر قرار گرفته است وضوح هم بوده ولی برخی نرفتند این وضوح را تحصیل کنند فلذا شارع به سنخ عمل مبهم امر نکرده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo