< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1401/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام غسل و کفن و صلاة و دفن میت/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

 

عدم شرطیت مماثلت برای میت زیر سه سال

مسألة ۵۶۰. لا یشترط المماثلة اذ کان عمر المغسول اقلّ من ثلاث سنین.

اگر عمر مغسول یعنی متوفی کمتر از سه سال باشد، مماثلت شرط نیست؛ یعنی مثلا اگر پسری است، زنی می تواند غسلش دهد و اگر دختری است، مردی می تواند غسلش دهد.

دلیلش موثقه عمار ساباطی است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الصَّبِیِّ تُغَسِّلُهُ امْرَأَةٌ قَالَ إِنَّمَا یُغَسِّلُ الصِّبْیَانَ النِّسَاءُ وَ عَنِ الصَّبِیَّةِ تَمُوتُ وَ لَا تُصَابُ امْرَأَةٌ تُغَسِّلُهَا قَالَ یُغَسِّلُهَا رَجُلٌ أَوْلَی النَّاسِ بِهَا.[1]

از بچه ای سوال شده که فوت کرده است و زنی غسلش می دهد. حضرت(ع) فرمود: اشکالی ندارد؛ زن ها بچه ها را غسل می دهند. این راجع به این است که زنی پسری را غسل دهد.

درباره عکسش که مردی دختر بچه ای را غسل دهد، فرموده اند که اشکالی ندارد؛ به جهت اینکه ادله مانعه، از اول شامل نیستند. ادله مانعه، یعنی آن ادله ای که مماثلت را شرط قرار داده اند، مخصوص مرد و زن هستند. رجل و امرأة. یعنی بالغ و بزرگ اند که به آنها رجل و امرأة بگویند. ولی به دختر بچه کوچک، امرأة و به پسر بچه کوچک، رجل نمی گویند. این، مسلّم است. لذا ادله، از اول شامل نمی شوند و خروج موضوعی دارد.

اما قید سه سال از کجا آمده است؟ این، قید زائدی است. این قید، از روایت ابی نمیر آمده است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی النُّمَیْرِ مَوْلَی الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ النَّصْرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع حَدِّثْنِی عَنِ الصَّبِیِّ إِلَی کَمْ تُغَسِّلُهُ النِّسَاءُ فَقَالَ إِلَی ثَلَاثِ سِنِینَ.[2]

از امام صادق(ع) سوال می کند که صبی ای که زنی می تواند غسلش دهد، تا چه حدی می تواند باشد؟ حضرت(ع) فرمود: تا سه سال.

پس منشأ این قضیه سه سال، روایت ابی نمیر است. روایات، صبی و صبیه را گفته اند و معین نکرده اند که سن چقدر است. ولی این روایت باعث می شود که آن روایات را به سه سال تقیید بزنیم.

 

سوال: اگر اصل مطلب ورود این روایات از باب این است که اینها خروج موضوعی داشته باشند، دیگر قید سه سال معنا ندارد؛ برای اینکه آنجا فرمودید که ... موضوعشان بلوغ است.

جواب: ... این روایت دیگر تصریح دارد به اینکه زن می تواند پسری را که تا سه سال است، غسل دهد. بنابراین دیگر خوب است و دلالت دارد.

 

سوال: روایت در مورد صبی است؛ بعد صبیه را ملحق می کنیم؟

جواب: بله؛ صبیه را بالفهم العرفی ملحق می کنیم.

 

اما سند روایت، جز خود ابی نمیر، خوب است. اشکال سندی، از بابت خود ابی نمیر است که توثیق نشده است. لکن نوشته ایم که ینجبر ضعفها بعمل المشهور. چون این قضیه سه سال، مسلما فتوای مشهور است. مشهور علما به این قضیه فتوا داده اند و هیچ مستندی هم جز همین روایت ابی نمیر ندارند. بنابراین ضعفش با عمل اصحاب، منجبر می شود.

در آخرش نوشته ایم:

فمراعاة التحدید المزبور إن لم یکن أقوی فهو أحوط.

مراعات این تحدید، اگر اقوی نباشد، أحوط که هست. چون بالاخره احتمال می دهیم که این مطلب، درست و مضمون این روایت ابی نمیر، صحیح باشد. احتمالش را که می دهیم. بنابراین مطابق احتیاط است.

 

سوال: الحاق صبیه را متوجه نشدم. یعنی فهم عرفی ...

جواب: با فهم عرفی ای که دیگر در این قضایا، موارد زیادی داریم که صبی گفته شده است؛ اما موضوعیت ندارد و صبیه هم ملحق است. عکسش هم چنین است. لاسیما به خاطر اینکه اصل موضوع، قضیه مماثلت است. بنابراین اگر در یکی از آنها [ثابت] شد، دومی هم باید تبعیت کند.

 

جواز غسل میت، توسط مَحرَم غیر مماثل از روی لباس، در صورت نبود مماثل

مسألة ۵۶۱. إن لم یوجَد المماثل جاز تغسیل غیر المماثل إذا کان من المحارم من وراء الثیاب.

اگر فرض کردیم مماثلی وجود ندارد، اما غیر مماثلی از محارم هست، جایز است که از بالای لباسها غسل دهد. لباس کاملی بر تن ميت باشد و در این حالت، محرمی که مماثل نیست، غسلش می دهد. من وراء الثیاب، اشکالی ندارد.

ففي صحیح الحلبي عن ابی عبدالله(ع):

وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یَمُوتُ وَ لَیْسَ عِنْدَهُ مَنْ یُغَسِّلُهُ إِلَّا النِّسَاءُ قَالَ تُغَسِّلُهُ امْرَأَتُهُ أَوْ ذَاتُ قَرَابَةٍ إِنْ کَانَتْ لَهُ وَ یَصُبُّ النِّسَاءُ عَلَیْهِ الْمَاءَ صَبّاً الْحَدِیثَ.[3]

مردی از دنیا رفته و کسی غیر از زنها نیست که غسلش دهد. حضرت(ع) فرمود: اشکالی ندارد که زوجه اش غسلش دهد. این را هم قبلا گفته ایم که زوج و زوجه مستثنا هستند. بعد فرمود: "أو ذات قرابة ان کانت له". حالا اگر مثلا زوجه اش هم نیست، ذات قرابة یعنی یکی از محرمهایش [غسلش دهند]. "ان کانت له" یعنی اگر وجود داشته باشد.

وَ یَصُبُّ النِّسَاءُ عَلَیْهِ الْمَاءَ صَبّاً الْحَدِیثَ. اشکالی ندارد که زن ها آب بریزند و آن محرمی که مماثل است، غسل دهد. بازهم من وراء الثیاب است. حالا دلیلش را بعد می خوانیم.

 

سوال و جواب: اگر مماثل باشد، مقدم است. اگر مماثل نباشد ... . خانمش که استثناست. اما محرمها، مرده را از پشت لباس غسل می دهند.

 

سوال: بعضی به غسل دادن حضرت فاطمه سلام الله علیها استناد می کنند.

جواب: آن، بحث دیگری است.

اما تقدم زوجه بر سایر محارم به دلیل صحیحه عبدالله بن سنان است.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ مَعَ النِّسَاءِ غَسَّلَتْهُ امْرَأَتُهُ وَ إِنْ لَمْ تَکُنِ امْرَأَتُهُ مَعَهُ غَسَّلَتْهُ أَوْلَاهُنَّ بِهِ وَ تَلُفُّ عَلَی یَدِهَا خِرْقَةً.[4]

یعنی درباره محارم در این روایت تصریح کرده که بعد از زوجه است. اگر زوجه اش وجود دارد، مقدم است. اگر نبود، نوبت به محارم می رسد.

اما درباره اینکه غسل باید من وراء ثیاب باشد در باب بیستم، روایات متعددی داریم. چندین روایت هستند که "في قمیصه" یا "في درعه" دارند. روایات متعدده بر «من وراء الثیاب» تصریح دارند. بنابراين به لحاظ این روایات که قید کرده اند که انجام غسل توسط محارم، باید من وراء الثیاب باشد، پس این شرط باید رعایت شود؛ چون مطلق و مقیدند. اطلاق آن روایت، با این روایاتی که بر تقیید، دلالت دارند، تقیید می خورد. چندین روایت هستند.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَی (عمار ساباطی) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ یَمُوتُ فِی السَّفَرِ (مردی در سفر از دنیا رفته است.) وَ لَیْسَ مَعَهُ رَجُلٌ مُسْلِمٌ وَ مَعَهُ رِجَالٌ نَصَارَی (مردانی هستند که مماثل باشند اما نصرانی اند) وَ مَعَهُ عَمَّتُهُ وَ خَالَتُهُ مُسْلِمَتَانِ (عمه و خاله اش هستند؛ اما مماثل نیستند و مردی که هست نصرانی است) کَیْفَ یُصْنَعُ فِی غُسْلِهِ قَالَ تُغَسِّلُهُ عَمَّتُهُ وَ خَالَتُهُ فِی قَمِیصِهِ ... (حضرت(ع) فرمود: عمه و خاله اش غسلش می دهند؛ اما چون که مماثل نیستند و او مردی است که فوت کرده است، در جامه اش غسلش دهند.)

 

سوال: می تواند سروال بگوید. شلوارش باشد. پیراهن که موضوعیتی ندارد.

جواب: نه؛ چیزی باشد که تمام بدنش را بگیرد. پیراهن عربی مقصود است؛ يعنی دشداشه که از بالا تا پایین را می گیرد. شلوار چه ...

 

سوال: کسی مثلا شلوار دارد؟

جواب: نه؛ کافی نیست. مقصود از بالای ستر است؛ يعنی همه بدن باید [پوشیده باشد.]

 

ادامه روایت می فرماید:

وَ لَا تَقْرَبُهُ النَّصَارَی. (نصاری حق ندارند نزدیک شوند. باز سوال می کند که) وَ عَنِ الْمَرْأَةِ تَمُوتُ فِی السَّفَرِ وَ لَیْسَ مَعَهَا امْرَأَةٌ مُسْلِمَةٌ وَ مَعَهُمْ نِسَاءٌ نَصَارَی وَ عَمُّهَا وَ خَالُهَا مَعَهَا مُسْلِمُونَ (یک زنی در سفر مرده است و زنی مسلمان وجود ندارد. زنانی هستند اما نصرانی اند. عمو و داییش که ما به آنها خالو می گوییم، هستند و مسلمانند.) قَالَ یُغَسِّلُونَهَا وَ لَا تَقْرَبَنَّهَا النَّصْرَانِیَّةُ کَمَا کَانَتْ تُغَسِّلُهَا (حضرت(ع) فرمود: نصاری حق نزدیک شدن ندارند. همین ها که هستند که عمو و داییش باشند و مسلمانند، اشکال ندارد که غسلش دهند.) غَیْرَ أَنَّهُ یَکُونُ عَلَیْهَا دِرْعٌ فَیُصَبُّ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِ الدِّرْعِ الْحَدِیثَ.[5] (مشروط به این است که درع یعنی پیراهن بزرگ داشته باشد تا بدنش مستور شود و از بالای درع غسلش دهند. آنجا هم از بالای قمیص گفته بود. در این مورد هم از بالای درع فرموده است.)

چندین روایت دیگر هم به همین مضمون داریم. حالا همین یک روایت، کافی است. روایت هم معتبر بود.

 

سوال: اگر پیراهن نگذارند، غسل باطل است؟

جواب: بله؛ دارد که باید من وراء الثیاب باشد.

 

عدم اعتبار ستر غیر عورت میت با مماثلت و محرم بودن غسل دهنده

مسألة ۵۶ لا يعتبر ستر بدن المیّت مع المماثلة الا عورته و کذلک إن کان الغاسل من المحارم.

اگر شرط مماثلت، رعایت شده است، یعنی میت مردی است و مرد غسلش می دهد یا میت زنی است و زن غسلش می دهد، از چه چیز باید تستر کنند؟ می فرماید فقط ستر عورت لازم است؛ چون در مورد مماثل، غیر از عورت، چیزی ممنوع نیست. اما از عورت، باید تستّر کنند. اين بحث هم تمام شد.

حرمت نگاه به عورت میت

مسألة ۵۶ النظر الی عورة المیت حرام و النظر الیها و إن کان حراما و لکنّه لا يوجب بطلان الغسل.

"انّ حرمة بدن المؤمن میّتاً کحرمته حیّاً"[6] ؛ لهذا نگاه به عورتش در زمان حیاتش حرام بوده و بعد از موت هم حرام است. حالا اگر در اثنای غسل، نگاهش به عورت افتاد، غسل باطل نمی شود؛ اما مرتکب عمل حرامی شده است.

 

سوال: نگاه به عورت، با عدم ستر عورتی که ... ملازمه ندارد؟

جواب: ستر عورتش که واجب است و نظر به آن هم حرام است. هر دو هستند.

 

سوال: اگر ستر انجام شده بود، این نظر حرام هم انجام نمی شد.

جواب: حالا نشد که نشد. اگر اتفاق افتاد. مثلا باد پارچه را آن طرف برد. امکان دارد.

 

اما حرمة النظر الی العورة فللعمومات.

عموماتی که داریم، حی و میت را می گیرند.

دلیل عدم بطلان غسل با نگاه حرام

و اما أنه لا یبطل الغسل فلعدم اتحادهما في الوجود، إذ النظر المحرّم شیء و الغسل شیء آخر؛ فلا یلزم اجتماع الوجوب و الحرمة في واحد.

اما چرا اگر نگاهش به عورت افتاد و عمل حرامی انجام داد، غسل باطل نمی شود؟ برای اینکه اینجا از مصادیق اجتماع امر و نهی است. در اجتماع امر و نهی، اگر حرام و واجب، اتحاد وجودی پیدا کردند، آن وقت سبب بطلان است. اما اگر چنین نبود، سبب بطلان نمی شود؛ حالا در اینجا این طور است. نظر، جزء خصوصیات غسل نیست. نگاه کردن و نکردن ربطی به غسل ندارد. غسل، اجراء الماء علی بدن المیت است. اجراء الماء علی بدن المیت، وجودا ارتباطی با قضیه نگاه کردن ندارد. نگاه کردن عملی جدا و اجراء الماء علی بدن المیت، عملی جداست و ارتباطی به هم ندارند. بنابراین اگر یکی از آنها حرام باشد، دیگری باطل نمی شود. به خلاف اینکه در جایی اجتماع وجودی پیدا کردند؛ مثل غصب و صلاة.

 

سوال: درباره من وراء ثیاب هم در آنجا گفتیم شرط است؛ یعنی اگر ثیاب برداشته شود، باز باطل است.

جواب: بله؛ آن، باطل است. آن، ربطی به این بحث ندارد. آن، صحت غسلش، منوط شده است به اینکه من وراء الثیاب باشد. اگر نبود، از باب اینکه المشروط ینتفي بانتفاء شرطه، [غسل، باطل می شود]. آن، ربطی به این بحث ندارد. این، بحث اجتماع امر و نهی است. در مثل صلاة و غصب، اجتماع وجودی پیدا می کنند.

 

سوال: نماز و نگاه به نامحرم ...

جواب: نه؛ آنها تصادفا اجتماع ندارند. نگاه به نامحرم، سبب بطلان نماز نیست. ربطی ندارد. موجب بطلان نیست. آنجایی که [موجب بطلان] است، غصب است. بله‌؛ مثل سجده است. سجده، وضع الجبهة علی الارض است. غصب هم به وضع الجبهة علی هذا التراب المغصوب است. پس سجده و غصب به وضع الجبهة علی الارض است. با گذاشتن پیشانی روی این مهر غصبی، عمل غصب محقق شده است. پس می بینید که در آنجا اتحاد وجودی دارند. یعنی در مورد غصب که لا تغصب گفته است و در مورد صلاة که صلّ گفته است، در قضیه سجده، اینها باهم تلاقی می کنند؛ هم صلاة و هم غصب است. پس لازم می آید که باطل شود. پس میزان، در اجتماع امر و نهی، اتحاد وجودی منهی عنه و مأمور به است. اما اگر چنین اتحادی نبود، مثل قضیه نظر به عورت و غسل که ارتباطی به هم ندارند، بطلانی در کار نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo