< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نفاس/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

الکلام في النفاس

مسألة ۵٠٩. الدم الذی تراه المرأة عند الولادة بخروج اول جزء من الطفل من بطنها هو دم النفاس و یقال للمرأة في تلک الحالة نفساء.

خون نفاس، خونی است که همراه با ولادت می آید. اصل نفاس به معنای ولادت است. لکن اینجا در اصطلاح شرع، تغيير کرده است. به زن در آن حالت، نفساء می گویند.

و کذا ما يخرج عقیب الولادة. وفي موثقة عمار:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي الْمَرْأَةِ‌ يُصِيبُهَا الطَّلْقُ‌ أَيَّاماً (أَوْ يَوْماً) أَوْ يَوْمَيْنِ‌ فَتَرَى الصُّفْرَةَ‌ أَوْ دَماً قَال تُصَلِّی مَا لَمْ تَلِدْ... .[1]

یعنی تا مادامی که بچه به دنیا نیامده است، این نفساء نیست؛ یعنی پاک است و باید نماز بخواند. از زمانی حالت نفاس شروع می شود و نمازش قطع می شود که بچه را به دنیا بیاورد. قبل از ولادت، استحاضه است. نفاس هم به منزله حیض است.

مضافا الی روایة لیث المرادی عن ابی عبدالله (ع):

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُبْدُوسٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ لَیْثٍ الْمُرَادِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ النُّفَسَاءِ کَمْ حَدُّ نِفَاسِهَا حَتَّی تَجِبَ عَلَیْهَا الصَّلَاةُ وَ کَیْفَ تَصْنَعُ قَالَ لَیْسَ لَهَا حَدٌّ.[2]

اين هم راجع به حد آن از طرف قلّت است. چون نفاس بر خلاف حیض است. اقل حیض، سه روز است‌؛ اما نفاس، آناما و یک لحظه است و هیچ اقلی ندارد و اکثر آن، عشره است.

و اما أنّ حدّه في طرف الزیادة عشرة أیام، فلأنّه مشهور بین الأصحاب و تدل علیه مرسلة یونس:

وَ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ یُونُسَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ وَلَدَتْ فَرَأَتِ الدَّمَ أَکْثَرَ مِمَّا کَانَتْ تَرَی (یعنی اگر بیش از ایام عده اش دید، چه کند؟) قَالَ فَلْتَقْعُدْ أَیَّامَ قُرْئِهَا الَّتِی کَانَتْ تَجْلِسُ ثُمَّ تَسْتَظْهِرُ بِعَشَرَةِ أَیَّامٍ ... .[3]

حضرت(ع) فرمود: به اندازه ایام عادتش که یقینا نفاس است. اضافه بر آن استظهار کند؛ يعنی تا ده روز، احتیاط کند؛ اما از ده روز، تجاوز نمی کند و حداکثرش، ده روز است.

سوال: مرسله طویله است؟

جواب: نه؛ این مرسله یونس است.

سوال: پس در اکثر و انتهایشان با حیض یکی هستند.

جواب: بله؛ با حیض یکی هستند.

قول به هجده روز بودن نفاس و دلیل آن

لکن قول به هجده روز از مرحوم آقای بهبهانی نقل شده است؛ ولی مطمئن نیستم ایشان به این قائل شده باشند. بعضی به این قائل بودند؛ ولی خلاف مشهور است. قول مشهور، همین ده روز است.

سوال: روایتی بر چهل روز بودن نفاس نیست؟

جواب: روایتی بر چهل روز نیست؛ اما بر هجده روز، موجود است.

ثمانیة عشر فی قصة اسماء بنت عمیس لَمَّا نَفَسَتْ بمحمد بن ابی بکر. هناک روایة قد تظهر منها أنّ اکثر النفاس ثمانیة عشر یوما.

حالا روایت را بخوانیم:

وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَیْسٍ نَفِسَتْ بِمُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ؛ فَأَمَرَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص حِینَ أَرَادَتِ الْإِحْرَامَ مِنْ ذِی الْحُلَیْفَةِ (که مدینه باشد) أَنْ تَحْتَشِیَ بِالْکُرْسُفِ (یعنی پنبه) وَ الْخِرَقِ وَ تُهِلَّ بِالْحَجِّ فَلَمَّا قَدِمُوا مَکَّةَ وَ قَدْ نَسَکُوا الْمَنَاسِکَ وَ قَدْ أَتَی لَهَا ثَمَانِیَةَ عَشَرَ یَوْماً فَأَمَرَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ تَطُوفَ بِالْبَیْتِ وَ تُصَلِّیَ وَ لَمْ یَنْقَطِعْ عَنْهَا الدَّمُ فَفَعَلَتْ ذَلِکَ.[4]

هجده روز گذشته بود[که به او اذن طواف داده شد اما]. پیامبر(ص) قبلش دستور داد که مسائل حیض را رعایت کند؛ یعنی پنبه بگذارد و کارهای دیگر را که مربوط به حیض است، انجام دهد. نفاس هم مثل حیض است. "وَ تُهِلَّ بِالْحَجِّ"؛ یعنی برای حجش احرام ببندد؛ برای اینکه آن احرام، احتیاج به طهارت ندارد. اما برای انجام مناسکش، باید در مسجد الحرام برود و آن، در حال حیض و نفاس نمی شود. حضرت(ص) صبر کرد تا هجده روزش گذشت و بعد از هجده روز به او فرمود حالا در مسجد الحرام برو و طواف کن و اعمالت را انجام بده‌؛ یعنی دیگر تو با هجده روز، از حالت نفاس خارج شده ای. ولی شیخ مفید(ره) در مقنعه فرموده است: "جاءت اخبار معتمدة بأنّ انقضاء مدة النفاس مدة الحیض و هی عشرة ایام".[5]

این هم فرمایش شیخ مفید(ره) در کتاب مقنعه است که فرمود اخبار معتمده و معتبره ای به دست ما رسیده است که اکثر ایام نفاس، اکثر ایام حیض یعنی همان، ده روز است. بنابراین با روایت اسماء بنت عمیس چه کنیم؟ ایشان هم نگفته است که فقط خودش تنها می گوید. گفته است که روایات معتبره و زیادی آمده که این طور است. شیخ مفید(ره) از اخبار مستفیضه نقل می کند. مقام شیخ مفید(ره) هم معلوم است. پس ما با این دو دسته چه کنیم؟ آن طرف روایت اسماء بنت عمیس می فرماید که پیامبر(ص) فرمود اعمالت را تا هجده روز انجام بده. بعد از هجده روز فرمود حالا برو در مسجد الحرام و اعمال را انجام بده. معنی رفتن در مسجد الحرام، این است که از نفاس خارج شده است. حضرت(ع) این را بعد از هجده روز فرمود. اینکه شنیده ایم که مثلا مرحوم آقای بهبهانی هجده روز گرفته اند، منشأی دارد. ولی روایات، متعارضند. پس فرمایش شیخ مفید(ره) را چه کنیم؟

و فسّرت في بعض الروایات (بعضی از روایات، این روایت اسماء بنت عمیس را تفسیر کرده اند) بأن اسماء انما سالت رسول الله (ص) بعد ما اتی علیها ثمانیة عشر یوما؛ و لو سألته قبل ذلک لأمرها أن تغتسل و تفعل فعل المستحاضة.

یعنی اسماء بنت عمیس سکوت کرده و سوالی نکرده بود تا اینکه هجده روز از آن گذشته بود و بعد سوال کرد؛ حضرت(ص) فرمود در مسجد الحرام بروید و طوافتان را به جا بیاورید. روایت دارد که اگر اسماء مسأله اش را قبل از آن یعنی از سر ده روز سوال کرده بود، باز هم پیامبر(ص) به او اجازه می داد. یعنی اجازه پیامبر(ص) سر هجده روز، مفهوم نداشته است. پیامبر(ص) خبر نداشت و خودش هم سوالی نکرد تا هجده روز گذشت. اما اگر از قبل، یعنی از موقعی که ده روز گذشته بود، سوال کرده بود و مسأله اش را مطرح کرده بود، پیامبر(ص) به او اجازه می داد.

سوال: از کجا معلوم است؟ چه دلیلی بر این هست؟

جواب: دیگر ساکت است. روایت دارد. فسّرت في بعض الروایات. این تفسیر در بعضی از روایات آمده است که این طوری بوده ‌است. قضیه هجده روز درست است؛ اما از بابت این است که اسماء کتمان کرده و سوالی مطرح نکرده است و بعد از هجده روز سوال کرد. حضرت(ص) فرمود: بله؛ برو انجام بده. اما اگر از قبلش یعنی از ده روز سوال می کرد، پیامبر(ص) به او می فرمود. این در روایت هم آمده است. فُسّرت في بعض الروایات. بنابراین از قائلین به هجده روز، جواب می دهیم. البته غیر از آقای بهبهانی، تا حالا از کسی این را نشنیده ام. مشهور ده روز است. اما شنیدم که آقای بهبهانی این طور فرموده است. حالا این طور که می فرمایید همین طور فرموده است و در رساله شان همین هست. همین قضیه اسماء بنت عمیس است. اما در مورد اسماء بنت عمیس، روایاتی آمده است که این طور تفسیرش کرده‌ اند. پس این روایت، مفهوم ندارد که اگر از قبل یعنی از سر ده روز مطرح کرده بود، نمی شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo