< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حیض/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

نحوه استقرار عادت وقتیه

مسألة ۴۶ العادة الوقتیة انما تستقر بثلاثة انحاء ...

این بحث، عین همان بحثی است که قبلا داشتیم که گفتیم [استقرار] عادت وقتیه و عددیه، سه قسم دارد. اینجا هم سه قسم هست. این سه قسم چه بودند؟

یکی اینکه دو ماه پشت سر هم، مثل هم خون ببیند تا عادت حاصل شود. یعنی اینکه در دوماه، مثلا اول ماه، خون ببیند. رأت الدم فی شهرین متتباعین في اول الشهر فصارت ذات عادة وقتیة و هو اول الشهر.

دوم اینکه در ماه اول، خون را همان اول ماه ببیند؛ اما در ماه دوم، از قبل از اول ماه خون دیدن شروع شود؛ ولی اول ماه که شد متصف به صفات حیض شود. رأت الدم من قبل اول الشهر الا أنه لم یکن الدم متصفا بصفات الحیض في الابتداء. مثلا ماه قبل از اول ماه خون دیده بود؛ اما دفعه بعد مثلا از بیست و پنجم خون دید‌؛ اما بدون صفات حیض و دا ادامه از اول ماه بعد صفات حیض را پیدا کرد. می گوییم عیب ندارد؛ همین که اتصافش به صفات حیض در اول ماه است، مثل همان [ماه قبل] است؛ پس عادت، حاصل می شود.

اما قسم سوم در اینجا صدق نمی کند؛ برای اینکه اختصاص به عادت عددیه دارد. قسم سومی که قبلا گفته بودیم این بود که در ماه دوم فتره ای در بین باشد. یعنی مثلا سه روز اول را بدون فتره خون دیده است. (شرط سه روز اول اين بود که متوالی باشد) بعد دو روز، قطع شده (یعنی فتره ای حاصل شده) بعد دوباره سه روز دیگر خون دیده است. گفتیم که این فتره هم جزء حیض است. یعنی سه روز و دو روز و سه روز، می شود هشت روز. اگر ماه اول هم هشت روز دیده باشد، برای استقرار عادت کافی است. یعنی فتره هم حیض است و اشکالی ندارد. پس عادت، حاصل می شود.

اما این مربوط به عادت وقتیه نمی شود؛ بلکه مختص به عادت عددیه است که در عدد، هشت روز و هشت روز مثل هم است. اما اینکه حیضش از اول ماه شروع شده است، فتره باشد یا نباشد، تاثیری ندارد. اول ماه بودن برای شروعش است. در عادتی که وقتیه است و عددیه نیست، کاری به عددش نداریم؛ شروعش مناط است که اول ماه باشد. دیگر اینکه چقدر طول می کشد و فتره دارد یا ندارد، در عادت وقتیه، دخالت و ربطی ندارد.

فلذا قسم اول و دوم در اینجا هم خوبند. اما باید به قسم سوم که بعضی از آقایان نوشته اند، ایراد بگیریم.

سوال: برگشتش به قسم اول است...

جواب: نه؛ برگشتش به قسم اول نیست.

چون الان بحثمان فقط در عادت وقتیه است که عددیه ای در کار نیست. یعنی از لحاظ عدد، ممکن است پنج، شش، هفت یا ده روز باشد. آن دیگر اصلا چنین عادتی ندارد؛ یعنی مشخص نیست. این محل بحث است. پس عادتش وقتیه است. وقتیه تنها که عددیه همراهش نیست، یعنی چه؟ یعنی اول ماه شروع می شود؛ اما کاری نداریم که عددش چقدر است. پس این دیگر به قسم سوم مربوط نیست.

سوال: خودتان در پاورقی کتابتان فرمودید که: "اما القسم الثالث فلا فرق بینه و بین القسم الاول الا في وجود فترة بین ایام الحیض."

جواب: قبول است. بله‌؛ با قسم اول، مگر در وجود فتره، فرقی ندارد. بحث درستی است. منتهی می خواهم بگویم که در بحث عادت وقتیه و عددیه، به درد می خورد. همچنین این قسم سوم، در عادت عددیه تنها هم به درد می خورد. اما به عادت وقتیه تنها ارتباطی ندارد. چون معنای عادت وقتیه تنها این است که شروعش در اول است و دیگر به عددش کاری نداریم. لهذا این قسم سوم ربطی ندارد.

سوال: ذات العادة الوقتیة بمجرد ان تری الدم...

جواب: بلی. بمجرد ان تری الدم في نفس تلک العادة، تتحیّض.

سوال: امکانش هست در بعضی ها قبل از شروع وقت بیافتد یا نه؟

جواب: بله؛ این را در قسم دوم گفتیم که خون را از قبل دیده است؛ اما متصف به صفات حیض نبوده است و اول ماه متصف شد. ماه گذشته اش از اول ماه حیض شده است. پس دوماه مساوی می شوند و کافی است. منتهی رؤیت دم برای او در ماه دوم، از قبل بوده است؛ اما اتصافش به صفات حیض از اول ماه بوده است. پس عادت وقتیه، با آن حاصل می شود. این خوب و خیلی عالی است و هیچ مشکلی ندارد.

سوال: اینکه قبل چند روز ببینید و فتره هم بیاید و تازه وقتش شروع شود ...

جواب: نه؛ آن وقت چه نتیجه ای می خواهیم بگیریم؟ می خواهیم بگوییم که فتره، جزء حیض است. قبلش و بعدش هم که جزء حیض اند. مجموع عددی که حاصل می شود از مجموع، آن [میزان است]. حالا بحث بر سر این است که ما به عدد کاری نداریم. لهذا به درد نمی خورد.

پس همان است که گفتیم. آقایان هم که در رساله ها بعضا در عادت وقتیه تنها ...؛ یعنی وقتیه اش عددیه نیست؛ عددیه نیست یعنی اینکه مهم نیست و نمی دانیم عددش چهار، ده، هفت یا شش روز است. هیچ معلوم نیست. وقتی ما کاری به عدد نداریم، دیگر بحث در اینکه فتره یا قبل یا بعدش را حساب می کنیم، چه نتیجه ای می دهد؟ عدد را نتیجه می دهد. فرض این است که ما به عدد کاری نداریم. ما به نفس شروع، کار داریم که اول ماه است.

سوال: بعدش آمده است که زیادة یوم او نقص ...

جواب: آن بحث دیگری است.

سوال: قسم سوم است. در کتاب خودتان فرمودید که اولش یکسان است؛ ولی عدد فرق دارد. یعنی مجموع فتره و دوطرف ...

جواب: فایده و اثری ندارد و کالعدم است. میزان، همان رؤیت اول ماه است. اما این جریانی که فتره ای پیدا شد یا نشد، دخالتی به این بحث ندارد. چون این بحث ما راجع به این است که فقط عادت وقتیه و مربوط به شروع الدم در اول ماه است. به بعدش کاری نداریم که عدد چند روز است. پس این بحث، هیچ اثری دارد.

سوال: خواه نا خواه منتهی به اثری می شود.

جواب: یک عددی که می شود، عادت محقق نمی شود؛ چون وقتی عددها مساوی نبودند، عادت، محقق نمی شود. باید در دوماه مساوی باشند.

سوال: حالا اگر فتره را حساب کنیم ...

جواب: می دانم. دیگر آن وقت، عادت عددیه می شود. وقتی حساب کردیم و هشت روز شد، این هشت روز عادت عددیه است. بحث ما در آن نیست و فقط در عادت وقتیه يعنی شروع در اول ماه است. پس مهم نزد ما در این بحث، ابتداء و نفس شروعش در اول ماه است؛ به ادامه اش که چند روز می شود، هیچ کاری نداریم.

حالا باید این حاشیه را بزنیم چون که به نظرم خیلی از آقایان مراجع، این سه قسم را نوشته اند. این ایراد بر آنها وارد است.

سوال: ادله شان را می فرمایید؟

جواب: بگذارید اول مسائل این را بخوانیم تا بعد به آن یکی برسیم. قسم سوم در ذات العادة العددیة فقط، بعد از مباحث اینجاست. اول بحث های این و مسائلش را بخوانیم و بعد به آن هم می رسیم.

تقدیم یا تاخیر خون دیدن به دو سه روز

مسألة ۴۶ ذات العادة الوقتیة ان رأت الدم فی العادة او قبلها او بعدها بیومین او ثلاثة ایام بنحو يقال تقدمت عادتها او تأخرت، تعمل بأحکام الحائض بمجرد الرؤیة و لو لم یکن للدم صفات الحیض.

اين همان بحث قبلی است که صاحب عادت وقتیه اشکالی ندارد که حیضش یکی دو روز جلو بیافتد و موثقه سماعه فرمود: "فإن المرأة قد تعجّل بها الوقت". وقت یعنی عادت؛ یعنی عادتش گاهی جلو می افتد. این اشکال و منافاتی ندارد. بنابراین اگر یکی دو روز قبل از آن وقت معین است، این یکی دو روز را هم جزء حیض حساب می کند.

ولو علمت بعد ذلک أنه لم یکن حیضا کما اذا انقطع الدم قبل اکمال ثلاثة ایام، وجب علیها قضاء العبادات الفائتة.

اگر این طور بود و از اول هم حیض حسابش کرد و به سه روز نرسید، چون شرطش این است که حتما باید به سه ‌روز برسد، معلوم می شود اشتباه کرده است؛ پس باید نمازهایش را اعاده کند.

اين بحث دیگر ادله ندارد و واضح است. آن قضیه را گفتم که موثقه سماعه است که یک روز یا دو روز جلو می افتد. سه ‌روز هم عیب ندارد. گفته اند که یک یا دو روز مثال است و گاهی حیض زن ها تا سه روز هم جلو می افتد و اشکال ندارد. اما احتیاطا از سه روز بیشتر نباشد.

رجوع به صفات یا عادت اقارب برای وقتیه ی با عدد بیش از ده

مسألة ۴۶۴. ذات العادة الوقتیة ان رأت الدم اکثر من عشرة ایام و لم یمکن تعیین ایام الحیض بتمیّز الصفات، وجب علیها الرجوع الی نساء اهلها؛ و إن کنّ مختلفات فإذا کان الغالب منهنّ بنحو واحد و کان المخالف لهنّ في غایة القلة بحیث لم تعدّ بشيء، ففي هذه الصورة تجعل عادة الغالب من النساء عادة لها ترجع الیهنّ.

زنی فقط عادت وقتیه دارد که مثلا اول ماه است. عددش چطور است؟ اگر قبل از ده روز متوقف شد، همه اش حیض است. اما اگر از ده روز تجاوز کرد و فرض این است که عادت عددیه هم ندارد که بگوییم مثلا چند روز حیض می شود، چه کند؟ اول تمییز به صفات هست. اگر مثلا پنج یا شش روز از این خونی که دیده و از ده روز تجاوز کرده، با صفات حیض و بقیه اش بدون صفات بوده است، همان مقدار که صفات را داشته است، حیض حساب می کند. اگر فرض کردیم همه اش مثل هم بوده، يعنی تمییزی حاصل نشده است، چون از اول تا آخر با صفات حیض یا از اول تا آخر بدون صفات حیض بوده است، حالا "ترجع الی نساء اهلها"؛ به قوم و خویشانش مراجعه می کند. المرأة التی لها العادة الوقتیة و لکن ما لها عادة عددیة، فإن تجاوز الدم العشرة، العشرة ما یمکن و ما عندها عادة، ما تفعل؟ إن کان تمییز من حیث الصفات یعنی مثلا بعض الایام کانت متصفة بصفة الحیض و بعض الایام ما کانت متصفة بصفة الحیض، تجعل الحیض ما کانت بصفة الحیض. اما اذا کانت متساویة یعنی من الاول الی الآخر کان الشکل واحد بدون التمییز، مثلا متصفة بصفة الحیض في جميع الازمان او فاقدة لصفات الحیض في جميع الایام، ترجع الی عادة اهلها یعنی اقاربها من خالتها و عمتها و تسألهنّ و تأخذ العدد من عندهنّ.

سوال و جواب: تا بعد از ده روز. بعد از ده روز است، دیگر چه فایده دارد. از ده روز که تجاوز کرد و فرض این است که تمییز هم ندارد، چون همه اش مثل هم بوده است، باید به عادت اهلش رجوع کند. یعنی از قوم و خویشانش سوال می کند که شما چند روز حیض می شوید. مثلا به او می گویند شش روز؛ این هم شش روز را حیض حساب می کند. اگر که قوم و خویشانش مختلف بودند، اگر غالب و اکثریتی دارند، به حرف اکثریت عمل می کند و اگر اکثریتی نداشتند، آن وقت، رجوع به اهل، فایده ندارد؛ چون آنها مختلفند. یا فرض کنیم که زنی هیچ قوم و خویش ندارد. فرض محال که محال نیست.

سوال: همسایگانش ...

جواب: ارتباط ژنتیک که با همسایگانش ندارد. با قوم خویشانش ارتباط ژنتیک دارد.

نوبت بعدی با روایات تخییر است. یعنی هر چه برایش پیش می آید، مخیر است بین اینکه هر ماه شش یا هفت روز حیض حساب کند یا یک ماه ده روز و ماه بعدی سه روز حساب کند. این را روایات تخییر می گویند. این طوری مخیر است.

سوال: تا آخر عمرش نمی فهمد که صفات حیض را دارد یا نه؟ یعنی ماه‌های بعد می فهمد صفات حیض را دارد.

جواب: دیگر ماه‌های بعد تاثیری به ماه گذشته ندارند.

حالا مستند این فتاوا چیست؟ همه مستندها، روایاتند و ما چون وقت نداریم، فردا روایات را می خوانیم.

سوال: اهل چیست؟ اهل فقط مثلا خواهرهایش می شوند؟

جواب: گفتیم تا عمه، دختر عمه، خاله و دختر خاله و همه را شامل می شود. خواهرهایش هم اولویت دارند. ولی منحصر به آنها نیست. اما این سوال شما هم یک موردی دارد که ببینیم این قوم و خویشی تا کجا می کشد. موردی دارد که آن هم بحثی دارد که قوم و خویشی تا کجا می کشد و آن بحث هبه ذی رحم است. هبه ذی رحم، لازم است و قابل به هم زدن نیست. هبه غیر ذی رحم، عقد جائز است و قابل به هم زدن است. حالا بحث شده است که ذی رحم تا کجا می کشد؟ ان شاء الله اگر به آن بحث که هبه باشد رسیدیم، به آن می پردازیم. اما این ربطی به حیض ندارد. در اینجا تا حد عمه، دختر عمه، خاله، دختر خاله و شاید حتی تا نوه هایشان هم اشکالی ندارد که برسد. اما آنجا بحثی داریم که در هبه ذی رحم، این رَحِمیت تا کجا می کشد. کما اینکه درباره همسایه هم داریم که لا صلاة لجار المسجد الا في مسجد؛ بحثی داریم که این همسایه تا کجا می کشد. این هم در فقه مطرح است و إن شاء الله وقتش که شد، برایتان شرح می دهیم. الان یادم هست‌؛ اما وقت نداریم که بگوییم. می خواستم ذهنتان به موارد مشابه، مقداری جولان پیدا کند.

سوال و جواب: می دانم. یعنی تعارض دارند؟ اما مشهور بین فقها تا چهل خانه از هر جانب است. جار المسجد یمتد الی أین؟ بالروایات و المشهور قائلین الی اربعین بیتا من کل جانب.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo