< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نفاس/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

سیری در فتاوای فقها در حداکثر نفاس

بحث ما در قضیه حداکثر نفاس بود و گفتیم روایات خوبی داریم که دلالت دارند بر اينکه حداکثر نفاس، هجده روز است. هجده روز در جایی که زن عادتی نداشته باشد. اگر عادت دارد، باید به همان عادتش رجوع کند و حداکثرش ده روز است. اگر عادت نداشته باشد، نوبت به این روایات هجده روز می رسد. این طور بین روايات جمع کردیم. ولی بعد معلوم شد که این روایات هجده روز این طور نیستند که اصحاب به آنها عمل نکرده باشند. باید بررسی می کردیم که نظر اصحاب، نسبت به این روایات چیست؟ البته در مسائل، در همین روایات هجده روز دارند که محمولة علی التقیة. این از وسائل است.

اما در مجموعه کلمات سیر مفصلی کردیم. از صدوق(ره) شروع کردیم. صدوق در مقنع می فرماید:

"و إن ولدت المرأة قعدت عن الصلاة عشرة ایام الا أن تطهر قبل ذلک."

پس صدوق(ره)، میزان را بر ده روز قرار داده است. بعد فرموده است:

"فإن استمر بها الدم، ترکت الصلاة عشرة أیام. (اگر همین طور خون می آید، تا ده روز نماز را ترک می کند؛ یعنی نفاس حسابش می کند.) فإذا کان یوم حادي عشر، اغتسلت ... و عملت بما تعمل المستحاضة ".[1] (باید بعد از ده روز، استحاضه حسابش کند. پس میزان را بر ده روز قرار داده است.)

اما مفید(ره) در مقنعه در عباراتی متناقض فرموده است:

"اکثر ایام النفاس ثمانیة عشر یوما. وقد جاءت اخبار معتمدة في أن اقصی مدّة النفاس مدة الحیض و هو عشرة أیام. و علیه اعمل. (روایاتی آمده است که اکثرش ده روز است و من به این روایات عمل می کنم.) لوضوحه عندی. (چون که اینها پیش من واضحند؛ اما آن قضیه هجده روز، بر من واضح نیست.) فإن رأت النفساء الدم يوم التاسع عشر من وضعها الحمل فليس ذلك‌ من النفاس."[2] (بعدش هم چیز متناقضی گفته‌ و فرموده است که اگر این نفساء بعد از روز نوزدهم خون ببیند، دیگر استحاضه است. پس چه شد؟ نفاس، دوباره هجده روز می شود. صدر و ذیل عبارتش متناقض است.)

سوال: شاید از باب احتیاط هجده روز را فرموده است.

جواب: بالاخره تصریح به احتیاط نکرده است.

صدوق(ره) در هدایه هم هجده روز را مطرح کرده است.[3]

قال الصادق(ع): إن أسماء بنت عمیس نفست بمحمد بن ابی بکر في حجة الوداع فأمرها النبی(ص) أن تقعد ثمانیة عشر یوما.

به همین مقدار اکتفا کرده است. معنی اش این است که هجده روز، ملاک است.

ابوالصلاح حلبی در کافی فرموده است:

"إن استمر بها الدم صبرت عشرة أیام. فإن رأت بعد العشرة دما فعلت فعل المستحاضة".[4]

خیلی واضح ده روز را میزان قرار داده‌ است.

نظر شیخ طوسی(ره) در نهایه مهم است. کتاب نهایه، آخرین کتابی است که شیخ(ره) در فقه نوشته است و اعتبار زیادی دارد. ایشان فرموده‌ اند:

"و لا یکون حکم نفاسها اکثر من عشرة ایام. و قد روی روایات مختلفة في اقسام مدة النفاس من ثمانیة عشر یوما الی عشرین و الی ثلاثین و الی اربعین و الی شهرین. و العمل علی ما قدّمناه."[5] عمل به همان ده روز است.

شیخ طوسی(ره) باز در کتاب جُمَل و عقود فرموده‌ است:

"و اما النفساء فحکمها حکم الحائض في جميع المحرّمات و المکروهات و کیفیة الغسل و اکثر ایامها و تفارقها في الأقل."[6]

حتی اکثر ایامش هم مثل حیض، يعنی ده روز است. ولی با حیض، در اقل تفاوت دارد؛ چون اقل حیض، سه روز است؛ ولی اقل نفاس، آناما است. پس در اینجا شیخ(ره) در جمل و عقود و نهایه، اینطور فرموده است.

سلّار(ره) در مراسم فرموده‌ است:

"النفاس هو دم الولادة و اکثره ثمانیة عشر یوما و اقله انقطاع الدم".[7]

ایشان هم هجده روز را میزان قرار داده است.

ابن براج(ره) در جواهر فرموده است:

"لأنه حادث في العشرة أيام، وهي أكثر أيام النفاس كَهِي في الحيض."[8]

سوالی کرده اند و در جواب فرموده است که این خون، نفاس نیست؛ چون فرض سوالشان بعد از ده ‌روز بوده ‌است. لذا می فرماید که بعد از ده روز، حادث شده ‌است و ده روز، اکثر ایام نفاس است. فهی لیست بالنفاس. ایشان هم تصریح کرده‌است که میزان، ده روز است.

باز ابن براج در مهذّب فرموده‌ است:

"فإن رأت الدم دفعة واحدة و انقطع عنها ثم عاد قبل تمام عشرة أیام او الی یوم العاشر کان جميع ذلک نفاسا. فإذا رأته بعد تمام العشرة ایام لم یکن نفاسا."[9]

میزان را ده روز قرار داده است.

فرمایش ابن حمزه در وسیله، البته مهم است. ایشان فرموده‌ اند:

"وأما النفساء: فهي المرأة التي ترى الدم عقيب الولادة، وحكمها حكم الحائض في جميع المحرمات و المكروهات وأكثر الأيام؛ و يفارقها في الأقل، فإنه ليس لقليل النفاس حد."[10]

اکثر ایامش هم مثل حائض است. اما در طرف اقل، با حیض تفاوت دارد؛ یعنی حدی ندارد؛ اما حد حیض، سه ‌روز است. اما در اکثر ایام و غیره، مثل حیض است؛ يعنی ده روز، میزان است.

ابن ادریس حلی در سرائر فرموده است: "وتفارق النفساء الحائض في حدّ أقل النفاس، فإنّه ليس لقليل النفاس حدّ بل حدّه انقطاع الدم؛ فإذا استمر بها الدم فوق العشرة الأيام وتجاوزها، فعلت ما تفعله المستحاضة".[11]

یعنی اگر از ده روز تجاوز کرد، دیگر این خون استحاضه است و نفاس نیست. پس ابن ادریس حلی در سرائر، تصریح کرده است که اکثرش ده‌ روز است.

ببینیم محقق(ره) در شرائع چه فرموده‌ است. می گویند شرائع، قرآن الفقه است. فرموده است:

"النفاس: دم الولادة. وليس لقليله حد؛ فجاز أن يكون لحظة واحدة. ... وأكثر النفاس عشرة أيام على الأظهر."[12]

اکثر نفاس ده روز است.

علامه در قواعد فرموده است:

"ولو رأته مع يوم الولادة خاصة فالعشرة نفاس. ولو رأته يوم الولادة وانقطع عشرة ثم عاد فالأول نفاس والثاني حيض إن حصلت شرائطه."[13]

خلاصه مطلب این است که می فرماید اگر دو خون دیده‌ و یکی در ضمن ده روز بوده و قطع شده و خون دوم بعد از ده روز بوده است، آنکه در ده ‌روز اول هست، نفاس است و آنکه در ده روز دوم هست، استحاضه است. پس میزان را ده روز قرار داده است.

ابن سعید در کتاب جامع می فرماید:

"و للنفساء حکم الحائض فی کل محرّم و مکروه و في اکثر الایام و لا حدّ لأقلّها."

اکثر ایامش هم مثل حائض است؛ یعنی ده روز است.

شهید اول در لمعه فرموده‌ است:

" وأما النفاس: ... وأقله مسماه وأكثره قدر العادة في الحيض فإن لم يكن فالعشرة و حكمها كالحائض ".[14]

اکثرش به قدر عادتش در حیض است که با استظهارش ده روز می شود. "فإن لم يكن فالعشرة و حكمها كالحائض"؛ یعنی اگر عادتش هم یادش نبود، ده روز میزان است."فإن لم یکن" یعنی اگر عادتی در کار نبود، ده‌ روز میزان است. پس علامه(ره) در قواعد، به ده روز تصریح کرده است.

حالا تقریبا یک سیر کلی ای انجام دادیم. فقط یکی از علما، به صراحت گفته بود هجده روز است و آن سلار(ره) در مراسم بود. اما مفید(ره) مقداری متناقض حرف زده و گفته‌ است که روایات ده روز هست و من به این روایات اعتماد دارم؛ ولی دوباره هم به هجده روز مثال زده ‌است. به هر حال معلوم نشد. به قول آقایان شاید می خواهد با جمع بین هر دو احتیاط کند؛ یعنی هم ده روز را میزان قرار دهد و هم از آن طرف، قضیه هجده روز را به طور کلی رها نکند. می خواهد به جمع بین تروک حائض و اعمال مستحاضه، احتیاط کند؛ چون که نفساء مثل حائض است. پس اگر بخواهد احتیاط کند، احتیاطش به جمع بین تروک حائض و اعمال [مستحاضه است.] اما به این مطلب تصریح هم نکرده‌ و متناقض صحبت کرده است.

بله؛ به ده روز تصریح کرده و گفته است روایات معتبره ای راجع به ده روز داریم؛ "و علیها اعمل لوضوحها عندی"[15] ؛ من به اینها عمل می کنم. ولی بعدش دوباره خرابش کرده است.

سوال: بعضی از آقایان گفته اند که از حواشی به متن اضافه شده است. چون شهید(ره) در ذکری در پاورقی، به تهذیب شیخ طوسی(ره) اسناد داده است، می گویند از حواشی، آرام آرام به متن مقنعه اضافه شده است. عبارت ده روز، عبارت متن در تهذیب است. یعنی در حواشی تهذیب که شرح مقنعه بوده‌ است و بعد اضافه شده است. شهید(ره) در ذکری این عبارت را گفته و پاورقی زده و گفته است که این عبارت ده روز، در تهذیب بوده است نظر حضرتعالی چیست؟

جواب: پس با این تحلیل ،نظر شیخ مفید(ره) به هجده روز بوده است. حالا باید آن را هم ببینیم. امکان دارد. این نوع عبارت، عجیب و متناقض است؛ ولی این تناقضش را باید به گونه ای بررسی کنیم که حل کنیم و الا عبارت متناقض این جور، متعارف نیست. در هر صورت [امکان دارد] که قصد احتیاط داشته است؛ يعنی تصریح کرده است که به روایات ده روز عمل می کنم و فرموده است: "و علیها اعمل لوضوحها عندی". ولی بعدش دوباره می گوید پس اگر زنی مبتلا شد، بعد از هجده روز، غسل کند و نفاسش تا هجده روز تمام است.

حالا از مفید(ره) صرف نظر کردیم. ولی مثلا شیخ طوسی(ره) در جميع کتبش، شیخ صدوق(ره) و بقیه علما و معاریف از جمله شرایع که نزد فقها خیلی مورد اهتمام است، ده روز را میزان قرار داده اند.

سوال: یعنی روایت هجده روز، معرض عنه بوده است.

جواب: بله؛ نتیجه اینکه اعتماد به روایات هجده روز، مشکل است. در وسائل هم که روایات هجده روز را ذکر کرده است، بعدش به طور مکرر فرموده است: "و هی محمولة علی التقیة". صاحب وسائل، کل روایات هجده روز را بر تقیه حمل کرده است.

سوال: یعنی از فرمایش دیروز عدول نمی فرمایید؟

جواب: با توجه به این، اگر بر ما ثابت شد که اصحاب اعراض کرده اند، [توقف می کنیم]. نتیجتا مثل مرحوم امام، قضیه هجده روز را این طور مطرح کرده است؛ ولی بعد می فرماید که اصحاب، کأنّ به روایات بیشتری برخورد کرده و از قرائنی متوجه شده اند که این روایات هجده روز، قابل عمل نیست؛ لهذا بوی تقیه از اینها می آید؛ لهذا اصحاب، به روایات هجده روز عمل نکرده اند. دیگران هم مثل آقای خویی(ره)[16] و اعاظم دیگر و معاصرین، به خاطر همین اشتهار ده روز و اعراض اصحاب از هجده روز، به ده روز فتوا داده اند. آنچه که بین علمای معاصرین، در عصر حاضر مفتی به است، همان قضیه ده روز است.

سوال: مگر عامه طبق هجده روز عمل می کنند که ما بر تقیه حمل کنیم؟

جواب: تقیه منشأهای مختلفی دارد. گاهی تقیه می شود برای اینکه نظر اصلی معلوم نباشد که چیست. عامه به هجده روز فتوا نداده اند؛ بلکه سی، چهل و پنجاه روز را گفته اند. بعضی از آنها هم تا دوماه فرموده اند. لکن این روایت اسماء بنت عمیس، به صورت روایت بینشان مشهور و روایت معتبری بوده است و آن را مطرح می کردند؛ هر چند عمل نمی کردند. لهذا اینکه به عنوان تقیه هجده روز، ذکر شده است، به خاطر اشتهارش بین اهل سنت، از بابت روایت اسماء بنت عمیس بوده است.

پس نتیجه بحث امروز ما این شد که فعلا به خاطر اعراض اصحاب، دوباره توقف کردیم. حالا من هم از صاحب وسائل(ره) تعجب کردم که چرا روایات هجده روز را بر تقیه حمل می کند. بعد متوجه شدم که دلیلش این است که اصحاب به آنها عمل نکرده اند و دیگر محملی غیر از تقیه نداشته اند. بعد در فکر رفتم که تقیه به چه مناسبت است؟ عامه قائل به هجده روز نیستند. ولی بعد به ذهنم رسید که روایات اسماء بنت عمیس، بینشان روایات خیلی معتبر و مشهوری است؛ از این جهت، این تقیه، به استناد روایات اسماء بنت عمیس و اشتهارش بین عامه بوده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo