< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غسل مس میت/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

وجوب غسل مس میت بر بچه، بعد از بلوغ، در صورتی که میتی را مس کند

وجوب از نابالغ ساقط است و هیچ بر او واجب نیست. تا زمانی که بالغ نشده، وجوب، ساقط است؛ يعنی واجب هم ساقط است. هر دو ساقطند.

اما اینکه کسی بگوید مس میت، زمان صغرش بوده؛ پس به مقتضای حدیث رفع قلم باید بگوییم که دیگر غسلی گردنش نیست؛ چون آن موقعی که این مس صورت گرفته، این، نابالغ بوده است. جوابش این است که رفع قلم، احکام تکلیفیه را برمی دارد؛ و احکام وضعیه را برنمی دارد. لذا اگر بچه ای مثلا مفعول یا فاعل شد و جنابتی از او واقع شد، بعد از آنکه بالغ شد، بر او واجب است که [غسل] بکند؛ چون حدث جنابت، حکم وضعی است. با حدیث رفع قلم، احکام وضعیه ساقط نمی شوند. حتی اگر در زمان بچگی چیزی از مال مردم را تلف کرده است، ضمان در ذمه اش هست؛ اما تکلیف ندارد تا بالغ شود. وقتی بالغ شد، باید آن چیزی را که گردنش آمده است، بپردازد؛ برای اینکه نمی توانیم بگوییم، نابالغ بود که این کار را کرد؛ [پس چیزی گردنش نیست.] احکام وضعیه با حدیث رفع قلم، برطرف نمی شوند؛ مثل ضمان و حدث جنابت. مثلا اگر نابالغ بود و بول کرد، حالا بعد از آنکه بالغ شد، وضو بر او واجب است‌؛ چون که با بولش محدث شد و این حدث با رفع قلم برداشته نمی شود. حدث اعم از حدث اصغر و اکبر یک حکم وضعی است. اینها سر جایشان هستند. منتهی زمانی که بالغ نیست، تکلیفی ندارد و چیزی بر او واجب نیست. ولی وقتی که بالغ شد، باید به مقتضای آن حکم وضعی عمل کند. ما نحن فيه، همین طور است. آن موقعی که مس میت برایش حاصل شده، بچه کوچکی بوده است. اما حکم وضعی که همان حدث مس است، ساقط نمی شود. این حدث، در ذمه اش هست و ثمره، بعد از بلوغ ظاهر می شود.

سوال: الان حدیث رفع می تواند حکم تکلیفی وجوب غسل را بردارد؟

جواب: یعنی به بچه می گویند غسل بکن؟ معلوم است که چنین نیست.

بعد از بلوغش این حکم برداشته می شود.

نه؛ بعد از بلوغش حکم می آید؛ چون جنب است یا مس میتی کرده و الان بالغ شده است؛ الان تکلیف برایش می آید؛ چون حکمی وضعی است و وقتی که بالغ شد، مستتبع حکم تکلیفی است.

عدم وجوب غسل با مس میتی که اغسال سه گانه اش تمام شده است

مسألة ۵۲۷. لا یجب الغسل بمسّ المیت الذی تمّ اغساله الثلاثة؛ فلو لم یتمّ الغسل الثالث، وجب في مسّه الغسل و إن مسّ العضو الذي تمّ غسله الثالث.

میتی که سه غسلش تمام شده اند و بعد از اغسال ثلاثه، مس شده است، غسل مس میت ندارد. این را قبلا هم گفته ایم. حالا فرعی که پیش می آید این است که اگر نصف غسل سومی انجام ‌شده و نصفش مانده است و شخصی آن قسمتی را که غسلش انجام شده است، مس کرد، تکلیفش چه می شود؟ مثلا در غسل سوم، سر و گردن را انجام داده اند و بقیه بدن مانده است و کسی همان سر و گردن را که دیگر غسل سومش هم انجام شده است، مس کرد. این هم فایده ندارد. برای اینکه ظاهر ادله، اتمام اغسال ثلاثه است. مجموعا یک غسل می شوند و تبعیض نداریم. این هم به خاطر ظهور ادله ای است که می فرمایند: "بعد أن تمّ غسله" که معنایش این است که سه غسل، کامل شده باشند. اگر ناقص مانده اند، تا زمانی که نقصی هست، غسل مس میت هست.

وجوب غسل بر مجنون یا غیر بالغ، بعد از رفع جنون و بلوغ، در صورتی که مس میت کرده باشند

مسألة ۵۲۸. ان مسّ المجنون أو غیر البالغ میّتا، وجب علیهما الغسل بعد ارتفاع الجنون و البلوغ.

اين هم دنباله همان مسائل است. کسی که دیوانه بود، اما جنون ادواری داشت و در حال جنونش مس میت کرد، بعد از آنکه عقلش برگشت، واجب است که غسل مس میت را انجام دهد. همچنین اگر نابالغ مس میت کرد، بعد از بلوغ باید غسل را انجام دهد؛ چون گفتیم که این رفع القلم چه در مورد مجنون و چه در مورد صبی، [فقط تکلیفیه را برمی دارد.] این حدیث از امیرالمؤمنین هست و ایشان از پیامبر(ص) نقل کرده اند که "أنّ القلم یرفع عن ثلاثة عن الصبی حتی یحتلم و عن المجنون حتی یُفیق و عن النائم حتی یستیقظ".[1] این شامل احکام وضعیه نمی شود. مس میت، حدثی است که جزء احکام وضعی حساب می شود و حکم تکلیفی نیست. احکام وضعیه برداشته نمی شوند.

سوال: نائم هم اگر دستش را به میت زدند، همین طور است؟

جواب: بازهم اگر بیدار شد، باید غسل مس میت انجام دهد.

حکم مس قطعه جدا شده از بدن زنده و مرده

مسألة ۵۲ القطعة المبانة من الحيّ إن کانت مشتملة علی العظم و لم تکن مغسولة وجب بمسّها الغسل؛ و إن لم تشتمل علی العظم، فلا یجب الغسل بمسّها؛ و إن انفصل من المیّت شیء وجب بمسّه الغسل.

اين مسأله، ربطی به مسائل قبلی ندارد و درباره قطعه ای است که از بدن جدا می شود. یک مرتبه این قطعه، از بدن میت و یک مرتبه از بدن حی جدا می شود. اگر از بدن ميت جدا شد و آن میت، میتی است که غسل هایش را داده اند، مسش تکلیفی ندارد. اما اگر غسل هایش را نداده اند، مسش غسل مس میت دارد. بالاخره اتصال و انفصال فرقی ندارند؛ قسمتی از بدن میت است و همان حکم بدن میت را دارد. این راجع به این است که قطعه جدا شده از بدن ميت باشد.

اما اگر قطعه ای از بدن حی جدا شد، روایت این طور دارد که اگر قسمتی است که گوشت همراه استخوان دارد، مسش، غسل مس میت دارد. اما اگر استخوان خالی یا گوشت خالی باشد، غسل مس میت ندارد. حالا روایتش را می خوانیم.

القطعة المبانة من الحي لا دلیل علیه الا ما رواه في الوسائل و هی مرسلة ایوب بن نوح.

ایوب بن نوح شخص جلیل القدری بوده است، اما روایتش مرسله و سندش را کامل نکرده است. حالا متن حدیث را عنایت کنید:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا قُطِعَ مِنَ الرَّجُلِ قِطْعَةٌ فَهِیَ مَیْتَةٌ (اگر قطعه ای از بدن آدم زنده ای جدا شد، حکم میته را دارد) فَإِذَا مَسَّهُ إِنْسَانٌ فَکُلُّ مَا کَانَ فِیهِ عَظْمٌ فَقَدْ وَجَبَ عَلَی مَنْ یَمَسُّهُ الْغُسْلُ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ عَظْمٌ فَلَا غُسْلَ عَلَیْهِ.[2]

اگر کسی قطعه جدا شده از زنده را مس کرد، باید بینیم که آن قطعه، استخوان دارد یا گوشت خالی است. اگر استخوان هم دارد، غسل مس میت دارد. اما اگر گوشت خالی و بدون استخوان است، غسل مس میت ندارد. یا برعکس، اگر استخوان خالی بود و گوشت نداشت، بازهم غسل مس میت ندارد.

این روایت، استخوان را ملاک قرار داده است.

بله؛ هر دو را دارد.

در عبارت "فکل ما کان فیه عظم"، "فیه عظم" یعنی عظم خالی نباید باشد. "فیه عظم" یعنی لحم با استخوان است.

والروایة ضعیفة السند. و قیل إنّ ضعفها منجبر بعمل المشهور.

روایت ضعیفة السند است و گفته شده که ضعفش با عمل مشهور منجبر است. لکن این هم محل اشکال است؛ برای اینکه محقق(ره) در معتبر فرموده‌ است که العمل بهذه الروایة قلیل؛[3] یعنی کمی از اصحاب هستند که به این روایت عمل کرده‌اند.

سوال: یعنی معرض عنهاست؟

جواب: بله؛ قهرا همین طور است.

در مقابلش هم داریم. "و دعوی الشیخ في الخلاف الاجماع علیه". شیخ(ره) در خلاف، بر آن، ادعای اجماع کرده است.[4] در مستمسک و غیره جواب داده اند که لم یثبت. فرمایش شیخ(ره) در خلاف، چیزی نیست. خلاف از میان کتب شیخ(ره)، تنها کتابی است که اجماعات و خلافاتش خیلی محکم نیستند‌؛ به خلاف مبسوط و نهایه که خیلی دقیقند.

فالحکم اذن مبنیّ علی الاحتياط.

حکم مبنی بر احتیاط است؛ برای اینکه دلیل درستی نداریم. دلیلمان همین روایت و این روایت هم مرسله است. ثابت هم نشده است که اصحاب به آن عمل کرده اند. محقق(ره) مخالفت کرده است. بنابراین نتیجه این می شود که بنا بر احتیاط ما این مطلب [را می گوییم]؛ چون بالاخره خیلی از علما فتوا داده اند، ما هم می گوییم بنا بر احتیاط این کار انجام شود.

اما درباره قطعه منفصل از میت، شرح دادیم. یعنی اگر کسی مرده و از دار دنیا رفته است و یک قطعه از بدنش جدا شد، هیچ تفصیلی بین گوشت و استخوان و غیره ندارد. این حکم بدن میت را دارد.

ميزان، انقطاع بعد از اغسال است.

بله؛ اگر غسل هایش را داده اند، معلوم است که غسل مس میت ندارد. اگر غسل هایش را نداده اند، غسل مس میت دارد؛ یعنی حالش حال جزئی از بدن میت است که منفصل نشده باشد.

همانندی غسل مس میت و غسل جنابت

مسألة ۵۳۱. غسل مس المیت مثل غسل الجنابة و لکن یجب معه الوضوء للصلاة.

غسل مس میت دقیقا مثل غسل جنابت است؛ یعنی اینکه اول سر وگردن، بعد جنب راست و بعد جنب چپ را می شوید علی الأحوط. ما علی الاحوط الوجوبی می گوییم؛ چون آقای خویی(ره) بحث مفصلی دارد و این قضیه را رد کرده است و می فرماید اگر جنب راست و جنب چپ باهم باشند، اشکالی ندارد.[5] حالا این فرمایش آقای خویی(ره) است؛ اما مشهور فرموده اند که اول سر و گردن، بعد جنب راست و بعد جنب چپ شسته شود. غسل مس میت هم همین طور است.

وجوب وضو برای نماز، در صورت انجام غسل مس میت

و لکن یجب معه الوضوء للصلاة.

لکن غسل جنابت وضو نمی خواهد؛ اما غسل مس میت وضو می خواهد. این هم به خاطر ادله ای است که داریم. در مورد جنابت، آیه شریفه دارد: ﴿إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ﴾[6] ؛ یعنی اگر جُنُبید، غسل کنید و دیگر وضو نمی‌خواهد؛ چون اول وضو را گفته است. بعد می فرماید: ﴿وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ﴾؛ یعنی "اغتسلوا". پس به غسل اکتفا کرده است؛ یعنی دیگر وضو لازم نیست.

وجوب یک غسل با مس اموات متعدد

مسألة ۵۳ إن مسّ امواتا متعدّدة او میّتا واحدا مرات متعددة، فلا یجب بذلک الا غسل واحد.

اگر شخصی، چند میت یا یک ميت را چند بار مس کرده است، یک غسل کافی است؛ برای اینکه مثل ادرار است؛ اگر آدم چندبار ادرار کرد، یک وضو واجب می شود. علتش این است که اینها موجبات حدثند. حدث، تکرر بردار نیست. حدث، حالت وحدانی دارد. آدم که به حدث جنابت یا به حدث اصغر یا به حدث مس میت محدث می شود، این حالت حدث، تکرّر و تعدد ندارد. این حالت حدث، یکی است. فلهذا چند بار هم اتفاق بیافتد، همان یکی، بیشتر نیست. یک حالت حدث است و این حالت حدث با یک غسل هم برطرف می شود. عینا مثل قضیه وضوست. در قضیه وضو چند بار دستشویی برود و بخوابد، بالاخره بیش از یک وضو نمی خواهد.

جواز ماندن در مسجد و قرائت سور عزائم بر کسی که غسل مس میت را انجام نداده است

مسألة ۵۳ من لم یغتسل لمسّ المیّت يجوز له المکث في المسجد و قراءة سورالعزائم؛ و لکن یجب الغسل للصلاة مع الوضوء.

کلیت اين را می گوییم و دیگر جزئیاتش را بعدا مطرح می کنیم و آن این است که حدث مس میت، به منزله حدث اصغر است؛ درست است که غسل دارد و با غسل پاک می شود، اما حالا اگر پاک نشده و غسل هم انجام نشده است، حکمش حکم حدث اصغر است؛ یعنی کسی که غسل مس میت گردنش آمده و هنوز هم غسل نکرده‌ است، می تواند داخل مسجد برود؛ برای اینکه به منزله کسی است که محدث به حدث اصغر است. همچنین می تواند عزائم را قرائت کند؛ اما نمی تواند به خطوط قرآن دست بزند؛ چون که محدث به حدث اصغر، به خطوط قرآن، نمی تواند دست بزند. پس احکامش در حد حدث اصغرند. بررسی کند و هرچیزی که از مقتضیات حدث اصغر است، همان ها هستند و بیشتر نیست. در حد حدث اکبر، یعنی مثل جنابت نیست. مثل آدمی است که دستشویی رفته است؛ نه مثل آدمی که جنب شده است.

سوال: می تواند وضو بگیرد و نماز بخواند یا نه؟

جواب: وضو فایده ندارد. باید هم غسل کند و هم وضو بگیرد. برای نمازش به غسل و وضو احتیاج است. اما راجع به بقیه چیزها به همین صورتی است که عرض کردم. دلیل هم دارد. روزه هم می تواند بگیرد. حد اصغر است. مثل آدمی که دستشویی رفته است، روزه می گیرد. درست مثل کسی است که دستشویی رفته یا از خواب بلند شده است. همان محدث است؛ اما در حد حدث اصغر است. روزه هم اشکالی ندارد.

اما یکی از دلایلش، ادعای اجماعات است. بد نیست که آنها را بخوانیم. مرحوم آقای حکیم در متسمسک فرموده است: "کما هو المشهور شهرة عظیمة بل قیل إنه اتفاق من القائلین بوجوبه".[7]

استدلال محقق خویی(ره) در محل بحث

محقق خویی(ره) این طور استدلال کرده است که در روایاتی که راجع به مس میت داریم، این قدر داریم که این آدم، محدث است؛ اما نداریم که محدث به حدث اکبر است. این، بر جامع دلالت می کند و در جامع باید به حداقل و قدر متیقنش اکتفا کنیم و قدر متیقنش حدث اصغر است. چون که در ادله، عنوان حدث اکبر نیامده است؛ این قدر دارد که مثلا محدث شده است و باید غسل کند. بیشتر از اینها نیست. دلالت اینها به اندازه حداقل و حداقل همان حدث اصغر است.[8]

سوال: یعنی اطلاق دارد ولی بر حداقل حملش می کنیم؟

جواب: نه؛ اطلاق ندارد. مطلق که آمده است، در قدر متیقن ظهور پیدا می کند.

به بحث بعدی رفتیم که احکام محتضر باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo