< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غسل های مستحب/غسل ها/کتاب الطهارة

غسل های مستحب

مسألة ۶۴۵. الأغسال المستحبّة في شرع المقدّس کثیرة:

الأول: غسل الجمعة و وقته بعد طلوع فجر یوم الجمعة إلی الزوال؛ و يحتمل استمراره إلی الغروب فیؤتی به حینئذ بدون نیة الأداء و القضاء، فإن لم یأت به فیستحبّ الإتیان بقضائه في یوم السبت من الفجر إلی الغروب. و من خاف إعواز الماء في یوم الجمعة فله الإتیان به في یوم الخمیس رجاءاً؛ و یستحبّ أن یقول حین الإتیان به: "اشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له و أنّ محمّداً عبده و رسوله؛ اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد و اجعلنی من التوّابین و اجعلنی من المتطهّرین".

بحث اموات تمام شد. رسیدیم سر بحث غسل های مستحب که اولی و رأسشان غسل جمعه است. بعضی علما مخصوصا علمای اخباری آن را واجب دانسته اند.

اما وقتش بعد از طلوع فجر تا ظهر است. یک احتمالی هم هست که چون مربوط به روز جمعه است، تا غروب ادامه پیدا کند. منتهی چون که از ظهر تا غروبش معلوم نیست، به نیت رجاء انجام دهد.

حالا اگر شد که این آدم در روز جمعه انجام دهد فبها. ولی اگر به شنبه کشید، با نیت قضا انجام دهد. قضای غسل جمعه در روز شنبه هم وارد شده است.

حالا مطلب دیگر این است که اگر هنوز جمعه نشده است، اما می ترسد که اگر روز جمعه شد، آب به دست نیاورد و نتواند غسل کند، مستحب است که در روز پنج شنبه تقدیمش کند. منتهی بحثی هست که آیا این مخصوص مسافر است؟ چون روایاتش در باب مسافر است. اما دیگر آقایان اختصاص را نفهمیده اند؛ یعنی اعم گذاشته اند. پس مشهور به اعم فتوا داده اند. ولی روایاتش راجع به مسافر است.

مستحب است که در موقع غسل بگوید: "اشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له و أنّ محمّداً عبده و رسوله؛ اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد و اجعلنی من التوّابین و اجعلنی من المتطهّرین".

حالا خوب است که ما این بحث ها را بخوانیم. چون بعدش به‌سراغ غسل های ماه رمضان و غسل های بعدی که زیاد هم هستند، می رویم. جمعا بیست و دو غسل مستحب داریم. فعلا فقط غسل جمعه را بخوانیم.

 

سوال: مجوز اینکه می تواند مقدمش کند، فقط نبود آب است یا اینکه اگر می داند وقت نمی کند یا عذری پیدا می کند مثلا کارهایی درمانی داشته باشد که نبايد آب به پوستش بخورد، آن هم اجازه دارد مقدم کند؟

جواب: دیگر رجاءاً است. همه اش را رجاءاً می شود انجام دهد. در روز جمعه نمی تواند، از روز پنج شنبه رجاءاً انجام دهد. روایتش که وارد شده است، اعواز الماء است؛ يعنی آب گیر نمی آورد. ولی رجاءاً می شود تعدی کرد.

ادله استحباب غسل جمعه و رد وجوب آن

حالا گفتیم که این اغسال، اقسامی دارند؛ اغسال زمانیه و اغسال مکانیه و اغسال فعلیه. سند اینها یا صحیح یا ضعیف است. اقسام، این است. منتهی فعلا از غسل جمعه شروع کنیم که غسل جمعه هم سندش صحیح و هم مسلّم است که غسل زمانی است.

و ادّعی الشیخ في الخلاف و الأمالي علیه الإجماع. (ادعای اجماع کردند) و نسب إلی بعض قدمائنا کالصدوق و والده و الکلیني القول بوجوبه. و من المتأخّرین بعض الأخباریین و هو المنسوب إلی عمّنا الأعلی السیّد عبدالله الجزائري (که ایشان رگ اخباری داشته و به وجوب غسل جمعه قائل شده است) في شرح النُّخبة (کتاب نخبه از فیض کاشانی است. سید عبدالله شرح مفصلی بر آن نوشته است. وقتی شارح النخبة می گویند، یعنی سید عبدالله) و مال إليه (به وجوب مایل شده است) شیخنا البهائي و المحقّق الأردبیلي، و عدّه في الوسائل من الأغسال المسنونة.

و ظاهر جملة من الأخبار وجوبه کصحیحة عبدالله بن مغیرة عن مولانا الرضا(علیه السلام):

وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْغُسْلِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ وَاجِبٌ عَلَی کُلِّ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی عَبْدٍ أَوْ حُرٍّ.[1]

بر همه واجب است.

صحیحه زراره می فرماید:

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع ... وَ قَالَ الْغُسْلُ وَاجِبٌ یَوْمَ الْجُمُعَةِ.[2]

اینها در وجوب ظهور دارند.

در اينجا ما چطور از وجوبش شانه خالی کردیم؟ به دلیل روایاتی که دلالت بر استحباب دارند؛ مثل صحیحه علی بن یقطین که می فرماید:

وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ أَخِیهِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْغُسْلِ فِی الْجُمُعَةِ وَ الْأَضْحَی وَ الْفِطْرِ قَالَ سُنَّةٌ وَ لَیْسَ بِفَرِیضَةٍ.[3]

سوال شد و حضرت(ع) فرمود: سنت است و واجب نیست؛ یعنی مستحب است.

در روایتی دیگر آمده است:

وَ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِیٍّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع ... قُلْتُ فَالْجُمُعَةُ قَالَ هُوَ سُنَّةٌ.[4]

بیان محقق خوبی(ره) در اثبات استحباب غسل جمعه

و للسیّد الاستاد في اثبات استحبابه بیان...

آقای خویی رویه ای دارد و می فرماید این غسل جمعه، کثیر الابتلاء بوده است. هر روز جمعه، محل ابتلای مؤمنین بوده است. اگر واجب بود و ترکش نمی کردند، معلوم می شد. یعنی لو کان لبان. پس از اینکه وجوبش مطرح نیست، کشف می کنیم که واجب نیست؛ چون لو کان لبان.[5]

 

سؤال: روایاتی که کلمه "واجبٌ" در آنها هست، ظهور یا نص در وجوب است؟ اگر نص هستند، تعارض می شود؛ نه حمل بر استحباب. اگر ظاهر در وجوب بودند، می شود حمل بر استحباب شوند.

جواب: نص نیست. قابل حمل بر استحباب مؤکد است. نسبت به آنکه می گوید لیس بواجب و لیس بفریضة، تعارض نمی شود. آن نص و این ظاهر است.

 

سوال: چطور آن ظاهر است؟ آن گفته است واجبٌ و واجبٌ هم نص است.

جواب: ایشان هم همین را می گوید که واجب، نص است. اما واجب در وجوب، نص نیست. واجب قابل حمل بر استحباب مؤکد است. اما در مقابلش روایتی است که می گوید: "لیس بفریضة". "لیس بفریضة" را نمی شود هیچ کاری کرد. می گوید واجب نیست. اما آن واجب را می شود بر استحباب مؤکد حمل کرد.

 

سوال: اگر روایت بخواهد بگوید واجب است، باید با چه کلمه ای بگوید این واجب است تا نص در وجوب داشته باشد؟

جواب: هیچ راهی ندارد. برای اینکه حتی "فریضة" هم بگوید، اگر دلیل دیگر گفت لیس بفریضة، مقدم می شود. پس تعارضی نیست و مقدّم می شود.

 

سوال: تقریبا حاکم و محکومند.

جواب: بله؛ این طور است.

 

سوال: می شود این طور جمع‌کرده و بگوییم در زمان حضور، واجب است و در زمان غیبت، استحباب دارد؟

جواب: چنین تفصیلی در کلام نیامده است.

 

پس اگر کسی بخواهد احتیاط کند، [مشکلی نیست چنان که] یادم هست مرحوم دایی ما سید محمد حسن آل طیب اعلی الله مقامه، به غسل جمعه مقید بود. نمی گفت واجب است؛ اما مقید بود. هیچ وقت آن را ترک نمی کرد.

ولی همین مقدار که اگر بخواهیم [دقیق بگوییم]، مستحب مؤکد است. هرچند بعضی از علما هم احتیاطی هستند؛ چون بعضی هم مثل صدوق[6] ،والدش، کلینی[7] و بعضی از علمای بزرگ اخباری مثل سید عبدالله[8] و شیخ بهایی[9] تمایل به وجوب داشته اند. اما حالا با آن روایت صحیح علی بن یقطین چه کنیم؟ آن روایت می گوید سنة و لیس بفریضة. تصریح [به عدم وجوب] کرده است. بنابراین وجه جمع، استحباب مؤکد است.

 

سوال: از این روایات، لیس بفریضة و مثل اینها اعراض نکرده اند؟ یعنی معرض عنه این بزرگواران نبوده است؟

جواب: آنها که عمل کرده اند، چندین برابر بوده اند. اینها چیزی نبوده اند. پس مشهور، مخالف وجوب بوده اند.

 

سوال: اهل سنت، واجب می دانند؟

جواب: نه؛ اهل سنت هم غسل جمعه را واجب نمی دانند.

اهل سنت به نماز جمعه خیلی مقیدند و آن را واجب عینی و تعیینی می دانند. خيلی هم به نماز اول وقت مقیدند. ما گاهی در جلساتی نشسته بودیم.... یک مرتبه دیدیم که سنی ها سراسیمانه از جا بلند می شدند‌؛ از جلسه خارج می شدند و وضو می گرفتند و نماز می خواندند. نماز مغربشان را هم با غروب آفتاب می خوانند و نمی گذارند تا مغرب شود.

 

سوال: آقای بهجت هم اول وقت را مغرب نمی داند و غروب می داند.

جواب: بله.

در هر صورت ویژگیهایی داشتند؛ اما این طور بود. پشت سر ما هم معمولا نماز نمی خواندند. گاهی هم می خواندند. خیلی وقت ها هم زرنگی می کردند و خودشان جلوتر در محراب می رفتند و ما را مجبور می کردند که پشت سرشان نماز بخوانیم. ولی گاهی هم اتفاق می افتاد که پشت سر ما هم نماز می خواندند.

خدا، حافظ اسد را بیامرزد. پسرش که به رحمت خدا رفت، تمام بزرگان علمای اهل سنت از سوریه، مصر و لبنان بودند. بزرگانی هم بودند. آقای جنتی که وارد شد، حافظ اسد، دست ایشان را گرفت و به جلو برد و گفت انت اقم صلاة المیت و دعوتش کرد که تو باید نماز را بخوانی. آقای جنتی هم نماز میت را مطابق رسم شیعه خواند. آنها چهار تکبیر می گویند و ما پنج تکبیر می گوییم.

 

سوال: ذکرهایشان را آهسته می گویند و معلوم نیست چه می گویند.

جواب: بله.

سر موضوع اصلی برگردیم که این بحث ها آخری ندارد.

دلیل وقت نماز جمعه

اما کون المبدأ طلوع الفجر، فقد عقد له الوسائل الباب ١١ من الاغسال المسنونة؛ منها صحیحة زرارة و الفضیل:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَیْلِ قَالا قُلْنَا لَهُ أَ یُجْزِی إِذَا اغْتَسَلْتُ بَعْدَ الْفَجْرِ لِلْجُمُعَةِ فَقَالَ نَعَمْ.[10]

یعنی از حینی که طلوع فجر شده ، اگر بخواهم غسل جمعه را به جا بیاورم. حضرت(ع) فرمود: اشکال ندارد.

اما اینکه آخر وقتش ظهر است، روایتش این است:

وَ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع ... وَ لْیَکُنْ فَرَاغُکَ مِنَ الْغُسْلِ قَبْلَ الزَّوَالِ ... .[11]

غسل را که تمام می کنی باید قبل از ظهر و زوال باشد.

صحیحه سماعه می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ لَا یَغْتَسِلُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فِی أَوَّلِ النَّهَارِ قَالَ یَقْضِیهِ مِنْ آخِرِ النَّهَارِ ... .[12]

اما راجع به اینکه اگر تا ظهر نرسیدند، قضا به جا بیاورند هم روایت سماعه را داریم.

 

سوال: روز شنبه تا غروب یا ظهر است؟

جواب: نه‌؛ ظاهرا در همان روز جمعه. روایت می فرماید: "قَالَ یَقْضِیهِ مِنْ آخِرِ النَّهَارِ"؛ نهار یعنی روز جمعه.

 

سوال: منظور از "یَقْضِیهِ" ادا یا قضاء است؟

جواب: چون که دارد "یَقْضِیهِ مِنْ آخِرِ النَّهَارِ"، احتمالش هست که وقت، تمام شده و از باب قضاست. ولی احتمالی هم هست که چون روایت عبدالله بن بکیر را هم داریم و نوشته که تدارک کند، از این جهت این قضا معلوم نیست اصطلاحی باشد. از این جهت، ما بین ظهر تا غروب، نیت ادا و قضا نکند. صبح تا ظهر که خوب است. از ظهر تا غروب نیت رجاء کند.

 

شما غسل را به جا بیاورید هر طور انجام دادید، دادید. باقی اش مهم نیست. داستان آن کسی است که گفت استاد بِدمَم؟ آن گفت بدم!!

 

سوال: اینکه گفتیم غسل را در روز شنبه به نیت قضا انجام دهد، بازهم به نیت رجاء است؟

جواب: نه؛ در شنبه، قطعا قضاست.

 

و الذي یبدو في النظر إمکان تأیید ذلک بما ورد في النصوص من کون حکمة غسل الجمعة النظافة و رفع الریح الکریه من الآباط، مقدمة للحضور في صلاة الجمعة و الأحوط إتیانه عصراً بقصد القربة المطلقة من غیر تعیین للأداء و القضاء.

ما ترجیحی داده ایم و گفته ایم که بهتر این است که از صبح تا ظهر باشد؛ چون در روایاتی داریم که حکمت غسل جمعه، این است که وقتی می خواهند به نماز جمعه بروند، بدنشان تمیز باشد و اریاح کریهه برای رفتن به نماز جمعه، از بدنشان برطرف شود. پس این‌ را هم که در نظر بگیریم، این می شود که تعين با همان صبح تا ظهر است.

 

سوال: علت یا حکمت است؟

جواب: این حکمت است. بالاخره حکمت، کمک می کند. نمی شود کلا آن را نادیده بگیریم. اولویت را پیدا می کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo