< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام غسل و کفن و صلاة و دفن میت/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

وجوب تیمم دادن میت با دست شخص زنده

مسألة ۵۶۸. یجب أن یکون التیمّم بید حیّ یضرب بیده علی الأرض و یمسح بها علی جبهة المیّت و ظاهر کفّیه و إن کان الأحوط وجوباً الجمع بینه و بین التیمّم بید المیّت.

حالا اگر غسل دادن میت مقدور نیست، نوبت به تیمم می رسد. حالا این تیمم، به دست چه کسی باشد؟ یعنی دست میت را می گیرند و به زمین می زنند؛ ثم یمسح بالید جبهته یا اینکه خود حی، دستش را به زمین می زند و به پیشانی میت می کشاند؟ ما به نظرمان آمده است که بین اینکه آدم زنده ای عاجز باشد و بین میت فرقی هست. آدم زنده را حتما باید با دست خودش تیمم دهند. اما میت این طور نیست؛ چون که او به تیمم، مکلف نیست. مکلف به تیمم، خود حی است که می خواهد تیممش دهد. حتی غسل، همین طور است. خود میت که تکلیفی ندارد. تکلیف بر زنده هاست که مرده را غسل دهند. در اینجا هم چون تکلیف متوجه به احیاء است، پس خود حی، باید دستش را به زمین بزند و به پیشانی میت بکشاند و [کارهای دیگر را انجام دهد]. به خلاف اینکه اگر آدم زنده ای عاجز بود و می خواهند تیممش دهند، باید دست خودش را به زمین بزنند. ما این طور به نظرمان آمده است. ولی گفتیم که احتیاط واجب این است که هر دو بشود . چون که به میت نمی گویند که خودت تیمم کن‌؛ به حی می گویند که باید تیممش دهی. لهذا ما به نظرمان این طور آمده است. ولی احتیاط هم این است که جمع کنند. یعنی یکبار به دست حی و یکبار هم به دست میت، [تیمم دهند]. این دیگر خیلی خوب و احتیاطی است.

سوال: دست میت خشک می شود و بالا نمی آید...

جواب: شاید این اندازه خشک می شود. اگر امکان اینکه دست تا بالا بیاید نیست، پس دیگر صد در صد به دست حی باید انجام شود. اینکه می فرمایند، مؤیدی است و آن این است که وقتی بالاخره مقداری از مرگش گذشت تا زمان غسلش رسید، دست میت بالا نمی آید و خشک می شود. من نمی دانم که چنین است یا چنین نیست. پس اگر ممکن نیست که دستش را بیاورند و با آن جبهه اش را مسح کنند، به طریق اولی است.

سوال: ما آنجا می گوییم که تیمم، بدل از غسل میت است. وقتی بدل از آن باشد، در تمام شئوناتش، باید مثل آن باشد. کسی نمی گوید خود میت باید انجام دهد. تیمم هم باید مثل همان باشد.

جواب: فرمایش شما درست و مؤید است؛ چون که غسل هم همین طور است. میت دخالتی به غسل ندارد. این احیاء هستند که آب می ریزند و یغسّلونه. بله؛ مؤید خوبی است.

سوال: دلیل احتیاط چیست؟

جواب: احتیاط به خاطر فتاوای علماست. بعضی از اعلام فتوا داده اند که به دست خود میت باشد. به خاطر رعایت فتوای آنها، این احتیاط را می گوییم.

دیگر بحث غسل تمام شد. سر بحث کفن رفتیم.

0.0.0.1- التکفین

وجوب تکفین میت به سه پارچه

مسألة ۵۶ یجب تکفین المیّت المسلم بثلاثة أثواب؛ مئزر و قمیص و إزار. و المئزر ما یستر السرّة إلی الرکبة؛ و القمیص ما یستر من المنکبین إلی نصف الساق؛ و الإزار ما یغطّي تمام البدن و طوله بمقدار یشدّ طرفاه و عرضه بحیث یقع أحد جانبیه علی الآخر.

میت را که کفن می کنند با سه قطعه مئزر و قمیص و إزار است. اگر بخواهیم به اصطلاح خودمان بگوییم مئزر به معنی لنگی است که آدم به کمر می زند. پس قاعده مئزر، من السرّة الی الرکبة، یعنی از ناف تا زانوست. قمیص به معنی پیراهن است؛ آدم که پیراهن می پوشد از وسط بدنش نیست و از بالای شانه است و تا وسط ساق می آید؛ چون به دشداشه ها تشابهی دارد؛ اما دشداشه کوتاه است. پیراهن های زمان پیامبر(ص)، همین طور بوده اند؛ یعنی مثل دشداشه های فعلی تا سر قدم نمی آمدند. بلکه تا زیر زانو بودند. این هم قمیص است.

سومی ازار است. ازار آن پارچه سراسری است که دیگر از بالای سر تا پایین پا گرهش می زنند. این هم ازار می شود. پس مئزر و قمیص و ازار هستند. راجع به این هم بحثی نداریم.

سوال: برای خانم ها چطور است؟

جواب: برای خانم ها واجبش همین است که گفتیم و بقیه، مستحبند.

و الإزار ما یغطّي تمام البدن و طوله بمقدار یُشَدّ طرفاه (یعنی طولش به اندازه ای است که از بالای سر و پایین پا آن را گره می زنند.) و عرضه بحیث یقع أحد جانبیه علی الآخر. (عرضش هم به اندازه ای است که از یک طرف، روی طرف دیگر بیندازند.)

روایاتی در این باب داریم که صاحب وسائل(ره) در باب ۱۴ از ابواب تکفین، اینها را مطرح فرموده است. یکی از روایات، روایتی از یونس است.

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رِجَالِهِ عَنْ یُونُسَ عَنْهُمْ (ع) قَالَ فِی تَحْنِیطِ الْمَیِّتِ وَ تَکْفِینِهِ قَالَ ابْسُطِ الْحِبَرَةَ بَسْطاً (حبره همان ازار است؛ یعنی اول این ازار را که بزرگ است، روی زمین پهن کن.) ثُمَّ ابْسُطْ عَلَیْهَا الْإِزَارَ ثُمَّ ابْسُطِ الْقَمِیصَ عَلَیْهِ... .[1] (بعد ازار را روی آن و بعد قمیص را روی آن پهن کن. ترتیب اینها این طور است. پس یعنی آنکه اول به بدن می چسبد، قمیص و بعد مئزر و بعد ازار است. حالا حضرت(ع) عکس فرموده است. فرموده است که اول همان پارچه بزرگ را روی زمین پهن کن. بعد مئزر و بعد هم قمیص هست. هر کدام بالای دیگری است. اینها را پهن کن و میت را هم بالای آنها بگذار. میت را که بالایشان گذاشتی، بعد او را توی اینها می پیچانی. راه‌حل خوبی است و یکی یکی نیست؛ سه تا باهم هستند.)

سوال: حضرت(ع) ازار را وسط فرموده است؟

جواب: "ثُمَّ ابْسُطْ عَلَیْهَا الْإِزَارَ ثُمَّ ابْسُطِ الْقَمِیصَ عَلَیْهِ". ازار در اینجا، به معنی مئزر است. حضرت(ع) قمیص را آخری فرموده است. حبره، همان ازار می شود که پارچه بزرگ است.)

و بهذه الکیفیة کانت کفن رسول الله و الإمام الحسن و الإمام الباقر و سائر الائمة علیهم السلام.

همه همین طور بودند.

و در صحیحه عبدالله بن سنان آمده است:

وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمَیِّتُ یُکَفَّنُ فِی ثَلَاثَةٍ سِوَی الْعِمَامَةِ وَ الْخِرْقَةِ یَشُدُّ بِهَا وَرِکَیْهِ لِکَیْلَا یَبْدُوَ مِنْهُ شَیْ ءٌ وَ الْخِرْقَةُ وَ الْعِمَامَةُ لَا بُدَّ مِنْهُمَا وَ لَیْسَتَا مِنَ الْکَفَنِ.[2]

میت را در سه پارچه کفن می کنند. عمامه ای هم برایش درست کنند و مستحب است که خرقه ای برای اطراف عورت باشد. البته این دو مستحبند. بعد حضرت(ع) فرمود که خرقه و عمامه، جزء کفن نیستند و مستحبند. خدا إن شاء الله همه ما را عاقبت به خیر بفرماید.

آنچه در مئزر و قمیص افضل است

مسألة ۵۷۰. الأفضل في المئزر أن یستر من الصدر إلی القدم و في القمیص أن یستر من المنکبین إلی القدم.

گفتیم که مئزر من السرة الی الرکبة یعنی از ناف تا زانوست. ولی مستحب است که مقداری درازتر باشد تا به قدم برسد. قمیص هم همین طور است. قمیص را هم که گفتیم تا زیر زانو باشد، مستحب است درازتر باشد تا به قدم برسد. اگر این موارد رعایت نشدند، مهم نیست.

مقدار واجب از مئزر و قمیص

مسألة ۵۷۱. الواجب من المئزر أن یستر من السرة إلی الرکبة و من القمیص أن یستر من المنکبین إلی نصف الساق و الزائد علی ذلک مستحب.

واجبش را هم که قبلا گفتیم.

اخراج قدر واجب از کفن از اصل ترکه در نظر مشهور

مسألة ۵۷ المشهور إخراج القدر الواجب من الکفن من أصل الترکة؛ و أما الزائد علیه فمن الثلث إن أوصی به و الا فباختیار الورثة؛ و لا يخرج من سهم الصغار شيء من المستحبات إن لم یوص به علی الأحوط. و الأقوی جواز إخراج کلّ ما یلیق بشأنه من الکفن و إن کان مستحبّاً من أصل الترکة.

سر بحث دیگر رفتیم. این مسأله هم مشهور است. این تجهیزات از ترکه خارج می شوند. تقسیم ترکه این طور است که اول تجهیزات واجبه، بعد دیون، بعد وصایا و بعد ارث از ترکه خارج می شوند. دیگر هر چه اضافه ماند، تقسیم می شود. یعنی چهار مرحله هست؛ مرحله اول که از همه مهم تر است، تجهیزات خود میت است. مرحله دوم دیون است. مرحله سوم وصایاست. مرحله چهارم ارث است. آیا قضیه تجهیز، از اصل یا از ثلث، خارج می شود؟ مشهور گفته اند که تجهیزات واجبه، مثل کفن که امری مالی است، به مقدار واجب، از اصل خارج می شوند. اما مستحبات، از ثلث خارج می شوند. اگر می خواهند فاتحه بگیرند یا انفاق کنند یا روضه بخوانند، اشکالی ندارد؛ اما اینها مستحبات اند و از ثلث خارج می شوند. از اصل، خارج می شود یعنی کاری به ثلث نداریم. اینها از اصل، خارج می شوند. حتی دیون هم متاخرند. بعد از این تجهيز، نوبت به دیون می رسد. اما نسبت به مستحبات گفته اند که از ثلث خارج می شوند. حالا ثلث هم منوط به این است که وصیت کرده باشد. اگر به ثلث وصیت کرده است، از ثلث خارج می شود. اگر وصیت نکرده، منوط به اذن ورثه است. ورثه اگر اجازه دادند که این مستحبات عملی شوند، خیلی هم خوب است و چه بهتر. اگر اجازه ندادند، نمی شود. در این صورت، دیگر ساقط می شوند و مستحبات را نباید انجام دهند. یا مستحبات را از جیب خودشان انجام دهند یا انجام ندهند؛ چون که ثلث، احتیاج به وصیت دارد. اگر ثلث نبود، ورثه باید از جیب خودشان بدهند.

سوال: خرید قبر هم جزء واجبات می شود و از اصل می رود؟

جواب: حالا باید ببینیم. قبرها فرق می کنند. قبر ارزان و گران هست. اگر قدر واجبش، همان ارزان است، دیگر هر چه درجه اش بالاتر می رود، جزء مستحبات می شود.

جواز اخراج مقداری از کفن که مناسب شأن میت است از اصل ترکه

حالا ما این مطلب را اینجا گفته ایم. ما با این مطلب که مشهور فرموده‌اند، مخالفیم. ما گفته ایم که چنین قیدی در روایات و ادله ندیدیم و لهذا کفن و دفن و خرج های این طوری که هستند و مربوط به تجهیز است، اگر بر حسب متعارف و مطابق شأن میت باشند، از اصل حساب می شوند. این نظر ماست. حال آنکه مشهور فرموده اند که مقدار واجب، فقط از اصل خارج می شود.

حالا روایات را که می بینیم، یکی از آنها موثقه سکونی است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَوَّلُ شَیْ ءٍ یُبْدَأُ بِهِ مِنَ الْمَالِ الْکَفَنُ ثُمَّ الدَّیْنُ ثُمَّ الْوَصِیَّةُ ثُمَّ الْمِیرَاثُ.[3]

یعنی اول کفن را خارج می کنند. مثل اینکه بقیه چیزها قبلا مفتی بوده اند؛ چون که فقط کفن، ذکر شده است. آن موقع، قبرها مفتی و در بیابان بوده اند؛ چاله ای می کندند و میت را دفن می کردند. حالا قبر در روستاها مفتی است. لهذا ذکری از آنها نیست. اما می توانیم اضافه کنیم. جزء تجهیز واجب میّت هستند.

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مُعَاذٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَاتَ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ بِقَدْرِ ثَمَنِ کَفَنِهِ قَالَ یُجْعَلُ مَا تَرَکَ فِی ثَمَنِ کَفَنِهِ إِلَّا أَنْ یَتَّجِرَ عَلَیْهِ بَعْضُ النَّاسِ فَیُکَفِّنُوهُ وَ یُقْضَی مَا عَلَیْهِ مِمَّا تَرَکَ.[4]

یعنی ترکه این میت، خیلی کم است. اگر در کفنش به کار ببرند، چیزی نمی ماند تا دیونش را بدهند. حالا کفن مقدم است؛ کفن را تهیه کنند و دیونش بمانند.

صحیحه عبدالله بن سنان می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ یَعْنِی عَبْدَ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثَمَنُ الْکَفَنِ مِنْ جَمِیعِ الْمَالِ.[5]

پول کفن از جميع مال، یعنی از اصل ترکه است. از اصل ترکه که شد، یعنی کأن این خارج می شود؛ گویا این جزء ترکه نبوده است. ترکه، ما بقی است. دیگر روی ما بقیه اش حساب می کنند و دادن دیون و وصایا و ارث و کارهای دیگر، بعد از اخراج کفن و اینهاست.

سوال: دلیلی هم هست که کفن، مقدم بر دیون باشد؟

جواب: بله‌؛ دلیلش همین روایتی است که خواندیم. راوی سوال کرده بود که میتی هم بدهکار است و هم باید کفن شود. اما پولش به هر دو نمی رسد؛ چه کنیم؟ حضرت(ع) فرمود: در کفن مصرف می شود. این مشهور است. از مراحل اربعه، اول تجهیز میت‌، دوم دیون، سوم وصایا و چهارم ارث است.

حالا دلیل اینکه ما با مشهور مخالفت کردیم، نوشته ایم که ما هر چه در روایات بررسی کردیم، قید تجهیز واجبی ندیدیم. مثلا دارد که کفن، خارج می شود و کفن واجب ندارد. راجع به تجهیز، همین طور است. بنابراین اطلاق ادله، شامل همه اینها می شود. به نظر ما به نحو متعارف و به نحوی که اسراف آمیز نباشد، اشکالی ندارد. این یعنی اینکه مشهور این قید را از خودشان در آورده اند. تجهیز بالقدر الواجب ... .

سوال و جواب: انصراف یا هر چه؛ ما انصراف را نمی فهمیم. چون دارد که کفنش را درمی آورند و چه می کنند.

سوال: یک چیز مستحب، قبل از دیون و وصایا قرار بگیرد، مقداری بعید است.

جواب: نه اشکال ندارد؛ چون اطلاق دارد.

پس اول، تجهیز واجب هست. اگر چیزی باقی نماند، چیزی نیست. اگر چیزی باقی ماند، دیون را باید بدهند. اگر چیزی باقی ماند، وصایا را عمل کنند. اگر چیزی باقی ماند، بین ورثه تقسیم می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo