< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حیض/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

بسم الله الرحمن الرحیم

حیض بودن خونی که در ایام عادت یا کمی قبل آن دیده شود

مسألة ۴۵٧. ذات العادة الوقتیة و العددیة إن رأت الدم في بعض ایام العادة و ایاما من قبل العادة و لم یکن المجموع اکثر من العشرة کان المجموع حیضا.

فرض کردیم عادتش هفت روز است و یک پنج روز در عادت و دو روز هم قبلش خون دیده است و مجموع هم ما زاد علی العشرة نیست. همه اش حیض است. چرا؟ چون "قد تعجّل بها الوقت". گاهی از اوقات امکان دارد که عادت، یک یا دو یا سه روز جلو بیافتد. پس مجموع، حیض است.

ولو کان المجموع اکثر من عشرة ایام فما رأته في ایام العادة حیض.

اگر مجموع، بیش از ده روز بود، امکان ندارد همه اش حیض باشد. دیگر در اینجا عادت، اماره است. آنچه که در ایام عادت دیده به شرط کمتر از سه روز نبودن حیض است و ما بقی آن حیض نیست.

و ان لم تر فی ایام العادة بقدر عادتها العددیة، أضافت إلیها من قبل العادة ما یكمل به العدد.

اين شرطش این است که عادت عددیه دارد. چون فرض این است که عادت عددیه اش هفت روز بوده است.

فما رأته فی ایام العادة حیض ...

مثلا چهار روزش را در ایام عادت دیده و عادتش هم هفت روز بوده و عادت وقتیه هم دارد. در همان موعد عادت وقتیه، در ایام عادت، چهار روزش را دیده است. عیبی ندارد؛ می گوییم که از قبلش هم سه روز اضافه کند که به قدر عادت عددیه اش [هفت روز] بشود. چون عادت عددیه هم معتبر است.

وأما ما قبل ذلك فهو استحاضة.

حالا فرض کردیم که پنج، شش روز قبل از عادت و در ایام عادت هم سه، چهار روز دیده است و فرض کردیم که عادتش مثلا هفت روز بوده است. خوب اگر چهار روز در ایام عادت دیده، سه روز دیگر طلب دارد. آن سه روز را از قبل عادت، اضافه می کند. پس اگر قبل از عادت، مثلا پنج روز خون دیده باشد، آن دو روز اول خون دیدنش استحاضه هستند.

حالا عکس قضیه این است که عادت عددیه اش هفت روز باشد و چهار روزش را در عادت وقتیه اش ببیند و بعد از عادت [وقتیه اش] هم چند روزی ببیند. این هم اشکالی ندارد. [باید] از آن ایام بعد از عادتش به اندازه ای که عادت عددیه اش تکمیل شود، اضافه کند. آن وقت اگر آنها زیادتر باشند، هر چه به عادت چسبیده را اضافه می کند. اما هر تعداد روزهایی که متاخرتر هستند را رها می کند.

و کذلک اذا رأت الدم فی بعض ایام العادة ثم رأت بعد العادة فإن لم يتجاوز المجموع العشرة فکله حیض. و إن زاد علیها فتضیف الی ایام العادة من الایام المتاخرة حتی یکمل عدد عادتها و ما بعد ذلک استحاضة.

حالا در اینجا فرعی را نگفته ایم. امکان دارد یک فرعی این وسط، وجود پیدا کند. خوب دقت کنید. از آن روزهایی که می خواهد به ایام عادتش اضافه کند، فرض کردیم مستلزم فتره است. این اشکالی ندارد که یک فتره ای هم در وسط حیض باشد؛ اما باید بعد از سه روز باشد. چون فتره در ایام سه روز اول، قبول نیست. اما سه روز اول که گذشت، امکان فتره وجود دارد. پس اگر مستلزم فتره ای هم باشد و مثلا کمی قطع شده و بعد دوباره خون دیده باشد اشکالی ندارد.

سوال: بعد از تحقق حیض.

جواب: بله‌؛ همان با سه روز است.

اشکالی ندارد. آن وقت، فتره را هم جزء حیض حساب می کند؛ يعنی بعد که عادت عددیه اش را می خواهد هفت روز بگیرد، باید حواسش به فتره هم باشد؛ چون این فتره هم جزء حیض است.

سوال: در فرض اول که خون را قبل از عادت دیده بود، از ابتدا وظیفه اش چیست؟ چون نمی داند که چند روز می شود؟...

جواب: چون از اول نمی داند، باید بین تروک [حیض] و اعمال مستحاضه، جمع کند. ولی بعد که مطلب معلوم شد، جبران کند.

سوال: نکته‌ای قبلا فرموده بودید که در روزهایی که قبلش اتفاق می افتد، روز اول را حیضش حساب کند؛ ولی الآن فرمودید که جمع و احتیاط کند.

جواب: حیض حساب می کند؛ اما بعد از معلوم شدن. اگر روز اول است و هیچ نمی داند چه می خواهد بشود، باید احتیاط کند. اما بعد که معلوم شد، حیض حساب می کند. وقتی که حیض حساب می کند، يعنی جبران و قضا می کند.

فقط سوالی که داشتند درباره کسی است که از اول نمی داند. تا زمانی که نمی داند، احتیاط می کند. اما بعد از آنکه مطلب روشن شد که آنها به حیضیت محکومند، اگر حیض حساب کرده، خوب است. اما اگر طوری بوده که حیض حساب نکرده، باید قضا کند و اگر احتیاط کرده، در احتیاط، تروک حیض را باید رعایت کند. معنای تروک حیض این است که نماز نخواند. پس این نمازها را اعاده می کند. این در جایی است که بعدا معلوم شد. اما چون از اول معلوم نبوده، وظیفه اش احتیاط بوده است، اما بعد که معلوم شد، اعاده می کند.

سوال: چرا عدد بر وقت اولویت دارد؟

جواب: عدد بر وقت اولویت ندارد. هر دو را رعایت می کند. کجا چنین گفتیم؟

سوال: در این مواردی که فرمودید اضافه می کند...

جواب: نه؛ در صورتی اضافه می کند که ایامی که در عادت وقتیه اش دیده است، کم باشند. هر دو را رعایت می کند. ایامی که در عادت وقتیه می بیند، قطعا حیضند؛ اما کمند؛ مثلا عادت عددیه اش هفت روز است و در ایام وقتش، سه روز دیده است. می گویم هر دو را رعایت می کند؛ هم عادت وقتیه و هم عادت عددیه. منتهی در عادت وقتیه، کم دیده و به قدر عادت عددیه اش ندیده است. حالا چه باید بکند؟ از این طرف و آن طرف اضافه می کند تا عادت عددیه اش هم کامل شود. هر دو را رعایت کرده است. آنچه در عادت وقتیه دیده را حیض حساب کرده ؛ منتهی عددشان کم بوده است. حالا عادت عددیه اش را هم رعایت می کند و به آنها اضافه می کند. این را داریم می گوییم. چیز واضحی است.

تفصیل در ذات عادتی که خون دیدنش بعد از سه روز قطع شود

مسألة ۴۵٨. ذات العادة ان انقطع دمها بعد ثلاثة ایام او اکثر (مقصود عادت وقتیه و عددیه است؛ چون این محل بحث است.) ثم رأت الدم بفصل اقل من عشرة ایام، کما اذا رأت الدم خمسة ایام ثم طهرت خمسة ایام ثم رأت الدم خمسة ایام أخری ففیها صور اربع.

یک کسی در ایام عادتش سه روز متصل، خون دید و دیگر ندید تا ایام عادتش تمام شد. آن سه روز که حیض هستند؛ اما خون دیدن بعدی دو صورت دارد.

اگر ده روز گذشت، خون دومی هم حیض است؛ چون همین اقل طهر، امکان می دهد که دومی هم حیض باشد. اشکالی هم ندارد که زن در ماه دوبار حیض شود. البته بعضی شرط کرده اند که باید دومی صفات حیض را داشته باشد. بر خلاف اولی که چون در ایام عادتش بوده لازم نیست [صفات حیض را داشته باشد] و خود در ایام عادت بودن کافی است.

اما اگر فاصله، اقل طهر نبود مثلا هفت یا هشت روز پاک بود و دوباره خون دید. آن دومی دیگر در ایام عادت که نیست، [چطور می شود؟] حالا اگر دوتای آنها سر هم با این فتره ما بین، از ده روز زیادتر نیستند، باز هم هر دو حیضند. یعنی خون اولی و دومی و فتره ما بین همه حیض اند؛ چون فرض این است که اولا اقل طهری فاصله نشده و ثانیا مجموع اینها هم از ده روز تجاوز نکرده‌ است.

اما اگر فرض کردیم که این دوتا را بخواهیم به هم اضافه کنیم با فتره، از ده روز تجاوز می کند، چگونه است؟ مثل اینکه اول، پنج روز را خون دیده و پنج روز هم پاک بوده و پنج روز دیگر هم می بیند. خوب اگر بخواهیم این فتره را هم حیض حساب کنیم، هر سه با هم پانزده روز می شوند که دیگر نمی شود حیض باشند؛ چون هیچ حیضی از ده روز تجاوز نمی کند. آن وقت می گوییم آنکه در عادت وقتیه اش بوده، حیض و آنکه خارج آن بوده استحاضه است. در فتره ما بین هم حکمی ندارد و طاهر است؛ برای اینکه فتره ما بین در صورتی که دو حاشیه اش حیض باشند، حیض است؛ اما اگر یک طرفش حیض باشد و طرف دیگرش حیض نباشد، حیض نخواهد بود. این، واضح است.

فروض زیادی وجود دارد ان شاء الله [فعلا] همین مقدار را هضم بفرمایید؛ چون علم زیاد هم مثل غذای زیادی مضر است. سعدی می فرماید: "نه چندان بخور که از دهانت برآید و نه چندان که از ضعف جانت برآید". نه خیلی کم و نه خیلی زیاد. خیر الامور اوسطها. این البته مضمون روایت است. ما الان بحث فقهی که داریم می نویسیم به کتاب الاطعمة و الاشربة رسیده است. از باب ذکر العیش نصف العیش است. در این بحث اطعمه و اشربه، بحث آداب المائدة یعنی مستحبات و مکروهات سفره را مقدم کردیم. مقصود این است که کل غذا خوردن را اعم می گوید. اولین بحثی که پیش آمد، تبعا لصاحب الوسائل، باب کراهة کثرة الاکل بود. گفتیم که موعظه خوبی است. کراهة کثرة الاکل. حتی گاهی آدم مهمانی می کند، غذا خیلی زیاد می آورند. باید مواظب [خوردنمان] باشیم که کم باشد. برای اینکه کثرة اکل، هم برای بدن و هم برای روح، مضر است و هر دو را خراب می کند. کثرت اکل، در علم اخلاق، از مهلکات است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo