< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/09/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:حیض/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

بنا گذاشتن صاحب عادت وقتیه و عددیه بر حیضیت خونی که در ایام عادتش می بیند

مسألة ۴۵۵. ذات العادة الوقتیة و العددیة تبني علی حیضیة الدم التی تراه في ایام عادتها.

زنی که هم عادت وقتیه دارد (مثلا اول ماه) و هم عادت عددیه دارد (مثلا پنج یا شش روز) اگر عادتش مستقر شد، به محض اینکه خون را در ایام عادت دید، دیگر شک و شبهه ای ندارد و باید بنا بگذارد بر اینکه حیض است یعنی خود عادت، اماره او بر حیضیت است.

و إن تقدمت او تأخرت بیوم او یومین علی ما هو المتعارف بین النساء، فتجعلها حیضا بمجرد رؤیة الدم.

متعارف بین زنان است که گاهی اوقات یک یا دو روز جلوتر از روزی که هر ماه در آن خون می دیده اند، مبتلا به خون دیدن می شوند، این هم اشکالی ندارد و حکم به حیضیت می شود. هم مرحوم امام[1] و هم مرحوم آقای خویی[2] ، این را می گویند. فتوای معاصرین هم همین است.

سوال: اگر در ماه دوم، یکی دو روز جلو یا عقب شد، چطور می شود؟

جواب: آن، فایده ندارد. برای استقرار عادت، [ماه دوم] باید دقیقا مثل ماه اول باشد؛ ولی اگر عادت مستقر شد و بعدش یکی دو روز جلو افتاد، اشکالی ندارد.

و إن لم یکن الدم بصفات الحیض، فتعمل بأحکام الحائض.

وقتی که در ایام عادت خون آمد، دیگر محکوم به حیضیت است؛ ولو اینکه صفات حیض را هم نداشته باشد. این را تعارض بین عادت و صفات می گویند. البته تعبیر رسمی اش تعارض بین عادت و تمییز است. صفات را «تمییز» می گویند. اگر تعارض شد، عادت اعتبار دارد.

سوال: یعنی صفات، دیگر اماره نیستند؟

جواب: نه؛ ساقط می شوند و عادت، مقدم می شود.

ثم إن بان عدم حیضیته کما اذا انقطع قبل اکمال ثلاثة ایام وجب علیها قضاء ما فاتها من العبادات.

حالا این، به مجرد رویت دم، حکم به حیضیت کرد و دم هم شروع شد و نماز هم نخواند. اما بعدش ثابت شد که این حیض نیست. مثل اینکه قبل از اکمال سه روز، قطع شد. آن وقت، نمازهایی را که ترک کرده است، باید قضا به جا بیاورد.

دلیل ترجیح عادت بر صفات

حالا در اینجا ما دو مطلب گفتیم. یک مطلب ترجیح عادت بر صفات است. که اگر در ایام عادت بوده است؛ باید حکم به حیضیت کند؛ هر چند صفات [خون حیض] نباشند. این مستفاد از مرسله یونس الطویله و روایات متعدد است و صاحب وسائل(ره) هم بابی در وسائل دارد به این عنوان: «في ترجیح العادة علی التمییز بالصفات» روایات آن بیان شده است و این مطلب مسلم است و شک و شبهه ای در آن نیست.

بی اشکال بودن تقدیم یا تاخیر عادت وقتیه به یکی دو روز

یک مطلب دیگر این است که این عادت، در ماه‌های بعد از استقرار، گاهی یکی دو، روز جلو یا عقب می افتد. این هم اشکالی ندارد. در آن دو ماه اول که عادت مستقر می شود، دوماه باید دقیقا مثل هم باشند. اما بعد از اینکه عادت مستقر شد، فرض کنید در ماه سوم، چهارم، پنجم، یک یا دو روز جلو یا عقب بیافتد، اشکالی ندارد و همان حکم عادت را دارد. این مطلب را از روایات استفاده کردیم.

یک مطلب گفتیم که وقتی خون را در ایام عادت می بیند، دیگر نباید منتظر بماند تا ببیند آیا سه روز می شود یا نه؛ بلکه به مجرد رؤیت دم، باید بنا را بر حیضیت بگذارد و نمازش را ترک می کند. چون خود عادت، اماره است. این هم یک مطلب است.

روایات ترجیح عادت بر تمییز با صفات

حالا این دلیلش روایاتی در باب چهارم از ابواب حیض وسائل است که معنون به عنوان ترجیح العادة علی التمییز است. این همان مساله بود که اماریت عادت بر صفات مقدم است.

از جمله آنها روایت صحیحة محمد بن مسلم است:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تَرَی الصُّفْرَةَ (صفره، يعنی لکه زردی که علائم حیض را ندارد. یعنی مثلا اسود یا احمر یا غلیظ یا دارای شدت نیست.) فِی أَیَّامِهَا (یعنی ایام عادت) فَقَالَ لَا تُصَلِّی حَتَّی تَنْقَضِیَ أَیَّامُهَا وَ إِنْ رَأَتِ الصُّفْرَةَ فِی غَیْرِ أَیَّامِهَا تَوَضَّأَتْ وَ صَلَّتْ.[3] (می فرماید چون در ایام عادت است، فتجعلها حیضا؛ همین را هم باید حیض حساب کند.)

همچنین صحیحه اسماعیل الجُعَفي می فرماید:

وَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا رَأَتِ الْمَرْأَةُ الصُّفْرَةَ قَبْلَ انْقِضَاءِ أَیَّامِ عَادَتِهَا لَمْ تُصَلِّ ... .[4]

قبل از انقضای ایام عادت که هنوز عادت باقی است، صفره یعنی لکه زردی دید؛ می فرماید محکوم به حیضیت است با اینکه صفات حیض را ندارد.

و مثلهما غیرهما من النصوص المعتبرة.

اين بحث، تمام شد. بنابراین در ایام عادت، حیض است؛ ولو صفات را نداشته باشد.

روایات جلو یا عقب شدن زمان حیض در ماه‌های بعد از استقرار عادت

اما بحث دوم ما این بود که گاهی ایام عادت، بعد از استقرار عادت، مثلا در ماه سوم یا چهارم، یکی دو روز، عقب یا جلو می شود. این هم روایات دارد که در باب پانزدهم از ابواب حیض وسائل هستند. عنوان باب هم این است: بَابُ جَوَازِ تَقَدُّمِ الْعَادَةِ قَلِیلًا.[5] جائز است که عادت، کمی جلو بیافتد‌؛ یعنی یکی دو روز و نه بیشتر.

کما في موثقة سماعه:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تَرَی الدَّمَ قَبْلَ وَقْتِ حَیْضِهَا فَقَالَ إِذَا رَأَتِ الدَّمَ قَبْلَ وَقْتِ حَیْضِهَا فَلْتَدَعِ الصَّلَاةَ فَإِنَّهُ رُبَّمَا تَعَجَّلَ بِهَا الْوَقْتُ ... .[6]

یعنی می گوید یکی دو روز، جلوتر از عادت دیدیم. حضرت(ع) می فرماید نمازش را ترک کند. بعد حضرت(ع) استدلال کرد و فرمود: برای اینکه گاهی از اوقات عادت، عجله اش است و یک مقدار جلو می اندازد. "تعجّل بها الوقت". مقصود از وقت، همان عادت وقتیه است. می فرماید "ربما تعجل بها". گاهی از اوقات تعجیل می کند و جلو می اندازد، اشکالی ندارد. پس گاهی ممکن است که یکی دو روز جلو بیافتد.

همچنین صحیحه ابی بصیر می فرماید:

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الْمَرْأَةِ تَرَی الصُّفْرَةَ فَقَالَ إِنْ کَانَ قَبْلَ الْحَیْضِ بِیَوْمَیْنِ فَهُوَ مِنَ الْحَیْضِ وَ إِنْ کَانَ بَعْدَ الْحَیْضِ بِیَوْمَیْنِ فَلَیْسَ مِنَ الْحَیْضِ.[7]

امام (ع) فرمود اگر دو روز قبل از حیض باشد، حیض حساب می شود. اما اگر حیضش تمام شد و دو روز از ایامش گذشت، دوباره ببیند، این فایده ندارد و حیض نیست؛ استحاضه است.

اين روایات را هم که خواندیم. گفتیم که تقدم در همان روایت اسماعیل هم بود. در روایت سماعه هم بود که تقدم هیچ مانعی ندارد؛ چون "ربما تعجل بها الوقت". وقت یعنی عادت، عجله می کند و جلو می افتد. این را امام(ع) فرمود. این راجع به تقدم است.

اما بحث از تاخر. گفتیم که این تأخر دو معنا دارد؛ یک معنایش این است که تأخر خود شروع عادت است؛ یعنی اینکه مثلا عادتش باید روز سوم ماه شروع شود، روز پنجم شروع می شود و دو روز عقب می افتد. این یک نحوه تأخری است. اگر این معنا باشد، دیگر هیچ شک و شبهه ای در آن نیست که حیض است؛ برای اینکه خونی است که در ایام عادت دیده است. مثلا باید روز سوم ببیند؛ اما روز پنجم دید. روز پنجم جزء ایام عادتش است و به همان حکم حیضیت محکوم می شود؛ لأنّه دمٌ حَدثَ و خَرجَ في ایام العادة و هو محکوم بالحیضیة. این ایراد و بحثی ندارد.

اما معنای دوم تأخر این است که این عادت در ایام خودش آمده است. مثلا باید روز هفتم ماه تمام شود؛ ولی روز هفتم ماه تمام نمی شود و دو روز عقب می افتد. این دو روز که عقب افتاد، تا دو روزش باز هم حیض است. اما اگر بعد از آن دو روز، بازهم آمد، دیگر استحاضه است. یعنی تا یک یا دو روز تأخر به این معنا عیبی ندارد و جزء حیض است. اما اگر بعد از دو روز باشد، این روایت می فرماید استحاضه است. چون از عادت، خارج شده است.

سوال: از همان دو روز از عادت خارج می شود ... ؟

جواب: نه؛ گفتیم بعد از دو روز. امام(ع) تا دو روز را تخفیف داده است. بعد از دو روز.

منتهی اینجا بحث مفصلی داریم و آن این است که این دو روز هم مناط نیست. ولو اینکه در صحیحه دو روز آمده است، از باب مثال است. روایات دیگری هم داریم که سه روز را هم گفته اند که اگر مثلا تأخیر بیافتد و حیض ادامه پیدا کند، بعد از انتهاء عادتش تا سه روز، باز هم دارد که اشکالی ندارد؛ یعنی باز هم تا سه روز حیض است. بعد از سه‌روز قطع می شود؛ اما تا سه روز ادامه دارد و حیض است.

بعدش باز روایات دیگری داریم که هم صحیحه، معتبره، مستفیضه و زیادند و آن روایات ایام الاستظهارند. معنای روایات ایام الاستظهار این است که یک، دو یا سه روز و گاهی هم ممکن است خون بیشتر ادامه پیدا کند. دنبال حیض عادتش ادامه پیدا کند، کلش محکوم به حیضیت است. اینها را ایام استظهار می گویند. تا تمام عشره، محکوم به حیضیت است. مثلا اگر عادتش شش روز بوده است و تا ده روز ادامه پیدا کرد، اشکالی ندارد. این ایام استظهار است. پس تا این ده روز حکم حیضیت می کند. اگر از ده روز هم تجاوز کرد، دیگر ... ؛ چون یقینا حیض بیش از ده روز نمی شود. پس این ایام استظهار است. بنابراین روایات ایام استظهار، موضوعیتی برای دو روز نگذاشته اند و گفته اند که میزان، انتهای عشره است. گاهی ممکن است عادت زن هفت روز باشد و خون بیاید و ادامه پیدا کند؛ تا ده روز محکوم به حیضیت است و اگر از ده روز تجاوز کرد، کشف می کند که بعد از عادت، استحاضه بوده است. این هم متوجه باشید. اگر چنانچه تا ده روز رسید و منقطع شد، کلش حیض است.

سوال: ... حکم عددی را اجرا می کند.

جواب: بله؛ احسنتم. عادت عددیه اش هفت روزه است.

حالا که از ده روز تجاوز کرده ‌است، کشف می کند که بعد از پایان عادت، دیگر استحاضه بوده‌ است و دیگر ده روز، میزان نیست؛ باید هفت روز را حیض حساب کند. پس همان عادت عددیه اش که مثلا تا پنج روز بوده است، حیض است و کل ما بقی، استحاضه است. حالا این بنده خدا علم غیب نداشته است. تا ده روز را حیض حساب کرده است. حالا که به او می گوییم از آن موقع استحاضه است، باید آن ایامی که نماز نخوانده و یا روزه نگرفته است، قضا کند.

سوال: تأخر به معنای دوم، شروعش از چه وقت بوده است؟ روز پنجم یا روز اول بوده‌ است؟

جواب: شروعش از روز اول بوده و استمرار پیدا کرده است. اگر استمرار پیدا کرد، در این بحث ما می افتد. استمرار پیدا کرد یعنی از ایام عادتش هم تجاوز کرد که همین بحث است که گفتیم. اگر سر ده روز منقطع شد، همه اش حیض است؛ این را هم ایام استظهار می گویند. فاصله بین عادت و ده روز را ایام استظهار می گویند. اما اگر از ده روز تجاوز کرد، از سر همان آخر عادتش که هفت روز بوده است، دیگر استحاضه می شود. بعد هر چه انجام نداده است، باید اعاده کند.

سوال: اگر بین وقتیه و عددیه تعارض شد، چه می شود؟

جواب: آن بحث دیگری است. جای دیگری مطرح می شود. همین که داریم بحث می کنیم متوجه شوید.

ایام استظهار ما بین انتهای عادت و ده روز است. اینها فی نفسه به حیضیت محکومند؛ اما به شرط الانقطاع علی العشرة. یعنی اگر از عشره تجاوز کرد، برمیگردیم و می گوییم بعد از عادت، همه، استحاضه است.

حالا همه مدرکمان در این حرف هایی که می زنیم روایات است. الجمع بین الروایات. اینجا دیگر عمده، همین روایات استظهار است. استظهار به معنی این است که بعد از پایان عادت، بازهم ادامه اش تا ده روز باید استظهار کند‌؛ يعنی احتیاط کند و بنا را بر حیضیت بگذارد و تا ده روز، تغلیب جانب حیضیت می شود. ده روز که تمام شد، به استحاضه برمی گردد.

سوال: تا ده روز که بنا را بر حیض بگذارد عادتش خراب نمی شود؟

جواب: اگر یک ماه بود، نه. عادتی که مستقر شده، با یک ماه خراب نمی شود. اگر به کلی به هم خورد و دو سه ماه گذشت، آن عادت از بین می رود؛ اما با یک ماه از بین نمی رود.

بل المشهور الحکم بالحیضیة الی تمام العشرة ولو کانت اکثر من یومین.

چون آن صحیحه، تا دو روز گفته بود؛ گفتیم دو روز هم میزان نیست و تا سر ده روز است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo