< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حیض/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

بطلان طلاق حائض

مسألة ۴٩٣. طلاق الحائض باطل و فیه تفصیل یأتي في کتاب الطلاق إن شاء الله تعالی.

طلاق حائض، باطل است؛ اما مستثنیاتی هم دارد که در کتاب طلاق ذکر شده است. حالا ما اینجا در شرحش، مقداری از این مستثنیات را می خوانیم. اما اینکه طلاق مشروط است به اینکه حیض نباشد، طبق روایت صحیحه حلبی است.

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ یُطَلِّقُ امْرَأَتَهُ وَ هِیَ حَائِضٌ (مردی زنش را طلاق می دهد در حالتی که زنش حائض است) قَالَ الطَّلَاقُ عَلَی غَیْرِ السُّنَّةِ بَاطِلٌ قُلْتُ فَالرَّجُلُ یُطَلِّقُ ثَلَاثاً فِی مَقْعَدٍ قَالَ یُرَدُّ إِلَی السُّنَّةِ.[1]

حضرت(ع) فرمود: این طلاق بدعت است و سنت نیست و باطل است.

استثنائات بطلان طلاق حائض

منتهی استثنائاتی دارد. استثنائات را اشاره کردیم که در چند روایت آمده اند و صاحب وسائل(ره) آنها را در باب ٢۵ از ابواب مقدمات طلاق آورده است. یکی از آنها صحیحه اسماعیل بن جابر است:

۲۸۰۰۳- ۱- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: خَمْسٌ یُطَلَّقْنَ عَلَی کُلِّ حَالٍ (پنج طائفه در هر حال طلاق داده می شوند) الْحَامِلُ الْمُتَبَیِّنُ حَمْلُهَا (حاملی که حملش آشکار شده باشد؛ ولو در حال حیض باشد. البته این خیلی کم است؛ ولی ممکن است اتفاق بیافتد.) وَ الَّتِی لَمْ یَدْخُلْ بِهَا زَوْجُهَا (طلاق قبل از دخول اگر در حال حیض باشد، بازهم صحیح است.) وَ الْغَائِبُ عَنْهَا زَوْجُهَا (شخصی که از زوجه اش غائب و به مسافرت رفته است و در سفر می خواهد طلاق بدهد و اطلاعی از وضع زنش ندارد، اگر در حال حیض طلاق بدهد، اشکال ندارد.) وَ الَّتِی لَمْ تَحِضْ (طلاق دختری که هنوز به سن حیض نرسیده است، اشکالی ندارد) وَ الَّتِی قَدْ جَلَسَتْ عَنِ الْمَحِیضِ.[2] (طلاق آن زنی که یائسه شده است و دیگر حیض نمی شود، صحیح است.)

قبول قول زن در صورت ادعای حیض یا طهارت

مسألة ۴٩۴. إن ادعت المرأة الحیض أو الطهر یقبل قولها.

از مواردی که قول زن در آن قبول می شود، راجع به حیض و طهر است. اگر زن ادعا کند که من در حال حیض یا طهرم، قولش قبول می شود. لأنّ هذه الامور لا یعلم الا من قِبَلها و هي تصدَّق في قولها. هر چه خودش ادعا کند، مورد قبول است.

بطلان نماز در صورت حائض شدن در اثنای نماز

مسألة ۴٩۵. ان حاضت المرأة في اثناء الصلاة بطلت صلاتها.

اگر زنی در حال نمازش حیض شد، نمازش باطل است؛ برای اینکه لا صلاة الا بطهور و اذا حاضت في اثناء الصلاة فالطهارة منقطعة و ما هی طاهرة بعد. دیگر طاهر نیست و نمازش باطل است.

شک زن در اثنای نماز نسبت به حیض شدن

مسألة ۴٩۶. ان شکت المرأة في اثناء الصلاة أنها حاضت او لا، صحت صلاتها.

اگر زن شک کند که در حال نماز حیض شد یا نشد، شکش اعتباری ندارد و نمازش صحیح است.

و اما اذا علمت بعد الصلاة بأنها کانت في حال الصلاة حائضا فصلاتها باطلة.

اما اگر بعد از نماز فهمید که واقعا حیض شده، نمازش باطل است و باید آن را اعاده کند.

سوال: در حال نماز که باید استصحاب جاری کند و بعد انکشاف خلاف شده است؛ این استصحاب، طهارت ظاهری برایش درست نمی کند تا نمازش را تصحیح کند؟

جواب: نه؛ برای اینکه استصحاب، بعد از قطع به عدم، ساقط می شود.

سوال: ظاهرا مرحوم آخوند ...

جواب: نه؛ آن در موارد خاصی است و کلیتش همین طوری است که عرض کردم. اگر انسان، استصحاب و بعد یقین کرد که آن استصحاب، باطل بوده، اعتباری به آن استصحاب نیست.

سوال: چرا اعاده می کند؟

جواب: چون که عملی باطل است.

سوال: نماز که برای حائض اعاده ندارد.

جواب: اعاده ای ندارد و نمازش باطل است. يعنی اگر وقت باقی باشد، نمازش باطل است. فرض کردیم که وقت باقی است و باید نماز را بخواند. اگر طوری است که مثلا وقت باقی است و دیگر حیض نیست، باید اعاده کند. آنکه اعاده نمی کند، زنی است که در تمام وقت، حیض باشد. اما اگر در بعض وقت، حیض و در بعض وقت، طاهر بوده است، دیگر باید نماز را در وقت طهرش بخواند. نماز در حال طهر، واجب است.

وجوب غسل برای عبادات متوقف بر طهارت، بعد از اتمام حیض

مسألة ۴٩٧. یجب علی المرأة بعد انتهاء الحیض أن تغتسل لعبادتها المتوقفة علی الطهارة.

حیض تمام شد. حالا زن، برای عباداتی که متوقف بر طهارتند، حتما باید غسل به جا بیاورد تا بتواند آن عبادات را انجام دهد؛ برای اینکه تا حدث حیض باقی است، این زن، طاهر نیست. یعنی انقطاع حیض، کافی نیست؛ بلکه غسل، واجب است و زن با اغتسال، طاهر می شود و عباداتش را می تواند بیاورد. یعنی احتیاج به غسل هست.

وجوب وضو اضافه بر غسل، بعد از اتمام حیض، برای نماز

و لکن یجب عليها الوضوء مضافا الی الغسل لأجل الصلاة و الأولی تقدیم الوضوء علی الغسل.

اگر حیض زنی تمام شد و غسل هم کرد، وضو هم باید بگیرد؛ چون بنا بر مشهور، غسل حیض، از وضو کفایت نمی کند؛ به خلاف غسل جنابت. غسل جنابت بنا بر مشهور و بلکه مسلّم است که از وضو کفایت می کند. این بنا بر مشهور است. غیر مشهور مثل سید خویی[3] و سید بهبهانی در اهواز است که می فرماید هر غسل صحیح مشروع از وضو بی نیاز می کند؛ حتی اگر غسل حیض یا استحاضه باشد. لکن مشهور می فرمایند این مختص غسل جنابت است؛ اما سایر غسل ها به وضو احتیاج دارند.

کفایت انقطاع حیض در صحت طلاق حائض

مسألة ۴٩٨. یکفي في صحة طلاق الحائض، انقطاع حیضها و ان لم تغتسل.

به مجرد اینکه خون حیض زن قطع شد، می توان او را طلاق داد؛ حتی اگر غسل نکند.

جواز مواقعه بعد از انقطاع حیض

کما أن مواقعتها بعد انقطاع حیضها کذلک.

مواقعه با زن بعد از انقطاع حیض، جایز است؛ حتی اگر غسل نکند. مانعی نیست.

لزوم غسل برای حلیت سایر امور محرمه بر حائض

اما سائر الامور المحرمة کاللبث في المساجد و مس کتابة القرآن فمحرمة ما لم تغتسل.

سایر امور محرمه در حال حیض، مثل لبث در مساجد و مس قرآن با دست و قرائت عزائم، محتاج به غسل اند. تا زمانی که زن غسل نکند، این امور بر او جایز نیست. این امور زمانی بر زن جایزند و حرمت، رفع می شود که غسل کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo