< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نفاس/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

مرور مباحث گذشته

سوال: ظاهرا نظر شیخ مفید(ره) هم روی هجده روز است.

جواب: این نظر شیخ صدوق(ره) که هست. شیخ مفید(ره) هم با اینکه خودش می فرماید روایات معتمده ای بر ده روز داریم، شما می فرمایید که در مقنعه به هجده روز فتوا داده است. این قضیه هجده روز، مشهور قدمایی است.

سوال: اول هجده روز را فتوا داده و بعد عدول کرده است. یکی از آقایان علما اشاره به این عدول دارد.

جواب: نه؛ اگر نگفته عدول کردم، هر دو را گفته است.

......

آیا خودش به عدول، تصریح کرده است؟

.....

اجازه دهید ما باید مراجعه کنیم و ببینیم. چون نظر شیخ مفید(ره) مهم است.

البته اطمینان داریم که شیخ صدوق(ره) به هجده روز قائل است.[1] اما نظر شیخ مفید(ره) را باید ببینیم. درباره ده روز خودش گفته است که روایات معتمده ای بر آن هست.[2] حالا ببینیم آیا جداگانه هجده روز را [گفته‌ است؟] ممکن است منافاتی نداشته ‌باشد؛ چون می تواند نظرش به هجده باشد؛ اما چنین روایاتی هم هستند و قابل جمع است. از جمله علمای دیگری که نظرشان مهم است، شیخ طوسی(ره) در مبسوط[3] و نهایه[4] ، ابن حمزه در وسیله[5] و ابن براج[6] اند. خلاصه باید نظر این سه چهار نفر را ببینیم که چیست. اما مشهور بین قدما، یقینا ده ‌روز است.

ما حصل مطلبی که ما دیروز بیان کردیم چه بود؟[گفتیم] ما چند دسته روایت داریم که صحیحه اند و باید بین اینها جمع کنیم. یک دسته از آنها که اعتباری ندارند، روایاتی است که در آنها سی، چهل و پنجاه روز آمده است. آنها به خاطر موافقت با عامه و فتوا ندادن علمای مذهب، حمل بر تقیه می شوند. اینها یک دسته اند. آنها هم سه چهار روایت و متعددند.

در دسته‌ دیگر که باز روایات متعددی داریم و مطابق مقتضای قاعده اند، قضیه عادت است؛ یعنی زن به عادت ماهیانه در حیضش به اضافه استظهار عمل می کند. مدت استظهار هم دو و سه روز و تا ده روز هم آمده است. از این جهت می گوییم که اگر عادت دارد، حداکثر تا ده روز می تواند نفاس حساب کند. همه این روایات مال زمانی هستند که عادتی داشته باشد. اما اگر عادتی ندارد، این دسته از روایات، درباره چنین زنی ساکتند. باید به سراغ روایات دیگر برویم. آن دسته دیگر را داریم که روایات معتبری هستند. یکی دو تا از آنها که قضیه اسماء بنت عمیس را می گویند، دلالت درستی ندارند. ولی تعدادی روایت داریم که ابتدا به ساکن می فرمایند که اکثر مدت نفاس، هجده روز است و هیچ بحثی از اسماء بنت عمیس در آنها نیست. این روایات، صحیح و معتبرند. مثلا دو سه روایت از آنها، با سند صحیحی از محمد بن مسلم نقل شده اند. پس ما این روایات معتبره را داریم. اینها به منزله عموم عامی اند که هر وقت مخصص نداشتیم، باید به اینها رجوع کنیم. آن وقت گفتیم که سر دوراهی هستیم. وقتی مبتدئه، مضطربه یا ناسیه بود و عادتی در کار نبود، اگر نفاس را هم بخواهیم دقیق مثل حیض حساب کنیم، بالاخره باید به عادت اقرانشان یا اینکه به روایات هجده روز رجوع کنند؟ در روایاتی داریم که نفاس، هجده روز است. چون در آن صورتی را که عادتی داشته باشد به این روایات عمل نمی کنیم، می گوییم مخصص اند. در صورتی که عادت محرز و شناخته شده ای دارد، باید به عادتش عمل کند که با استظهارش، حداکثر ده روز است. بنابراين روایات هجده روز را برای همین جایی می گذاریم که عادتی نداشته باشد. گفتیم اگر حائض بود، به عادت اقرانش رجوع می کند؛ اما اگر نفساء بود، به هجده روز رجوع می کند. این خلاصه بحث ما در دیروز بود و ما این را پذیرفتیم. چون روایات هجده روز، روایات معتبر و متعددی هستند. خیلی از اصحاب، به هجده روز فتوا داده اند. منتهی باید بگوییم که حتما نظرشان به استثنای صورتی است که زن، عادت دارد؛ چون آن روایات هم معتبر و متعددند که اگر عادت داشت، باید به عادتش عمل کند. آنها را نمی شود زیر پا بگذاریم. بنابراین نتیجه جمع، این می شود که آنها در غیر موارد وجود عادت هستند. پس در آن وضع، به هجده روز رجوع می کنیم و به وظیفه حائض که به اقران رجوع می کند، رجوع نمی‌کنیم. این ما حصل مطلب دیروز ما بود و به نظرمان می آید که این وجه جمع، وجه جمع خوبی است؛ برای اینکه خیلی هم به هجده روز فتوا داده اند و بین کثیری از قدما مشهور است. روایات متعددی هم داریم و معمول به هستند. مرحوم آقای بهبهانی هم به هجده روز فتوا داده ‌بود. ای بسا دیگرانی هم باشند از متاخرین که کم هستند؛ اما بین قدما مشهور و در شهرت، شهرت قدمایی مناط است و متاخرین، اعتبار چندانی ندارند. غرض این است که بنابراین نظر ما این شد که اگر عادتی داشت، به خاطر عادتش با ایام استظهار، همان ده روز را می گیرد؛ ولی اگر عادتی نداشت، به هجده روز عمل می کند.

سوال: یعنی اگر عادتی داشته است، آنها را مخصص این عام ها قرار می دهد.

جواب: بله؛ مخصص می شود.

سوال: این نظر تفصیل را مطرح کرده اند یا نه؟

جواب: بله؛ خود آنها هم از ظواهر کلماتشان استفاده می شود که روایات عادت را قبول دارند و رد نکرده اند. منتهی بحث‌شان در هجده ‌روز، در صورتی است که آن عادت نباشد. ظاهر کلامشان همین است.

پس مسأله، تمام شد. بحث مقداری عویصه ای بود که چطور بین این روایات به این کثرت و اختلافی که در مضمونشان هست، جمع کنیم.

نفاس نبودن خون قبل از ولادت

مسألة ۵١٠. الدم الذی تراه المرأة قبل الولادة لیس بنفا

معلوم است که خون قبل از زایمان نفاس نیست تا وقتی که ولادت حاصل شود. برای این، روایت هم داریم. موثقه عمار چنین می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الْمَرْأَةِ یُصِیبُهَا الطَّلْقُ (درد زایمان) أَیَّاماً (أَوْ یَوْماً) أَوْ یَوْمَیْنِ فَتَرَی الصُّفْرَةَ أَوْ دَماً قَالَ تُصَلِّی مَا لَمْ تَلِدْ.[7]

او گفت مرض زایمان که شروع شد، خون هم می آید؛ حالا چه کند؟ حضرت(ع) فرمود: ما دامی که بچه بیرون نیامده است، باید نمازهایش را بخواند. وقتی بچه بیرون آمد، این خون، نفاس حساب می شود و دیگر نماز، ساقط است. پس خون قبل از آن را استحاضه حساب می کند و هر چه عنوانی نداشت، استحاضه است.

عدم اشتراط تام بودن خلقت طفل، در نفاس بودن خون بعد از ولادت

مسألة ۵١١. لا يعتبر کون خلقة الطفل تامة. فلو خرج منها قطعة لحم أو دم و علمت المرأة أو شهدت أربع نسوة عادلات من أهل الخبرة بأنه کان مبدأ تکوّن انسان فما يخرج من الدم معه و بعده نفا

خونی که با بیرون آمدن بچه همراه می شود، نفاس حساب می شود و لازم نیست خلقت این بچه تام باشد؛ حتی اگر نصف بچه ای باشد و تکه ای از اعضایش بیرون بیاید، به محض خروج، دیگر وضع حمل صورت گرفته و خونی که بیرون می آید، نفاس است؛ چون که صدق ولادت می کند. یعنی همین که در شکمش بوده، بیرون آمده است. حالا فرض کنید بچه ناقص یا تکه گوشتی یا هر چه که بود، بیرون آمد، کفایت می کند.

سوال: همین مساله، شامل سقط جنین می شود؟

جواب: به هر صورتی که بچه بیرون آمد، نفاس است.

اقل و اکثر مدت نفاس

مسألة ۵١٢. اقل النفاس آناما و اکثره عشرة أیام.

اين را مطابق مبنای قبلی مان نوشته ایم که اقل نفاس آناما و اکثرش هم ده روز است. حالا ما از این عدول کردیم. ده ‌روز در صورتی است که عادتی داشته باشد. اما اگر عادتی ندارد، هجده روز است. ما در اینجا اضافه کرده‌ایم: "ان کانت لها عادة و ان لم تکن لها عادة، فثمانیة عشر یوما". تصحیحش کردم.

حکم شک در مبدأ تکون انسان بودن شیی ساقط شده از زن

مسأله ۵١٣. لو شکّت في سقط شیء منها او شکّت في کون الساقط مبدءاً لتکوّن انسان لا یجب الفحص و الدم الخارج منها لیس بنفا

اگر شک کرد و نمی دانست که آنچه از او خارج شده‌، مبدأ تکوّن انسانی بوده یا مثلا غده ای در شکمش بزرگ شده و حالا خارج شده و احتمال می دهد که ربطی به ولادت ندارد، تکلیفش این است که فحص، واجب نیست و حکم نفاس مترتب نمی شود؛ مگر اینکه یقین کند که این، ولادت یک انسان، یا به صورت کامل یا ناقص الخلقه است. اما اگر مثلا غده‌ای در شکمش بوده و بزرگ شده و بیرون آمده، تاثیر ندارد.

سوال: سقط به همین شکل است. بالاخره چیزی از او خارج می شود؛ ولی این علم امامت ندارد که آن، مبدأ انسانی است یا نه. به آن، سقط می گویند.

جواب: پرستارها بلدند. به پرستارها مراجعه بفرماید؛ آنها می گویند که اصل این، جزء بنی‌آدم است یا اینکه حیوانی را قورت داده و در شکمش رفته و حیوان بزرگ شده است یا غده ای در شکمش هست. خود پرستارها می دانند.

به منزله حائض بودن نفساء در جمیع احکام

مسألة ۵١۴. النفساء بمنزلة الحائض في جميع الاحکام. فیحرم علیها اللبث في المسجد و مسّ کتابة القرآن و غیرها؛ و ما یجب او یستحب او یکره علی الحائض، یجب و یستحب و یکره علي النفساء ایضا.

حکم نفساء، حکم حائض، در جميع احکام است. گفتیم مثلا مکث در مساجد، دست زدن به خطوط قرآن، قرائت سور عزائم، خواندن نماز و گرفتن روزه حرام اند.

سوال: نماز هم حرمت ذاتی دارد.

جواب: بله‌؛ بالاخره حرمت تشریعی دارد. اگر به عنوان نماز و به قصد نماز بخواند، حرام است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo