< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام غسل و کفن و صلاة و دفن میت/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة؛

 

سوال: درباره سهل بن زیاد از آن جهت که جزء مستثنیات ابن الولید است نباید تاملی داشت؟

جواب: بله چون مسئله مهمی است بعدا درباره آن تامل و توضیح می دهیم.

 

شرطیت مماثلت بین غاسل و مغسول

بحث ما به شرطیت مماثلت رسید. یکی از مباحث در غسل و غاسل، شرطیت مماثلت است. یعنی اگر متوفی مردی است، باید مردی او را غسل دهد و اگر زنی است، باید زنی او را غسل دهد، این را شرطیت مماثلت می گویند.

مسألة ۵۵۹. یشترط فی الغاسل و المغسول المماثلة. فتغسیل الرجل المرأة و المرأة الرجل باطل الا في مورد الزوجین و إن کان الأحوط استحباباً ترکه لهما ایضاً.

این شرط، استثنا دارد و آن زوجین اند. زن می تواند شوهرش را و شوهر می تواند زنش را غسل دهد. این هست. حالا ان شاء الله بحثش را می خوانیم. احوط استحبابی این است که این را هم ترک کنند. یعنی این کار را نکنند. البته احتیاط وجوبی نیست.

صاحب وسائل روایاتش را در باب ۲۱ از ابواب غسل میت آورده است. یکی از اینها صحیحه حلبی است.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِیٍّ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تَمُوتُ فِی السَّفَرِ وَ لَیْسَ مَعَهَا ذُو مَحْرَمٍ وَ لَا نِسَاءٌ قَالَ تُدْفَنُ کَمَا هِیَ بِثِیَابِهَا وَ عَنِ الرَّجُلِ یَمُوتُ وَ لَیْسَ مَعَهُ إِلَّا النِّسَاءُ لَیْسَ مَعَهُنَّ رِجَالٌ قَالَ یُدْفَنُ کَمَا هُوَ بِثِیَابِه.[1]

زنی در سفر می میرد. در حالی که نه زن دیگری همراهش هست و نه محرمی. حضرت(ع) فرمود: با همین لباس‌هایش دفنش می کنند. یعنی دیگر غسل و کفنی ندارد.

 

سوال: اگر محرمی غیر از زوج هست ...

جواب: اگر محرمی هست، عیب ندارد که از پشت لباسها غسل دهد.

 

سوال: چرا نوبت به تیمم نمی رسد؟

جواب: تیمم هم مماثلی لازم دارد. تیمم ذکر نشده‌ است. البته شاید روایت، از تیمم ساکت باشد. یعنی از جهت با تیمم یا بی تیمم بودن، ساکت است.

 

سوال: اعضای بدنش را که نمی خواهند ببینند. همان قرص صورت و مچ او را خودشان می گیرند و با دست خودش تیممش می دهند.

جواب: به نحوی که مماسه ای حاصل نشود، عیب ندارد. روایت، به این ناظر نیست. نفی و اثبات نکرده است.

 

سوال: روایت، مقداری دست انداز دارد. یعنی دو مورد را خود سائل، استثنا کرده است. مثل اینکه مفروغ عنه بوده است که اشکال ندارد.

جواب: نه، این طور نیست، مسئله اش را بعدا می خوانیم.

و نحوها صحيحة عبدالله بن ابی یعفور و صحیحة عبدالرحمن بن ابی عبدالله.

 

ممکن است که به بعضی از اینها اشاره کنیم.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَمُوتُ فِی السَّفَرِ مَعَ النِّسَاءِ لَیْسَ مَعَهُنَّ رَجُلٌ کَیْفَ یَصْنَعْنَ بِهِ قَالَ یَلْفُفْنَهُ لَفّاً فِی ثِیَابِهِ وَ یَدْفِنَّهُ وَ لَا یُغَسِّلْنَهُ.[2]

عبدالله بن ابی یعفور از امام صادق (علیه السلام) سوال می کند که مردی در قافله ای که همه زن هستند، از دنیا می رود. زن ها چه کنند؟ حضرت(ع) فرمود: او را در لباس خودش می پیچند و دفن می کنند. این زن ها حق ندارند غسلش دهند.

اين روایت، روایت صحیح و معتبری است. یعنی فرق نمی کند و از دو طرف است. اگر زنی یا مردی بمیرد و مماثلی نباشد، [حکم آن فرق ندارد]. حالا این بحث تمام شد. پس این دیگر مسلّم است.

 

سوال: عبارت روایاتی که می گویند دفنش کنید و غسل نمی خواهد، یعنی تیمم هم نمی خواهد.

جواب: حالا آن را بگذارید قدری بررسی کنیم. شاید بعضی از موارد در مسأله، تیمم می خواهد. ظاهرش این است که نمی خواهد. اما ببینیم اگر تیمم، بدون مس بدن میت امکان دارد، آیا باید انجام دهد یا نه؟ اصحاب متعرض نشده اند. باید بیشتر بررسی کنیم تا عرض کنیم.

 

استثنای زوجین از شرطیت مماثلت

استثنای زوجین به خاطر روایاتی است که در باب ۲۴ از ابواب غسل میت از وسائل روایت شده است. اینکه خواندیم باب ۲۱ بود. این دو صورت دارد. یکی اینکه مرد زنش را غسل دهد و دیگر اینکه زن مردش را غسل دهد. اما اینکه مرد، زنش را غسل دهد، به خاطر صحیحه عبدالله بن سنان است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ أَ یَصْلُحُ لَهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی امْرَأَتِهِ حِینَ تَمُوتُ أَوْ یُغَسِّلَهَا إِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهَا مَنْ یُغَسِّلُهَا وَ عَنِ الْمَرْأَةِ هَلْ تَنْظُرُ إِلَی مِثْلِ ذَلِکَ مِنْ زَوْجِهَا حِینَ یَمُوتُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِکَ إِنَّمَا یَفْعَلُ ذَلِکَ أَهْلُ الْمَرْأَةِ کَرَاهِیَةَ أَنْ یَنْظُرَ زَوْجُهَا إِلَی شَیْ ءٍ یَکْرَهُونَهُ مِنْهَا.[3]

سوال از مردی است که زنش از دنیا رفته است. سوال می کند که اگر این مرد به زن نگاه کند یا غسلش دهد، چه صورت دارد؟ حضرت(ع) می فرماید: لابأس بذلک. بعد می فرماید: اینکه قوم و خویشان زن، معمولا راضی نیستند و می خواهند خودشان غسل دهند و دست مرد نیافتد، از بابت این است که زن، با موت، خیلی بد منظر می شود و اینها دوست ندارند که مرد این صحنه را ببیند و الا شرعا جایز است. کراهیة أن ینظر زوجها الی شیء یکرهونه منها. این روایت، این را می خواهد بگوید که شرعا جایز است.

و به دلیل صحیحه محمد بن مسلم که می فرماید:

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یُغَسِّلُ امْرَأَتَهُ قَالَ نَعَمْ إِنَّمَا یَمْنَعُهَا أَهْلُهَا تَعَصُّباً.[4]

حضرت(ع) فرمود: بله؛ مرد می تواند زن خودش را غسل دهد.

"إِنَّمَا یَمْنَعُهَا أَهْلُهَا تَعَصُّباً"؛ یعنی اینکه اهل آن زن و قوم و خویشانش، به خاطر تعصبی که دارند، مخالفت می کنند. یعنی نسبت به زن تعصب دارند که با آن وضعیت بد منظر، در جلوی دید مرد قرار نگیرد. از این جهت، از بابت تعصب است. تعصب بی جایی است و الا از نظر شرعی مانع ندارد. این راجع به این بود که مرد، زنش را غسل دهد.

اما تغسیل المرأة زوجها ففي صحیحة ابی الصباح الکناني:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: ... وَ تُغَسِّلُهُ امْرَأَتُهُ إِذَا مَاتَ (یعنی زن می تواند شوهر خودش را غسل دهد.) وَ الْمَرْأَةُ (إِنْ مَاتَتْ) لَیْسَتْ بِمَنْزِلَةِ الرَّجُلِ الْمَرْأَةُ أَسْوَأُ مَنْظَراً إِذَا مَاتَتْ.[5]

یعنی این طرف که زن بخواهد مردش را غسل دهد، مانعی پیش نمی آید؛ برای اینکه مردها معمولا با موت، خیلی بد منظر نمی شوند. به خلاف زن که با موت، خیلی بد منظر می شود. لذا حضرت(ع) به این اشاره می کند که اگر زن بخواهد مردش را غسل دهد، مانع و اشکالی ندارد که انجام دهد. اما این، به عکسش قیاس نمی شود که مرد بخواهد زنش را غسل دهد؛ چون زن، خیلی بد منظر می شود. اما این طور نیست که شرعا اشکالی دارد. این یک اشکال طبیعی و از باب عادت و عرف است. کراهت هم ندارد.

همچنین صحیحه حلبی که می فرماید:

وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... وَ الْمَرْأَةُ تُغَسِّلُ زَوْجَهَا لِأَنَّهُ إِذَا مَاتَ کَانَتْ فِی عِدَّةٍ مِنْهُ وَ إِذَا مَاتَتْ هِیَ فَقَدِ انْقَضَتْ عِدَّتُهَا الْحَدِیثَ.[6]

حضرت(ع) برای اینکه زن می تواند شوهرش را غسل دهد، استدلالی کرده و آن این است که بعد از موت، هنوز محرمش است؛ چون در عده است. تا موقعی که در عده است، از شوهرش جدا نشده است. چون که "المعتدّة رجعیتا زوجة". پس. حضرت(ع) این را می خواهند بفرمایند که رابطه زوجیت بعد از موت، منقطع نیست.

 

سوال: یعنی اگر مدت عده وفات تمام شد، نامحرم می شوند؟

جواب: ظاهرش این است که رابطه قطع می شود. حق دارد برود ازدواج کند. یقینا زن او نیست.

 

سوال: مرحوم آقای حکیم این روایت را حمل بر تقیه کرده است؛ وجهش چیست؟ احتمالا برای همین قضیه عده و امثال اینها باشد.

جواب: "وَ الْمَرْأَةُ تُغَسِّلُ زَوْجَهَا لِأَنَّهُ إِذَا مَاتَ کَانَتْ فِی عِدَّةٍ مِنْهُ وَ إِذَا مَاتَتْ هِیَ فَقَدِ انْقَضَتْ عِدَّتُهَا". اين جمله دومی را حمل بر تقیه کرده است. می فرماید: "إِذَا مَاتَتْ هِیَ (اما اگر زن مُرد) فَقَدِ انْقَضَتْ عِدَّتُهَا"؛ معلوم است که مرد، عده نمی گیرد و زن، عده می گیرد. از این مطلب، این برداشت می شود که دیگر بر مرد جایز نیست؛ اما بر زن جایز است. این را بر تقیه حمل کرده و درست است.

 

سوال: وجه تقیه اش چیست؟

جواب: وجهش، انطباق با قول اهل سنت است. بعد هم با مسلک خودمان سازگار نیست؛ چون که ما هر دو را جایز می دانیم. هم زن می تواند مردش را و هم مرد، می تواند زنش را غسل دهد. این روایت این طور اشعار دارد که مرد، حق ندارد زنش را غسل دهد. این بر تقیه حمل می شود؛ چون که با نظر اهل سنت، مطابق است.

 

حالا روایت دیگری داریم که این طور از آن استفاده می شود که مقداری اشکال در مسأله هست و آن در قضیه تغسیل حضرت فاطمه زهرا(س) توسط امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است. روایت دارد که "لأن فاطمة کانت صدّیقة و الصدّیقة لا یغسِّلها الا صدّیق"[7] ؛ لهذا حضرت امیرالمؤمنین(ع) غسلش داد. اگر مطلقا هر زنی، حق دارد مردش را و هر مردی، حق دارد زنش را غسل دهد، دیگر احتیاجی به این استدلال نیست. چون که ظاهر این استدلال، به خاطر وجود ویژگی معصوم بودن در امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهرا(س) است. ظاهرش این می شود که اگر معصوم نبودند، دیگر جایز نبود؛ حال آنکه ما بدون عصمت هم، آن را جایز دانستیم. در این صورت، این روایت را چه کنیم؟ به این روایت دو جواب داده شده است؛ یکی اینکه به خاطر عبدالرحمن بن سالم بن الغضائری، ضعف سندی دارد. عمده اش همان ضعف سندی است. یکی دیگر اینکه امکان دارد که بر کراهت حملش کنیم. یعنی اگر این نبود، کراهتی هست که زن، مردش را و مرد، زنش را غسل دهد و این کراهت در مورد امیرالمؤمنین(ع) و حضرت فاطمه (س) نبوده است؛ چون آنها صدّیق و صدّیقه بودند. آن روایت را این طور توجیه می کنیم؛ چرا؟ علتش این است که روایاتی که دال بر جوازند، هم زیاد و هم به لحاظ سند، معتبر و هم به لحاظ دلالت، واضح اند و نمی توانیم از آنها دست برداریم. پس اولا این روایت، ضعیف السند است و اعتبار ندارد. اگر از ضعف سندیش صرف نظر هم بکنیم، می توانیم بر کراهت حملش کنیم. یعنی کراهت، به خاطر صدّیق و صدّیقه بودن، مرتفع شده است و اگر این جهت نبود، مکروه بود. این طور معنایش کنیم.

 

سوال: ... در روایات، اشاره ای به کراهت نکرده اند. در هیچ روایتی اشاره نکرده اند که ...

جواب: از خودمان باید این طور معنایش کنیم.

 

سوال: شاید این روایت این طور می فرماید که خصوصیت حضرت زهرا(س) این بوده است که غیر از صدّیق نمی توانسته ایشان را غسل دهد‌؛ ولی همان روایات جواز، بقیه مردم را شامل می شوند. ویژگی ای در حضرت فاطمه(س) بوده است که به خاطر جایگاه ایشان، فقط امیرالمؤمنین(ع) می توانسته ایشان را غسل دهد. این با جواز غسل دادن ... منافات ندارد؛ لا یغسّل الصدّیقة الا الصدّیق.

جواب: نه؛ استدلال را متوجه شوید. جواز تغسیل همسر، توسط همسرش را به معصوم بودن، معلل کرده است. یعنی اگر علت نبود، معلول هم از بین می رود. یعنی اگر صدّیق و صدّیقه نبودند، این دو نفر حق نداشتند همدیگر را غسل دهند. معنایش این می شود. به این علت، معللش کرده است. این روایت، صریح است. لأنه لا یغسّل الصدّیقة الا الصدّیق. پس به این جهت، معلل است و اگر این جهت نباشد، نباید جواز باشد. مفهوم پیدا می کند. حال اینکه قطعا جایز است.

 

بحثی پیرامون قید "من وراء الثیاب" در روایات

یک بحث کوچک دیگر هست که ما آن را واضح مطرح نکردیم؛ ولی باید به آن اشاره کنیم. آن بحث این است که در بعضی از روایات، قیدی آمده و آن این است که من وراء الثیاب غسل دهند؛ با لباس غسل دهند. بعضی از فقها قائل شده اند که واجب است که تغسیل از پشت لباس باشد. ولی بسیاری از فقها هم قائل شده اند که لازم نیست. حالا اگر بخواهیم بگوییم که لازم نیست، با اینکه در بعضی از روایات آمده است، منشأش چیست؟ منشأش این است که از بعض دیگر از روایات می فهمیم که این شرط، شرط تعبدی نیست. بلکه قید "من وراء الثیاب"، به خاطر همان کراهت منظر است. کراهت منظری پیدا می کند و به خاطر اینکه این حالت به وجود نیاید، دستور داده شده است که غسل، من وراء الثیاب باشد. حالا این را از کجا در آوردیم؟ دو روایت هستند؛ یکی روایت هفتم و دیگری روایت دوازدهم از باب ۲۴ است.

روایت هفتم روایت داود بن سرحان است.

وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع ... قَالَ فِی الْمَرْأَةِ تَکُونُ مَعَ الرِّجَالِ بِتِلْکَ الْمَنْزِلَةِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَعَهَا زَوْجُهَا فَإِنْ کَانَ مَعَهَا زَوْجُهَا فَلْیُغَسِّلْهَا مِنْ فَوْقِ الدِّرْعِ (از بالای پیراهن، غسلش دهد. درع در اینجا، به معنی قمیص، یعنی پیراهن است. یعنی مرد زنش را از بالای پیراهن غسل دهد.) وَ یَسْکُبُ عَلَیْهَا الْمَاءَ سَکْباً وَ لْتُغَسِّلْهُ امْرَأَتُهُ إِذَا مَاتَ (اگر مرد فوت شد، باز زنش مجاز است که غسلش دهد. دیگر در اینجا "من فوق الدرع"، نگفته است. چون در اینجا کریه المنظر نیست. آن وقت در دنباله اش چنین دارد) وَ الْمَرْأَةُ لَیْسَتْ مِثْلَ الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةُ أَسْوَأُ مَنْظَراً حِینَ تَمُوتُ.[8]

یعنی در آنجا گفتیم که غسل زن باید من فوق الدرع باشد. یعنی مرد که زن را غسل می دهد، در حالی باشد که زن با پیراهن و درع باشد. اما در مورد مرد این را نگفته است که وقتی زن مردش را غسل می دهد، من فوق الدرع باشد. تعلیلی که در آخرش کرده است این است که: "لأن المرأة اسوأ منظرا اذا ماتت". پس به همین جهت سوء المنظر بودن معللش کرده‌ است. پس دیگر این شرط، شرط تعبدی نیست. این، روایت هفتم است و روایت دوازدهم را هم داریم.

روایت دوازدهم روایت ابی الصباح کنانی است.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: فِی الرَّجُلِ یَمُوتُ فِی السَّفَرِ فِی أَرْضٍ لَیْسَ مَعَهُ إِلَّا النِّسَاءُ قَالَ یُدْفَنُ وَ لَا یُغَسَّلُ وَ الْمَرْأَةُ تَکُونُ مَعَ الرِّجَالِ بِتِلْکَ الْمَنْزِلَةِ تُدْفَنُ وَ لَا تُغَسَّلُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ زَوْجُهَا مَعَهَا فَإِنْ کَانَ زَوْجُهَا مَعَهَا غَسَّلَهَا مِنْ فَوْقِ الدِّرْعِ (یعنی مرد، زن را که می خواهد غسل دهد، باید از بالای پیراهن باشد) وَ یَسْکُبُ الْمَاءَ عَلَیْهَا سَکْباً وَ لَا یَنْظُرُ إِلَی عَوْرَتِهَا وَ تُغَسِّلُهُ امْرَأَتُهُ إِذَا مَاتَ (اما اگر مرد فوت شد، زن که می خواهد غسل دهد، لازم نیست من فوق الدرع باشد. چنین شرطی ندارد. بعد حضرت(ع) استدلال کرد) وَ الْمَرْأَةُ (إِنْ مَاتَتْ) لَیْسَتْ بِمَنْزِلَةِ الرَّجُلِ الْمَرْأَةُ أَسْوَأُ مَنْظَراً إِذَا مَاتَتْ.[9]

پس معلوم شد که این شرط، شرط تعبدی نیست و به خاطر قضیه سوء المنظر بودن است. لهذا بسیاری از اعلام گفته اند که این شرط، شرط تعبدی نیست و ارشادی است و لازم الرعایه نیست. از این جهت اگر مجرد، یعنی برهنه هم باشند، اشکالی ندارد همدیگر را غسل دهند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo