< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دفن میت/احکام اموات/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

مستحبات دفن

بحث ما به اینجا رسید:

و إن کان امرأة ففي المرّة الثالثة توضع في جانب القبلة و تدخل في القبر من طرف عرضه. (چون سمت قبله است، یعنی در عرض قبر قرار دارد، لهذا او را همان طور به صورت عرضی، آن هم در مرحله چهارم وارد قبر می کنند.) و یطرح ثوب علی فضاء القبر (چادری می کشند که زن ناپیدا باشد) و توضع في القبر برِفق (با مدارا) و تقرأ الأدعیة المأثورة لما قبل الدفن و ما بعده (دعاهایی که وارد شده است)؛ و یستحبّ إدخال الرجل في القبر من طرف الرِجل و المرأة ممّا یلي القبلة‌ (همین که گفتیم‌؛ مرد را از طرف پایش ولی پایین پای قبر و زن را از بغل قبر [می گذارند.])؛ و تحلّ عقد الکفن بعد الوضع في القبر (بعد از آنکه جنازه را در قبر گذاشتند، گره های کفن را باز می کنند)؛ و یوضع وجه المیّت علی التراب (روی خاک می گذارند) و یجعل له مخدة من التراب تحت رأسه (متکایی زیر سرش برایش درست می کنند) و یوضع لَبَنة أو مثلها عقب المیّت حتّی لا یرجع (خشتی هم پشت سرش می گذارند تا برنگردد)؛ و قبل سدّ القبر یضرب بالید الیمنی علی کتفه الأیمن (این راجع به تلقینات است) و بالید الیسری علی کتفه الأیسر و یقرّب الفم نحو اُذنه و یحرّک بشدّة و یقال ثلاث مرّات: إسمع إفهم یا فلان ابن فلان و یذکر اسمه و اسم أبیه (اسمش و اسم پدرش گفته می شود) ثمّ تقرأ کلمات التلقین علی ما هو موجود في کتب الروایة و کتب الدعاء.

حالا ادله اینها را بخوانیم.

قال الصدوق : وفي حديث آخر :إِذَا أَتَیْتَ بِالْمَیِّتِ الْقَبْرَ فَلَا تَفْدَحْ بِهِ الْقَبْرَ (یعنی او را با عجله و فشار به طرف قبر نبرید) فَإِنَّ لِلْقَبْرِ أَهْوَالًا عَظِیمَةً وَ تَعَوَّذْ مِنْ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ لَکِنْ ضَعْهُ قُرْبَ شَفِیرِ الْقَبْرِ وَ اصْبِرْ عَلَیْهِ هُنَیْئَةً (مقداری صبر کن) ثُمَّ قَدِّمْهُ قَلِیلًا وَ اصْبِرْ عَلَیْهِ لِیَأْخُذَ أُهْبَتَهُ (تا این میت خودش را برای ورود در قبر آماده کند) ثُمَّ قَدِّمْهُ إِلَی شَفِیرِ الْقَبْرِ.[1]

اما آن مسأله ای که مرد را از طرف پا و زن را از طرف قبله وارد قبر کنند، در صحیحه حلبی هست:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَتَیْتَ بِالْمَیِّتِ الْقَبْرَ فَسُلَّهُ (داخلش کن) مِنْ قِبَلِ رِجْلَیْهِ الْحَدِیثَ.[2]

و در روایت اعمش آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فِی الْخِصَالِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِی حَدِیثِ شَرَائِعِ الدِّینِ قَالَ: ... وَ الْمَرْأَةُ تُؤْخَذُ بِالْعَرْضِ مِنْ قِبَلِ اللَّحْدِ ... .[3]

اما دعای به مأثور در صحیحه حلبی آمده است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... فَإِذَا وَضَعْتَهُ فِی الْقَبْرِ فَاقْرَأْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص اللَّهُمَّ افْسَحْ لَهُ فِی قَبْرِهِ (خدایا قبرش را گشاد کن) وَ أَلْحِقْهُ بِنَبِیِّهِ وَ قُلْ کَمَا قُلْتَ فِی الصَّلَاةِ عَلَیْهِ مَرَّةً وَاحِدَةً مِنْ عِنْدِ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی إِحْسَانِهِ وَ إِنْ کَانَ مُسِیئاً فَاغْفِرْ لَهُ وَ ارْحَمْهُ وَ تَجَاوَزْ عَنْهُ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُ مَا اسْتَطَعْتَ.[4] (تا آنجا که بتوانی برای میت استغفار کن.)

سوال: اگر میت را در قبر گذاشتیم، آیا روح در آن داخل می شود یا اینکه...؟

جواب: معلوم نیست. لکن روح بر بدن مشرف است؛ یعنی از آن، دور نیست. در بدن داخل نمی شود؛ لکن مشرف بر بدن، متعلق به بدن و مطّلع بر احوال بدن است.

سوال و جواب: مستحب است که تربت حسینی بر سینه اش قرار داده شود.

اما حلّ عُقَد الأکفان و جعل وسادة له من تراب و خلفه مدرة و الصاق خدّه بالتراب ففي الباب ١٩ من ابواب الدفن.

اما استحباب التلقین ففي الباب٢٠. ففي روایة زرارة قال:

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: إِذَا وَضَعْتَ الْمَیِّتَ فِی لَحْدِهِ قَرَأْتَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ اضْرِبْ یَدَکَ عَلَی مَنْکِبِهِ الْأَیْمَنِ ثُمَّ قُلْ یَا فُلَانُ قُلْ رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِیناً وَ بِمُحَمَّدٍ ص نَبِیّاً وَ بِعَلِیٍّ إِمَاماً وَ سَمِّ حَتَّی إِمَامِ زَمَانِهِ.[5] (همه را بگو.)

و في بعض الروایات: "و القرآنُ کتابُک".[6] (اين هم بگو.)

و في روایة: " ... وَ یُدْنِی فَمَهُ إِلَی سَمْعِهِ (یعنی دهانش را نزدیک گوشش می آورد.) وَ یَقُولُ اسْمَعْ افْهَمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ... ."[7]

مستحبات دیگری از دفن

مسألة ۶٣٠. یستحبّ رجاءاً أن یکون الدفّان طاهراً (با وضو باشد) و مکشوف الرأس و حافي الأقدام (پا برهنه) و یخرج من ناحیة آخر القبر (وقتی می خواهد خارج شود از سمت پاها خارج می شود) و الحاضرون یهیلون التراب علی قبره بظهور أکفّهم غیر الأقارب (مستحب است که حاضران با پشت دست، خاکها را بریزند تا قبر پر شود. این کار برای اقارب مستحب نیست. غیر اقارب این کار را بکنند.) و یقولون إنّا لله و إنّا الیه راجعون و إن کان المیّت إمرأة یضعها في القبر أحد محارمها و إن لم یوجد فغیرهم من الأقارب. (این هم معلوم است.)

سوال: برای اقارب کراهت دارد.

جواب: بله‌؛ کراهت دارد.

سوال: دلیل قید "رجاءا" چیست؟

جواب: بعدا دلیلش را می خوانیم که ببینیم چرا رجاءا گفته ایم.

سوال: منظور از اقارب چه کسانی هستند؟

جواب: کسانی که به آنها قوم و خویش می گویند.

اما یکی از دلایل استحباب طهارت دفن کننده، روایت حلبی و محمد بن مسلم است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ الْحَلَبِیِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ قَالَ: تَوَضَّأْ إِذَا أَدْخَلْتَ الْمَیِّتَ الْقَبْرَ.[8]

اين راجع به طاهر بودنش است که در اینجا امر آمده است و حضرت(ع) فرمود: وضو بگیر.

اما اینکه سر برهنه و پابرهنه باشد، روایاتش در باب هجدهم از ابواب دفن آمده اند.

اما اینکه حاضرین با پشت دستشان خاک بریزند، دلیلش روایت محمد بن اصبغ است که می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنِ الصَّدُوقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَصْبَغِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع (امام کاظم(ع)) وَ هُوَ فِی جِنَازَةٍ فَحَثَا التُّرَابَ عَلَی الْقَبْرِ بِظَهْرِ کَفَّیْهِ.[9] (یعنی خاک را با پشت دستش می پاشید و پرت می کرد.)

روایت محمد بن مسلم چنین است:

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: کُنْتُ مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی جَنَازَةِ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا فَلَمَّا أَنْ دَفَنُوهُ قَامَ ع إِلَی قَبْرِهِ ... ثُمَّ بَسَطَ کَفَّهُ عَلَی الْقَبْرِ (حضرت(ع) دستش را باز کرد. روایت هم دارد که مستحب است مُفرَّج الاصابع باشد؛ یعنی انگشت ها باز باشند. این طور دستش را در خاک قبر بکند. این مستحب است. حضرت(ع) این کار را کرد.) ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ جَافِ الْأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ (خدایا زمین را از دو پهلویش دور کن. یعنی قبرش را گشاد کن.) وَ أَصْعِدْ إِلَیْکَ رُوحَهُ (روحش را بالا ببر) وَ لَقِّهِ مِنْکَ رِضْوَاناً وَ أَسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ مَا تُغْنِیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاکَ ثُمَّ مَضَی.[10] (بعد حضرت (ع) بلند شد و رفت.)

این هم در باب ۲۹ هست.

سوال: دلیل قید رجاءا معلوم نشد؟

جواب: دلیلش را نفهمیدیم. مگر اینکه روایات ضعیف باشند یا این که رجاءا به مناسبت ضعف بعض آن باشد. یعنی بعضش خوب است.. رجاءا به مناسبت بعضی از این موارد آمده است. چون چند مورد ذکر کردیم. به مناسبت بعضی از اینها احتمال دارد. چون که در اینجا که می بینم، مشکلی نمی بینم. شاید روایات ضعیف باشند. اما چون مستحبات هستند، در مستحبات دقت نمی شود. به اصطلاح اگر روایت هم ضعیف باشد، در مستحبات اشکالی ندارد. اینها همه مستحبند و چیز واجبی نداریم. لهذا می توانیم رجاءا را برداریم. چون که ظاهرا چند روایت هستند و روایات هم روایات خوبی هستند. فوقش هم این است که ضعیف هم باشند؛ اما چون مستحباتند، قاعده تسامح می آید. احتمال دارد که از این فقهای بزرگوار این رجاءا را نوشته اند و ما هم به تبعیت از آنها نوشته ایم. ولی روایات، روایات خوبی هستند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo