< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / صحیح و اعم / تصویر جامع بنا بر قول اعمی / نقد دیدگاه محقق خویی

بیان آیت الله خویی در تصویر جامع

کلام ما در تصویر جامع بود در بحث صحیح و اعم بنابر قول اعمی، چون قبلاً عرض کردیم چه بنابر صحیحی و اعمی نیازمند تصویر جامع هستیم در ادامه وارد این بحث شدیم که بنابر وضع اسامی عبادات برای صحیح جامع چه می‌تواند باشد و چند قول بیان شد و گذشت و رسیدیم به مقام دوم بحث که تصویر جامع بنابر قول اعمی است و هفت قول را بررسی کردیم، دیروز در پایان بحث وارد قول آیت الله خویی شدیم و ایشان می‌فرمایند: بنابر اعمی شدن ما قول میرزای قمی را با یک توضیح اضافه انتخاب می‌کنیم.

اسامی عبادات برای ارکان وضع شدند و آیت الله خویی اضافه می‌کنند: ارکان لابشرط نسبت به سایر اجزاء و شرایط نه بشرط شیء که تصور بدوی این است. نه بشرط لا بقیه سایر اجزاء و شرایط بلکه نسبت باقی اجزاء لابشرط است و به تعبیر حقیر سیال است یعنی می‌توانند اجزاء و شرایط دیگر در مسمی داخل و می‌توانند خارج باشند.

موضوع له لفظ صلاة مثلاً ارکان است اما لابشرط نسبت به باقی اجزاء و شرایط و الفاظ عبادات برای جامعی انتزاعی وضع شده‌اند یعنی ما اشتمل علی الارکان فصاعدا و آن بیشتر داخل در مسمای صلاة هستند و داخل در مسمای صلاة نیستند عند عدم‌ها لذا اگر کسی امام و دیگری مأموم است اینکه صلاة وضع برای ارکان شده لابشرط از دیگر اجزاء و لابشرط هم با وجود آنها سازگار است و هم با عدم آنها سازگار است. نگویید بشرط لا برای مأموم و بشرط شیء قرائت برای امام. این حرف در کلمه و کلام هم جاری است، ضرب زید کلام است و ضرب زید عمروا هم کلام است و ضرب زید عمروا یوم الجمعه هم کلام است چرا به همه اینها کلام میگویید چون کلام حاوی مسند و مسند الیه است فصاعدا که قیود کلام است لذا آیت الله خویی می‌فرمایند اضافه شدن اجزاء غیر رکنی ازقبیل مستحبات و واجبات موجب می‌شود همگی داخل در مسمای صلاة باشد عند وجودها داخل در مسمی هستند و عند عدم‌ها نیستند چون ارکان لابشرط از اجزاء و شرایط هستند.

در مرکبات حقیقی مثل انسان که جنس و فصل دارند این حالت در اینها نمی‌آید چون حیوان جنس و ناطق فصل است و بر عوارض دیگر صادق نیست و محدوده معینی دارد و عوارض با ذاتیات قابل جمع نیستند بلندی قد ربطی به جنس و فصل ندارند که جنس و فصل را نسبت به عوارض لابشرط بدانیم لذا در مرکبات اعتباری که برای آنها حداقل تعیین شده مثل نماز حداقل تعیین شده که ارکان است و نسبت به مازاد لابشرط است.

البته اگر به لحاظ ترکیب جنس و فصل به انسان نگاه نکنیم بلکه فردیت انسان لحاظ شود نداشتن دست یا پا مخل به عنوان انسان نیست اگر دست و پا داشت دخیل در عنوان است و اگر نداشت دخیل در عنوان زید نیست.

پس نسبت به فرد لابشرطیت قابل تصویر است اما نسبت به انسان جنس و فصل دار، این قابل تصور نیست اما کلام ما در مرکبات اعتباری است و موضوع له آن ارکان فصاعدا است یعنی ارکان لابشرط از دیگر اجزاء و شرایط. ارکان در حالت علم و اراده و اختیار صلاة هستند و اگر در حالت اراده و اختیار برخی اجزاء هم نباشد باز هم صلاة است فاسدا.

شما صحیحه حلبی را دقت کنید؛ الصلاة ثلاثة اثلاث: ثلث طهور و ثلث رکوع و ثلث سجود و برای نماز سه بخش ذکر شده و در این روایت تکبیرة الاحرام نیامده چون فرض روایت نماز آغاز شده است و سخنی از قیام متصل به رکوع هم به میان نیامده. ما روایات دیگری داریم که مثلاً تعبیر شده: لا صلاة الا بفاتحة الکتاب، پس استفاده می‌کنیم ارکان نماز این سه نیست و شیء چهارمی هم هست و نفی صلاة می‌شود وقتی که این پنج رکن نباشد دیگر صلاة نیست اما اگر این پنج رکن باشد صلاة است و نسبت به باقی اجزاء لابشرط است.

مناقشاتی بر فرمایش آیت الله خویی

مناقشه شهید صدر

صحیحه حلبی که فرمودید، ما باید توجیه کنیم چون تکبیرة الاحرام هم جزء ارکان است و اینکه آیت الله خویی فرمودن قوام صلاة این سه شیء بعد از شروع نماز است لذا سخنی از تکبیرة الاحرام نیست، صحیح نیست چون در این روایت طهور ذکر شده و جایگاه طهور قبل از شروع صلاة است و طهوری قبل از صلاة است در روایت ذکر شده و تکبیرة الاحرام که بعد از تحصیل طهور است در روایت نیامده است. اینکه با روایت دیگر که لاصلاة الا بعد التکبیرة الاحرام قابل قبول عرفی نیست.

شهید صدر در ادامه می‌فرمایند: صحیحه حلبی ارکان مهم نماز را بیان کرده است، یا صحیحه در مقام بیان این مطلب بوده که عمده ثواب نماز به این سه رکن تعلق می‌گیرد. طهور را ما اگر وضو در نظر بگیریم بله قبل از نماز است و باید تکبیرة الاحرام هم ذکر می‌شده ولی اگر مراد ما طهارت باطنی باشد باز هم مثل تکبیرة الاحرام است لااقل چون از آن اول تکبیرة الاحرام از همان آن باید طهور هم باشد.

البته ما نمی‌خواهیم خیلی معطل شویم چون این مناقشه به مثال وارد است.

اشکال بر مناقشه شهید صدر

در عین اینکه شما می‌فرمایید صحیحه حلبی بیان کننده ارکان است و عمده ثواب بر این سه رکن مترتب می‌شده در عین حال کلام آیت الله خویی خالی از وجه نیست چون گرچه طهارت باید قبل از نماز حاصل شود ولی باید تا آخر نماز استدامه داشته باشد بر خلاف تکبیرة الاحرام که اول نماز فقط آورده شود و نباید طهور با تکبیرة الاحرام مقایسه شود. رکوع و سجود در هر رکعت باید تکرار شود اما تکبیرة الاحرام اول نماز است.

مناقشه دوم

بیان ارکان نماز ربطی به بیان مسمای نماز ندارد چون روایات متعددی داریم که نماز بدون ارکان هم به عنوان صلاة است، مثلاً نماز بدون طهارت که صلاة گفته شده و استعمال این موارد هم مجازی نیست، بلکه حقیقی است مثل صلاة خوف که یک مرتبه از آن صلاة المسایفة است که مربوط به زمان شمشیر زدن است و رکوع و سجود ساقط شده و بیان شده به جای تکبیرة الاحرام جای هر رکعتی تسبیحات اربعه است. روایت از عبد الله بن المغیرة: ان اقلما یجزء لحد المسایفة من التکبیر تکبیرتان لکل صلاة الا المغرب فان لها ثلاثا و برای هر رکعت یک تکبیر گفته می‌شود و یک تکبیر رکوع در آن نیست و آنکه فرمودید ارکان نماز بیان شده ما می‌بینیم گاهی ارکان نیست و تعبیر صلاة است پس جامع صلاة ارکان فصاعدا نیست.

نتیجه در صفحه 141 محاضرات جلد 1 آیت الله خویی[1] و امام خمینی در صفحه 57 جلد 1 تهذیب الاصول نوشته آیت الله سبحانی صلاة غرقی را صلاة نگفتند،[2] بله صلاة است چون وقتی از نظر عرف این نوع از نماز گفتن صلاة گفته می‌شود و در روایات هم تعبیر صلاة آمده اینکه اینها صلاة نیست جایی ندارد پس صلاة است اما بدون ارکان.

بنده عرض می‌کنم این مناقشه وارد نیست چون رکن نماز غرقی خود تکبیر است و فاقد رکن نیست. رکن و کل صلاة بحسبه و الله اکبر گویا تمام رکعت اول بتمامه وجود دارد لذا این مناقشه هم به کلام آیت الله خویی وارد نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo