< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حیض/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

اقسام انعقاد عادت در ذات عادت عددیه

بحث ما به موضوع زنی رسید که فقط عادت عددیه دارد و دیگر عادت وقتیه ندارد. یعنی عدد ایام حیضش معین و مثلا شش روز است. اما این شش روز، گاهی اول ماه، گاهی وسط ماه و گاهی آخر ماه هست. ذات العادة العددیة علی ثلاثة اقسام. این بحث راجع به انعقاد عادتش است که انعقاد عادت به سه طریق می شود. در مورد وقتیه دو طریق گفتیم و سومی را رد کردیم. اما در عددیه، هر سه قابل طرح است.

قسم اول این است که دو ماه پی در پی با عدد معین، اما در زمان های مختلف خون ببیند. مثلا بار اول در اول ماه و بار دوم در وسط ماه دیده است؛ اما در هر دو مثلا شش روز دیده است. این عادت عددیه می شود و دیگر وقتیه نیست. این یک مورد است.

قسم دوم این بود که در ماه دوم، بیش از شش روز بوده است؛ مثلا ده یا دوازده روز خون دیده است. خیلی خون دیده است؛ اما صفات عوض شده اند. شش روزش به صفات حیض بوده و بقیه اش به صفات حیض نبوده است. بنابراین ماه اول هم شش روز دیده است؛ اما ماه دوم، این طوری است. در این صورت، عادت مستقر می شود. همان شش روز مستقر می شود که شرح اینها را قبلا خواندیم و گفته بودیم. حالا هم دوباره به ادله اش اشاره می‌کنیم.

قسم سوم این است که در اثناء، فتره ای پیدا می شود؛ مثلا در ماه اول هشت روز دید. در ماه دوم، اول، سه روز دید که خون حیض است؛ بعدش دو روز فتره داشت. اینها، پنج روز شدند. بعدش سه روز دیگر هم خون دید و اینها هشت روز شدند. پس با آن فتره، جمعشان هشت روز شد. ماه اول هم هشت روز دیده بود. باز هم عادت منعقد می شود. چون گفتیم وجود فتره ما بین اشکالی ندارد.

قلنا لاستقرار العادة العددیة التی محل کلامنا تکون الطرق ثلاثة:

الاول ان تری الدم فی الشهر الاول ستة ایام و فی الشهر الثاني ستة ایام. تصیر ستة ایام عادة عددیة. لکن ما لها عادة وقتیة. مثلا في الشهر الاول اول الشهر کان و فی الشهر الثانی وسط الشهر. فالعادة الوقتیة ما موجودة. اما العددیة فموجودة. هذا هو القسم الاول.

القسم الثاني فی الشهر الاول رأت ثمانیة ایام و فی الشهر الثاني رأت عشرة ایام. لکن کل هذه الایام العشرة لیست بصفة واحدة. ثمانیة منها بصفة الحیض و الاثنین الباقی لیس بصفة الحیض. فهذا یکفی ان شاء الله. یعنی ثمانیة ایام التی کانت بصفة الحیض، هذه الایام حیض و الزائد علی ذلک لیس بحیض؛ لانها فاقدة للصفات و تصیر استحاضة. فهذه العادة تستقر؛ لان ثمانیة فی الشهر الاول و ثمانیة فی الشهر الثاني.

القسم الثالث یوجَد فترة فی البین. مثلا بالشهر الاول رأت الدم ثمانیة ایام. بالشهر الثاني رأت ابتدائا ثلاثة ایام ثم انقطع الدم لیومین. صار خمسة ایام. ثم رأت الدم ثلاثة ایام. المجموع ثمانیة مثل الشهر الاول. ففي هذا ایضا المانع لیس بموجود. العادة تستقر لها لأن المیزان فی العادة ان الدم في شهرین متتابعین، یکونان متماثلین. هذه کاف ایضا. یعنی اذا یوجَد فترة في البین ما یضر.

فإذن العادة التی کلامنا فيها، عددیة و مقدارها معلومة مثلا ثمانیة ایام.

ما در اینجا همین سه مورد را بیان کردیم. اگر آن را بخوانیم، خیلی طول می کشد.

برای هرسه هم قبلا در آن موقعی که عادت وقتیه و عددیه را خواندیم، استدلال کردیم. همان ادله، در اینجا هم‌ صدق می کند؛ ولو در اینجا تنها عادت عددیه است. برای اینکه مثلا ما در عادت عددیه داریم که ... . شرحش را دیگر نگفته ایم. همان استدلالاتی که کردیم. دلیل دارد؛ در روایت مرسله یونس آمده بود: "فاذا رأت الدم فی شهرین سویا"[1] (یعنی مثل هم بودند)، این عادت حاصل می شود.

پس میزانش این است که دو ماه پشت سر هم مثل هم باشند. حالا راجع به مثل هم بودنش داریم بحث می کنیم که سه قسم است. قسم اولش را همه قبول دارند. قسم سوم را هم، همه حتی آقای خویی(ره) قبول دارند؛ برای اینکه خواندیم، فتره ما بین، جزء حیض است. پس این هم اشکالی ندارد. در قسم دوم بود که آقای خویی(ره) مخالفت کرد؛ چون گفت که در روایت، انقطاع الدم فرض شده است و حال آنکه فرض اين است که «دم» او منقطع نشده و در ماه دوم، زیاد دیده است؛ پس این اشکال دارد.[2] ما جواب دادیم که انقطاع الدم در مرسله یونس[3] آمده است؛ اما در موثقه سماعه[4] نیست؛ لذا آنجا موثقه سماعه اطلاق دارد و می تواند ما نحن فيه را بگیرد. بنابراین ما هم همان سه قسم را تبعا للشمهور که به آنها قائل شده اند، قبول داریم.

سوال و جواب: مرسله مفهوم ندارد که بخواهد کارمان را خراب کند. چون مثبتین هستند. آن در فرض انقطاع، بحث کرده است؛ اما نگفته قیدی هست. اگر قید باشد، مفهوم دارد و آن وقت، تقیید می زند؛ اما به آن صورت نیست.

سوال: اگر صاحب عددیت بود و سه روز اول را دید و بعد به فتره رسید و بعد اصلا ندید.

جواب: دیگر اسمش فتره نیست. وقتی که خون ندید، دیگر قطع شده است و فتره ای صدق نمی کند. همان سه روز که دید، حیض است و دیگر بعدش ندیده است. اگر ندید، دیگر راحت است. موقعی فتره می گویند که دو طرفش حیض باشند. یک چیزی در وسط خالی است که به آن فتره می گویند. اما اگر شما فرض کردید که هیچ ندید، دیگر فتره ای نیست.

سوال: اگر دید، ولی علامت حیض نداشت؟

جواب: نه؛ فایده ندارد. آن، استحاضه و از بحث، خارج است.

سوال: نسبت به این سه روزی که بینش گذشته است، باید حتما عباداتش را انجام دهد؟

جواب: بله؛ چون قطع بوده است. بعد هم فرض این است که استحاضه است و در استحاضه هم باید انجام دهد. اشکالی ندارد.

این بحث ما هم تمام شد.

ذات عادت عددیه اگر بیشتر از عادتش خون دید و بیش از ده روز شد

مسألة ۴۶٨. ذات العادة العددیة ان رأت الدم اکثر من عادتها و زادت علی عشرة ایام تجعل بقدر عادتها العددیة حیضا و الباقی استحاضة و لا عبرة بصفات الحیض.

یک کسی عادت عددیه دارد و فرض کنید عادت عددیه اش هفت روز است. یک وقتی دید چند روز اضافه شد و سر هفت روز قطع نشد. در اینجا می گوییم اگر سر ده روز قطع شد، به خاطر روایات استظهار، همه آن تا ده روز، حیض است. تستظهر الی عشرة ایام. اگر از ده روز تجاوز کرد، به اماریت عادت رجوع می کند و هفت روزش را حیض حساب می کند و ما بقی، استحاضه است. چرا آن هفت روز را حیض حساب می کند؟ لان العادة امارة.

سوال: ما که عددیه را اماره قرار ندادیم. درباره وقت گفتیم اماره است.

جواب: نه؛ هردو. این هم [اماره] است. برای تعیین عدد، این هم اماره است. عادت عددیه در حد تعیین مقدار عدد، اماره است. صریح روایات متعدد و مخصوصا مرسله و چند جا روایات متعدده داریم که به عادتش رجوع می کند و مقصود، عادت عددیه است.

سوال: اگر از ده روز تجاوز نکرد و سر ده روز قطع شد که این باید همه اش را حیض حساب کند؟

جواب: بله؛ همه اش حیض است.

حالا در اینجا اگر صفات حیض تغییر کرده اند، یعنی بعضی از آنها متصف بوده‌ و بعضی متصف نبوده ‌اند، تاثیری ندارد؛ چون عادت در اینجا مقدم بر صفات است؛ چون که باز هم مرسله یونس آمده و فرموده است که "تقعد بقدر ایامها" و حضرت(ع) در آنجا هم می فرماید که دیگر نگاه نمی کند به اینکه رنگ خونش چطور است و به صفات کاری ندارد. "تقعد بعدد ایامها" یعنی به تعداد ایام عادتش باشد.

سوال: شرطش سه روز مستمر که هست؟

جواب: بله‌؛ چون که همه حیض ها کمتر از سه روز نباید باشند.

مضطربه و احکام آن

مسألة ۴۶ المضطربة و هی التی لم تستقر لها عادة لا وقتا و‌ لا عددا، فإن لم‌ یزد دمها علی عشرة ایام، جعلته کله حیضا؛ و اما إن زادت علیها رجعت الی التمیز بالصفات، فتجعل ما بصفة الحیض حیضا و‌ ما بصفة الاستحاضة استحاضة. و‌ إن لم‌ یکن لها تمیز أو کان التمیز بالصفات اقل من ثلاثة ایام، رجعت الی اقاربها. و إن لم یکن لها اقارب أو کنّ مختلفات، تتحیّض في کل‌ شهر بسبعة ایام أو بستة أو عشرة أیام في شهر و ثلاثة ایام في الشهر الثاني مخیّرة بینها.

بحث ما به مضطربه رسید. مضطربه به کسی می گویند که هیچ عادت و حساب و کتابی ندارد. یک وقت اول ماه، یک وقت وسط ماه و یک وقت آخر ماه، خون می بیند. یک وقت پنج روز، یک وقت شش روز، یک وقت هفت روز و یک وقت هشت روز خون می بیند. لهذا لم تستقر لها عادة؛ لا وقتیة و لا عددیة؛ یُسمّونها بالمضطربه.

اينجا گفتیم که:

المضطربة ان لم یزد دمها علی عشرة ایام...

حالا اگر خون این خانم از ده روز تجاوز نکرد، همه آن خونی که دیده، حیض است. اما اگر از ده روز تجاوز کرد، به صفات رجوع می کند؛ اگر صفات تغییر کردند، به‌ او می گویند تمییز به صفات کند و مطابق صفات عمل کند؛ آنکه صفات حیض دارد، حیض است و آنکه ندارد حیض نیست.

اما اگر که تمییز به صفات نداشت چه‌ کند؟ رجعت الی اقاربها. به اقاربش رجوع می کند که ببیند اقاربش چه می گویند. اگر گفتند شش روز، هفت روز یا هشت روز، همان را حیض حساب می کند.

"و ان لم کن لها اقارب او کنَّ مختلفات". اگر اقارب نداشت یا مختلف بودند، چه کند؟ می گوید: "تتحیض بسبعة ایام أو بستّة في کل شهر ‌أو عشرة ایام فی شهر و ثلاثة أیام فی شهر آخر". یعنی دیگر مخیر است و این طور باید حساب کند و ما بقی آن استحاضه است. همه اینها به خاطر روایات است. استدلالش برای فردا بماند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo