< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام غسل و کفن و صلاة و دفن میت/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

 

قبول قول مدعی ولایت بر میت

مسألة ۵۴۸. إن ادّعی مدّع أنّه ولیّ المیّت أو وکیل عن قِبَل الولي أو مجاز من قِبَله في تجهیز المیّت، فإن لم یعارضه أحد في ذلک، عمل بقوله احتیاطا، و أما إذا کان المیّت تحت یده فیعمل بقوله علی الأقوی.

اگر کسی گفت من ولی میتم یا اینکه از طرف ولیّ وکیل یا مُجازم، اگر معارضی داشت ساقط می شود. اگر نداشت، از باب احتیاط به قولش عمل می شود؛ برای اینکه ممکن است راست بگوید. چون که عمل به قولش ضرری ندارد و بالاخره آن کارها مثل غسل، کفن، دفن و نماز بالاخره انجام می شوند و این هم محتمل است که راست بگوید و معارضی هم نیست؛ بنابراین عمل به قولش مطابق احتیاط است. یعنی حرفش را قبول کنیم و با نظر او کارها را انجام دهیم.

 

سوال: اثبات نیاز ندارد؟ اصل بر عدم است.

جواب: فعلا در اینجا، تا حد احتیاطش مسلـم است که از باب احتیاط، صحیح است که ما به قولش عمل کنیم؛ برای اینکه بالاخره محتمل الصدق است.

 

اما بالاتر از احتیاط، ببینیم آیا واجب است که به قولش عمل کنیم؟ این در صورتی که ذی الید باشد، یعنی میت، روی دستش و تحت ولایت و تصرفش باشد؛ از باب قبول اخبار ذی الید، باید به حرفش عمل کنیم. این اماره است. دوم اینکه از قولش اطمینان حاصل شود. اگر اطمينانی از قولش حاصل شد، اطمینان چون حجت عقلائیه است، بنابراین باید به قولش عمل کنیم. اما اگر هیچ یک از اینها نیست و بگوییم واجب است به قولش عمل کنیم، همین حرف می آید که به ثبوت نمی رسد. صرف اینکه معارضی نداشته باشد، کافی نیست برای این که شرعا ثابت شود. بنابراین به ثبوت نمی رسد و واجب نیست. اما مطابق احتیاط است که به حرفش عمل کنیم. مگر در آن دو صورتی که گفتیم؛ یکی اینکه ذی الید باشد و دیگر اینکه از قولش اطمینان حاصل شود.

 

سوال: اگر به نفع خودش بگوید که این میت گفته که این خانه را به من دهید .

جواب: نه؛ منظور ما فقط راجع به تجهیزات میت، مثل غسل، کفن و دفن است و الا [در بقیه چیزها] صرف ادعا [قابل اعتنا نیست].

 

همین مطالب را در شرح هم نوشته ایم.

عدم وجوب قبول تجهیز شخص به درخواست خودش قبل از مرگش بر غیر ولیّ

مسألة ۵۴ لو عیّن المیّت في زمن حیاته شخصاً غیر الولي للقیام بتجهیزه فلا یجب علیه القبول؛ و لکن لو قبل، وجب عليه العمل به و الأحوط وجوباً الإستیذان من الولي.

میت اگر در زمان حیاتش، به شخصی غیر از ولی که خیلی به او ارادت و اعتقاد داشت، گفت که شما متصدی تجهیزات من شوید، بر او واجب نیست قبول کند؛ چون دلیلی ندارد. اما اگر قبول کرد، واجب است به آن عمل کند. فرض این است که این شخص، غیر از ولی است. پس تکلیف با ولی چه می شود؟ احتیاطا باید به نظر هر دو باشد. یعنی آن شخص، با رعایت نظر ولی، تجهیز میت را انجام دهد علی الأحوط.

 

سوال: این فرد لازم است که به میت، عدم قبولش را اعلام کند؟

جواب: نه؛ آن بحث دیگری است. این مطلب را مطرح کرده ایم.

 

دو قسم تعیین شخص غیر ولی برای تجهیز

در شرح گفته ایم که اين دو جور است؛ یک مرتبه شخصی را معین می کند و به او می گوید تو نمازم را بخوان و غسلم را انجام بده؛ در این صورت، خود او باید انجام بدهد. معنی اش این است. در این صورت می تواند قبول کند و می تواند قبول نکند؛ مخیر است. همین مطلبی بود که گفتیم.

اما گاهی اوقات یک کسی را وصی خودش می‌کند و می گوید تو وصی من هستی که غسل، کفن و دفن تحت نظر تو انجام شود. یا خودش انجام دهد یا کسی را وادار کند که انجام دهد و زیر نظر او انجام شود. این را وصی می گویند. اگر کسی را وصی کرد، مقداری مشکل می شود؛ چون که این اگر می خواهد رد کند، باید در زمان حیاتش رد کند و رد را به خود آن شخص ابلاغ کند. در این صورت، دیگر ذمه اش فارغ می شود. اما اگر اصلا به این آدمی که وصیش کردند، خبر نرسید تا او فوت کرد یا خبر رسید و این وصی وقت نکرد که رد خودش را به او اعلام کند، در جميع این صور، بر او واجب است که عمل کند. یکی از حقوق مؤمن بر مؤمن همین است و فقط در یک صورت معاف می شود و آن این است که بفهمد و رد کند و رد را هم به موصی که وصیت کرده، ابلاغ کند.

 

سوال: وقتی واجب کفایی است و این شخص از این قضیه اصلا خبردار نشده ، چرا حقوق مؤمن در اینجا بر گردنش بیاید. خوب، شخص دیگری انجامش می دهد.

جواب: چون این میت دلش می خواسته که این شخص انجام دهد. ربطی دارد. حقوق مؤمن بر مؤمن این است که حاجت برادر مؤمنش را اجابت کند. از باب حقوق مؤمن، واجب است. آن آقا به این شخص، علاقه و ارادت داشته و به این محوّل کرده است. این الآن از باب قضای حاجت مؤمن است.

 

سوال: آیا این در مورد آنجایی نیست که شخص خبر دار شود و بتواند رد کند.

جواب: نه؛ روایات این طور دارند که حتی اگر نفهمید و لهذا رد نکرد تا او فوت شد، واجب است که انجام دهد. اینها مقتضای نصوص است؛ اما ما می خواهیم بگوییم که این چه توجیهی دارد که یک چیزی تحمیلی نباشد. می گوییم ممکن است که از باب حقوق مؤمن و قضای حاجت برادر مؤمن باشد.

 

سوال: اگر فرض این باشد، واجب کفایی است. چطور فرمودید که احتیاط این است که از ولیّ هم اجازه بگیرد.

جواب: واجب کفایی بر همه است؛ ولی اگر ولی هست، حتما باید از ولی اجازه بگیرند. ولی بر همین واجب کفایی نظارت دارد.

 

سوال‌: در صورتی که ایشان را معین کرده باشد، چه دلیلی داریم که حتما باید ولی ّ هم نظر دهد.

جواب: نه؛ نمی دانیم. اینجا که می گوییم احتیاطا از ولی هم اذن بگیرد، معنی اش این است که نمی دانیم حالا ولایت آن ولی ساقط شد یا نشد.

 

سوال: اینکه معین شد که این آقا نماز بخواند و تجهیزات را انجام دهد، بعد از اینکه مشخص شد که این آقا مکلف است، ولایت آن آقا ساقط می شود.

جواب: این فرمایش شما درست است. این طبق قاعده باید ... . اما چیزی که علما و فقها فتوا داده اند، رسیده اند به اینکه مردد هستیم که آیا در این صورت، دیگر ولایت ساقط است یا ساقط نیست؛ لهذا احتیاطا باهم تراضی کنند. ضرری ندارد باهم توافق کنند.

 

سوال: فرق وصیت با آن چیست که تفاوت می کنند؟

جواب: اگر عنوان وصی را به او داد، این معنایش این است که تو ناظری و مسئولیت داری که این کارها انجام شوند. لازم نیست خودش انجام دهد؛ ولی مسئولیتی بر شخص وصی برای تنفیذ این کارها است که یا خودش انجام دهد یا دیگران را وادار کند تا این کارها انجام شوند. این معنای وصایت است. این یک فرع بود که مطرح کردیم و سرنوشت همان مسائلی بود که گفتیم. فرع دیگر این است که وصی و این حرف ها در کار نیست. به یک شخص معین دستور داده است که تو نمازم را بخوان. عنوان وصایتی هم نیست. لهذا دو صورت به همین ترتیب که گفتیم هستند.

 

وجوب تغسیل میت به غسل های سه گانه

مسألة ۵۵۰. یجب تغسیل المیت اغسالاً ثلاثة: الأوّل: بماء یکون مخلوطاً بالسدر.

الثاني: بماء الکافور.

الثالث: بالماء القراح.

کسی از دنیا رفته است و إن شاء الله درجاتش عالی است، خدا متعالی بفرماید. باید سه غسل به او بدهند؛ اول، غسل به آب سدر و دوم، غسل با آب کافور و سوم، غسل با آب قُراح یعنی آب خالص. اینها طبق روایات زیادی است که داریم و طبق سیره مسلمین است. صاحب وسائل(ره) در باب اول از ابواب غسل میت، اینها را آورده است. از جمله این روایات، موثقه سماعه است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ قَالَ: غُسْلُ الْجَنَابَةِ وَاجِبٌ إِلَی أَنْ قَالَ وَ غُسْلُ الْمَیِّتِ وَاجِبٌ.[1]

غسل میت هم واجب است. و وجوبه کاد أن یکون من ضروریات الدین. وجوب غسل میت از ضروریات دین است.

 

سوال: اینکه از ضروریات دین است، معنایش این است که اگر کسی منکرش باشد، مرتد است؟

جواب: بله؛ منکر ضروری شده است.

 

اين راجع به اصلش بود. اما اینکه سه غسل هستند که اولی با سدر و دومی با کافور و سومی با آب خالص باشد، این کیفیت از کجاست؟ صحیحه ابن مسکان بر آن دلالت دارد.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ غُسْلِ الْمَیِّتِ فَقَالَ اغْسِلْهُ بِمَاءٍ وَ سِدْرٍ ثُمَّ اغْسِلْهُ عَلَی أَثَرِ ذَلِکَ غَسْلَةً أُخْرَی بِمَاءٍ وَ کَافُورٍ وَ ذَرِیرَةٍ إِنْ کَانَتْ وَ اغْسِلْهُ الثَّالِثَةَ بِمَاءٍ قَرَاحٍ... [2]

معنایش معلوم است و احتیاجی به ترجمه ندارد. «ذریره» عطری بوده است. این روایت در باب دوم از ابواب غسل میت وارد شده است.

لزوم مضاف نشدن آب به سدر و کافور

مسألة ۵۵۱. یشترط في مقدار السدر و الکافور أن لایکون کثرته بمقدار یوجب إضافة الماء.

سدر و کافوری که مخلوط می کنیم، باید مختصری باشد تا آب از اطلاق خارج نشود. یعنی وقتی مخلوط شد، باید آب، مطلق باشد و طوری نشود که آب، مضاف شود. چون غسل حتما باید با آب مطلق باشد و الا باطل است.

 

سوال: شاید استثنایی داشته باشد.

جواب: نه؛ استثنا ندارد.

 

سوال: در روایت، غسل سوم با آب خالص بود و آنها قسیم آب خالص اند.

جواب: بله؛ چون که در آنها کافور و سدر هست؛ اما مقدار کمی هست.

 

سوال: دلیلمان چیست که نباید از این حد تجاوز کند؟

جواب: برای اینکه اصلا غسل لایکون الا بالماء المطلق. غسل با آب مضاف، باطل است.

 

سوال: دلیل خاص دارد. اگر هم نباشد ...

جواب: ادله، همین طور دارند که گفتیم.

 

سوال: روایت هم دارد بماء و سدر‌؛ یعنی ماء را گفته است.

جواب: در جاهای دیگر هست. از فتاوای فقها و غیر اینها، مستفاد است که غسل صحیح نیست مگر به آب مطلق. مثلا زمستان ها که آب نهرها می آید، می بینیم که آبشان کدر است و گِل دارد؛ اما از اطلاق خارج نمی شود. لهذا از آن در تطهیر و توضی استفاده می کنیم. یعنی صرف اینکه چیزی مخلوط شود، از اطلاق خارجش نمی کند؛ مگر اینکه زیاد باشد.

 

اکتفا به مقدار موجود از سدر و کافور اگر به مقدار لازم وجود نداشت

مسألة ۵۵ إن لم یوجد السدر و الکافور بالمقدار اللازم، یکتفي بالمقدار الموجود علی الأحوط.

حالا اگر سدر و کافور به مقداری که لازم است نبود، به مقداری که هست، اکتفا می کنیم.

غسل دادن کسی که در زمان احرام حج یا عمره از دنیا برود

مسألة ۵۵ المحرم بإحرام الحج إن مات قبل إتمام السعي لا یغسّل بماء الکافور. و المحرم بإحرام العمرة لا یغسّل به قبل إتمام التقصير و لکن یغسّل بدلاً عنه بماء القراح.

مُحرِم اگر در احرام حج است و سعی او تمام شده است، دیگر استفاده از بوی خوش جایز است؛ لهذا با کافور هم غسل داده می شود. اما اگر قبل از سعی بود، [نمی توانیم این کار را بکنیم]. آن آبی که باید با کافور مخلوط شود، نباید برای محرم به احرام حج، با کافور مخلوط شود. در محرم به احرام عمره، تا قبل از اتمام تقصیر، چنین است. تقصیر که تمام شد، دیگر جایز است. بوی خوش هم جایز است. اما قبل از اتمام تقصیر، جایز نیست.

 

سوال: تکلیف در زمان حیاتش بوده است. چرا بعد از مرگ هم باید از بوی خوش جلوگیری کنیم؟

جواب: روایت دارد. حالا روایتش را می خوانیم.

از جمله روایاتش صحیحه عبدالرحمن بن ابی عبدالله، موثقه سماعه، صحیحه عبدالله بن سنان و صحیحه محمد بن مسلم اند.

 

وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَلَاءٍ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ إِذَا مَاتَ کَیْفَ یَصْنَعُ بِهِ (چطور عمل کنیم؟) قَالَ یُغَطِّی وَجْهَهُ وَ یَصْنَعُ بِهِ کَمَا یَصْنَعُ بِالْحَلَالِ غَیْرَ أَنَّهُ لَا یُقَرِّبُهُ طِیباً.[3]

بوی خوش را نباید نزدیکش کنیم تا سعی و تقصیر که گفتیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo