< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دفن میت/احکام اموات/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

مستحبات بعد از دفن

مسألة ۶٣۱. یستحبّ أن یجعل القبر مربّعاً و یرفع من الأرض بمقدار أربع أصابع منفرجات.

مستحب است که قبر مربع باشد. معمولا حالا مستطیل است. قدری درازی اش بیشتر است و به اندازه چهار انگشت باز هم بلندی اش باشد.

و یجعل علیه علامة لئلّا یشتبه بغیره.

علامتی هم سرش بگذارند که با دیگری مشتبه نشود. حالا الان روی قبر می نویسند. خیلی خوب است.

و أن یرشّ علیه الماء‌؛

آب را بر آن بپاشانند. هنوز قبل از سنگ است که همین خاک است.

ثمّ الحاضرون یبسطون أکفّهم علی التراب و یدخلون أصابعهم فیه (حاضران دستشان را روی خاک، پهن و انگشت هایشان را داخل خاک می کنند) و یقرؤون سبع مرّات سورة القدر (هفت بار سوره قدر می خوانند) ثمّ یستغفرون للمیّت و یقولون: "اللَّهُمَّ جَافِ الْأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ (خدایا زمین را از اطراف پهلویش دور کن) وَ أَصْعِدْ إِلَیْکَ رُوحَهُ (روحش را بالا ببر) وَ لَقِّهِ مِنْکَ رِضْوَاناً وَ أَسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ مَا تُغْنِیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاکَ". (آن قدر بر او رحمت بباران که از ترحم دیگران بی نیاز شود).

سوال: الان قبر ائمه و اولیاء، مستطیل است و مربع نیست.

جواب: مقصود از مربع، در اینجا مستطیل است. یعی چهارگوش.

حالا یکی از مستحبات که راجع به این است که قبر، مربع و بلندی اش هم چهار انگشت باشد، در باب ٣١ از ابواب دفن آمده است.

اما اینکه علامتی سر قبر بگذارند در باب ٣٧ است. اما اینکه آب بپاشانند و مردم دستشان را روی قبر بگذارند در باب ۳۲ و ۳۳ از ابواب دفن آمده اند. این هم تمام شد.

سوال: دست گذاشتن روی قبر فقط همان روز اول است ... ؟

جواب: اینکه وارد شده است، در همان زمانی است که دفن را تمام کردند و آب پاشیدند. دیگر بعدش از روی سنگ فاتحه بخوانند.

استحباب تلقین میت بعد از رفتن مردم

مسألة ۶۳ یستحبّ لولي المیّت أو المجاز من قبله أن یلقّن المیّت بالأدعیة المأثورة بعد انصراف النا

مستحب است که وقتی همه مردم خداحافظی کردند و رفتند، ولیّ میت بماند و جداگانه میت را از روی قبر تلقین کند.

روایت می فرماید: "... قَالَ إِذَا أُفْرِدَ الْمَیِّتُ فَلْیَسْتَخْلِفْ عِنْدَهُ أَوْلَی النَّاسِ بِهِ (یعنی ولیش که از همه به او نزدیک تر است بماند) فَیَضَعُ فَمَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ ...".[1] (مثل اینکه این قبل از دفن است و هنوز دفن تمام نشده است که تلقین می کند.)

سوال: بالای قبر بخواند. بعد از پوشاندن این را می خوانند.

جواب: نه؛ ظاهرش این است که با خود میت است. اینجا دارد که "فَیَضَعُ فَمَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ". یعنی بالای سنگ است؟ این مقداری تناقض دارد.

سوال: بالای سرش یعنی اینکه بالای سرش بایستد و طرف شکم یا پاهایش نایستد.

جواب: بله؛ یعنی سر قبر بایستند و بخوانند. اما معنی "فَیَضَعُ فَمَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ" خلاف ظاهر است. در هر صورت نمی دانیم چطور است. چون که مردم تا قبر تمام نشود، نمی روند. این به بعد از قبر انصراف دارد. پس سر قبر است. اما "فَیَضَعُ فَمَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ" یعنی چه؟ بالای قبر، عند رأسه معنا ندارد. آن هم یضع فمه. این یک یا دو متر بالاست. حالا باید ببنیم چطور معنایش کنیم. مقداری تناقض در روایت هست؛ چون که اگر بعد از رفتن مردم است، مردم تا قبر تمام نشود، نمی روند. روایت هم بعد انصراف الناس دارد؛ یعنی وقتی که مردم رفتند. وقتی مردم رفتند، قبر تمام و پوشانده شده است. آن وقت "فَیَضَعُ فَمَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ" یعنی چه؟ خلاف ظاهر است. در هر صورت بالاخره اینطور آمده‌ است.

سوال: عبارت آقای حکیم در مستمسک این است:

و ينبغي في التلقين بعد الدفن وضع الفم عند الرأس و قبض القبر بالكفین.[2]

جواب: یعنی چه؟ کسی که بالای قبر می نشیند، صاف می نشنید و تلقین می گوید. دیگر "فَیَضَعُ فَمَهُ" یعنی چه؟ "فَیَضَعُ فَمَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ"؛ سری وجود ندارد. سرش دو متر پایین است. خلاف ظاهر است. یعنی در ظاهر روایت، مقداری تناقض هست.

بنابراین به گونه ای باید توجیهش کنیم و بگوییم در جهت سر است.

سوال: روایتش هم ضعف سند دارد.

جواب: در مستحبات، اشکال ندارد.

سوال: لغوی ها برایش معنای مجازی گفته اند؛ مثل "وقفتُ عند الباب"‌؛ یعنی نزدیک در ایستادم. ... معنای مجازی دارد.

جواب: این دو متر فاصله دارد. او پایین و در کف قبر است. این دو متر بالاست. چه عند رأسی است؟ خلاف ظاهر است. به هر حال می شود به صورت مجازی توجیهش کرد. مطلب معلوم شد. بالاخره به گونه ای باید توجیهش کنیم.

استحباب تسلیت به مصیبت دیدگان و پختن غذا و فرستادن برای آنها

مسألة ۶۳ یستحبّ بعد دفن المیّت تسلیة المصابین و لکن إذا مضی زمان من المصیبة و کان التسلیة موجباً لتجدید المصیبة قترکه اولی‌؛ و یستحبّ طبخ الطعام و إرساله إلی بیت أصحاب العزاء إلی ثلاثة أیّام و یکره الأکل من طعامهم في تلک الأیّام.

مستحب است که بعد از دفن میت، مردم به هر تعدادی که مصیبت زده هستند، تسلیت بگویند. یک استثنا دارد و آن این است که مدتی گذشته باشد و دیگر اینها یادشان رفته است. در این صورت اگر کسی بگوید تسلیت عرض می کنیم و دوباره مصیبتشان تجدید شود، کراهت دارد و خوب نیست.

مستحب است که مردم تا سه روز طعام بپزند و برای صاحب مصیبت بفرستند. الآن شهری را سراغ دارم که این کار در آن رسم و آن دزفول است. همسایه ها غذا طبخ می کنند و تا سه روز می فرستند و صاحبان مصیبت غذا درست نمی کنند.

سوال: قبلا در روستاها شایع بود. الان متأسفانه برچیده شد. حتی برای عروسی همین طور بود.

جواب: همه در روز اول، غذا می پختند؛ یکی گوشت و دیگری برنج می آورد ... حالا صاحب مصیبت بدبخت، باید پول قرض کند. مصیبت اعظم است که صدها نفر را که برای فاتحه آمده اند، غذا دهد.

سوال: صاحب عزا ضرر نمی کند. به خاطر اینکه اینهایی که می آیند، قانون دارند و کمک می کنند.

جواب: شاید سمت لرها این طور باشد. اما موارد فرق می کند. مثلا وقتی حاج حسن عبدالخان از دنیا رفت، پانصد گوسفند در همان روز اول سر بریدند؛ این از کجاست؟ چه کسی می دهد؟ از کجا بیاورند؟ چنین چیزی نیست.

سوال: رسم دیگری هست که هزینه فاتحه را روی کل عشیره تقسیم می کنند و می گویند شما این قدر باید بدهی. کسی که چند بیکار در خانه دارد، از کجا بیاورد؟

جواب: حتما باید بدهد. این مثل قضیه عاقله است. یعنی قوم و خویشان به خصوص قوم و خویشان پدری تا فاصله ای، در همه این مشکلات سهیمند و باید بدهد. این را عاقله می گویند.

حتی دارد: و یکره الأکل من طعامهم في تلک الأیّام.

اگر در این چند روز کسی برود و مهمانشان شود و از غذایشان بخورد، مکروه است. حالا چه کسی به این عمل می کند؟ الان چه اطعام هایی برپا می شوند. مخصوصا شیوخ و شاید بزرگان.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo