< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطهارة/غسل ها/غسل های مستحب

ادامه غسل های مستحب

یکی از غسل های مستحب، غسل استخاره است. یعنی انسان وقتی می خواهد استخاره بگیرد، مستحب است که غسل کند. این غسل در موثقه سماعه آمده است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع: ... وَ غُسْلُ الِاسْتِخَارَةِ یُسْتَحَبُّ.[1]

یکی دیگر از اینها غسل توبه است که در صحیحه مسعدة بن زیاد که حدیث اول از باب ١٨ است، آمده است. این طور که یادم می آید، داستانش این است که شخصی خدمت امام(ع) رفت. عرض کرد یابن رسول الله من گاهی مستراح می روم و این جاریه در منزل همسایه، مغنّی است و می خواند و اطیل الجلوس للاستماع منها. به نظرش بود که چیز مهمی نیست. امام(ع) فرمود: نه؛ خیلی کار بدی کرده ای. اگر مرگ تو در این حال فرا برسد، چه جوابی برای خدا داری؟ این عمل، عمل حرامی است. بعد حضرت(ع) به او فرمود: "اغتسل و تب الی الله مما انت مقیم علیها". حضرت(ع) فرمود اول غسل کن و از این کاری که انجام داده ای توبه کن.[2] از این فهمیده می شود که غسل برای توبه، مستحب است. این صحیحه مسعدة بن زیاد است.

 

سوال: این غسل فرع بر معصیت است؟ باید گناه کرده باشد تا غسل کند؟

جواب: توبه از گناه است. آدمی که گناهی نکرده است، توبه ندارد.

 

اين روایت از امام صادق(ع) است.

و منها غُسل المولود.

اگر بچه ای به دنیا آمد، مستحب است که هنگام ولادت غسلش دهند.

و منها غسل المس المیّت بعد التغسیل.

اگر میتی را هنوز غسل نداده اند و او را مس کردیم، غسل مس میت واجب است. اما اگر میت غسل داده شد و سپس انسان مسّش کرد، مستحب است که غسل کند. این به دلیل موثقه عمار[3] است.

و هناک طائفة من الأغسال لم یدلّ علیها دلیل معتبر.

اینها را که خواندیم سعی کردیم دلیل معتبر داشته باشند. ولی مواردی هستند که دليل معتبر ندارد؛ یعنی با قاعده تسامح در ادله سنن درست می شوند. آنها هم خوبند. مستحباتند. اما اینها به قوت آنها نیستند که سند معتبر دارند.

عدم جواز انجام عمل مشروط به وضو با انجام غسل های مستحب

مسألة ۶۴۶. لا يجوز للمکلّف أن یأتي بعمل مشروط بالوضوء بهذه الأغسال الّا أن یتوضّأ عقیبها علی الأحوط.

در همه این غسل هایی که گفتیم و سندشان هم معتبر بود، اگر انسان بخواهد نماز بخواند، باید وضو بگیرد مگر در غسل جنابت. این بین اصحاب، مشهور است. در غیر غسل جنابت، به وجوب وضو بعد از غسل، فتوا داده اند. این درست است. مگر سیدنا الاستاد محقق خویی(ره)[4] و بعضی دیگر از اعاظم که فرموده اند اگر غسل مستحب، روایت معتبری داشته باشد و با روایت معتبر مستحب باشد، این هم کافی است. لهذا می گویند که غسل جمعه، احتیاجی به وضو ندارد؛ چون معتبر است. همچنین بقیه غسل هایی که ما سندهایشان را بررسی کردیم و معتبر بودند، از نظر آقای خویی(ره) [بعد از اینها احتیاجی به وضو نیست]. نظر ما در ابتدا همین بود. بعد دیدیم که صاحب جواهر(ره) خیلی معترض شده و تأکید کرده و فشار آورده‌ است. ایشان خیلی از اقوال قدما را نقل کرده که جایز نیست و حتما وضو لازم است. از این جهت ما هم گفتیم علی الأحوط. به خاطر فرمایشات صاحب جواهر(ره)، احتیاطی اضافه کردیم.

کفایت اتیان یک غسل به نیت همه غسل های در ذمه

مسألة ۶۴۷. عند اجتماع الأغسال المستحبّة المتعدّدة، کفی الإتیان بواحد بنیّة الجمی

اگر کسی چند غسل مستحب گردنش هست، یکی به نیت همه به جا بیاورد، کافی است. حتی واجب هم باشد، همین طور است. یعنی مثلا زنی که غسل جمعه، غسل حیض و غسل جنابت بر گردنش هست و یک غسل به نیت همه به جا بیاورد، کفایت می کند.

 

سوال: قبلا نظرتان این بود که اگر غسل واجبی مثل غسل جنابت در میانشان باشد، می شود جمع کرد. اما اگر چنین نیست، باید متفرق انجام دهد.

جواب: الان دیگر جنابت لازم نیست. کلیت دارد.

 

حالا گفتیم که اگر طبق قاعده بخواهیم [پیش برویم،] مقتضای اصل، عدم تداخل اسباب و مسببات است. منتهی در اینجا نص خاص داریم و آن صحیحه زراره است که می فرماید: "فَإِذَا اجْتَمَعَتْ عَلَیْکَ حُقُوقٌ أَجْزَأَهَا عَنْکَ غُسْلٌ وَاحِدٌ"[5] . در این روایت، مثالهایی از غسل های مختلف هست. حضرت(ع) می فرماید که یک غسل از اینها کافی است.

اين تداخل در مسببات است. چون فرض کرده است: "اجتمعت علیک حقوق الله"؛ یعنی اینکه اینها واجب شده و در ذمه ات هم آمده اند. پس تداخل اسباب نیست. اما تداخل در مسببات هست. مسبب که خود غسل است. غسل واحد، تداخل می کند. چون یک تداخل اسباب و یک تداخل مسببات داریم. تفاوتشان در چیست؟ تفاوتشان در این است که اگر تداخل در مقام جعل است و از اول تداخل کنند و یک چیز در ذمه آدم بیاید، این تداخل اسباب است. اگر چند تا در ذمه آدم بیایند و در آن مرحله تداخلی نباشد، ولی بعد در مقام امتثال، یک غسل کافی باشد، این را تداخل در مسببات می گویند. حالا این کدام است؟ ظاهر روایت، تداخل مسببات است.

 

سوال: در نیت اگر به صورت في الذمه ای نیت کند، مکفی است؟ بگوید هر چه به گردنم هست.

جواب: بله؛ این هم کافی است.

 

سوال: در این روایت که فرمودید، اشاره نکرده است که قصد نیت علت را بکند. گفته غسل بکند کافی است. به نیت قربة الی الله غسل کند.

جواب: بگذارید عبارتش را بخوانم:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: إِذَا اغْتَسَلْتَ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ (یعنی یک غسل، بعد از طلوع فجر انجام دادی) أَجْزَأَکَ غُسْلُکَ ذَلِکَ لِلْجَنَابَةِ وَ الْحِجَامَةِ وَ عَرَفَةَ وَ النَّحْرِ وَ الْحَلْقِ وَ الذَّبْحِ وَ الزِّیَارَةِ فَإِذَا اجْتَمَعَتْ عَلَیْکَ حُقُوقٌ (چند غسل در ذمه ات آمده است) أَجْزَأَهَا عَنْکَ غُسْلٌ وَاحِدٌ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ کَذَلِکَ الْمَرْأَةُ یُجْزِیهَا غُسْلٌ وَاحِدٌ (برای زن هم یکی بس است) لِجَنَابَتِهَا وَ إِحْرَامِهَا وَ جُمُعَتِهَا وَ غُسْلِهَا مِنْ حَیْضِهَا وَ عِیدِهَا.[6] (دیگر به چه بیانی بگوید.)

 

سوال: اگر غسل جنابت در بین نباشد، بقیه اش چه می شود؟ واجب دیگری غیر از جنابت هست ...

جواب: نه‌؛ همه اینها مستقل اند و به هم مرتبط نیستند.

 

سوال: غافل از حیثیتی است و حواسش فقط به جنابتش است و غافل از حیثیت دیگر است و غسل کرد. منظورم این حالت هاست. طرف حائض هم هست .

جواب: اطلاقش همه این صور را می گیرد و اطلاق دارد.

 

سوال: یعنی نیت نمی خواهد بکند.

جواب: متوجهم چه می فرمایید. ظاهرش اطلاق است. اگر اینها در ذمه ات بود هم یک غسل کافی است. ولو اینکه غافل هم باشد. اطلاق دارد.

 

سوال: بنابراین در کفایت یک غسل، چه در مستحبات ...

جواب: "أَجْزَأَکَ غُسْلُکَ ذَلِکَ لِلْجَنَابَةِ..." نگفته است که تو یادت باشد یا نباشد. اگر همان موقع یادش نبود و بعد یادش آمد، می گوید کافی است. اطلاقش شامل است.

 

سوال: غسل، عنوانی قصدی است و باید قصد کند که من چه غسلی می خواهم انجام دهم.

جواب: اگر می خواهد انجامش دهد، بله. اما سقوطش قصدی نیست. بحث در سقوطش است.

 

سوال: اگر این طور باشد، پس ما مستحبات را هم می توانیم وارد کنیم ...

جواب: نه؛ نص در این مورد است. هر جا نص آمد، ... بله. اینجا نه. نص در اینجا آمده و در جاهای دیگر نیامده است. هر جا نص آمد، قائل می شویم.

سوال: در اینجا همه مستحبات و واجبات را دارد؛ احرام را هم دارد ...

جواب: بله؛ هم غسل های مستحب و هم غسل های واجب را دارد.

 

سوال: اگر صبح جمعه غسل کند و غسل های واجبی گردنش هست و غسل جمعه هم به گردنش می آید، ولی قصدش نمی کند، کسی قائل می شود که ...

جواب: لازم نیست. امام(ع) هیچ ذکری نکرده است که تو یادت باشد. می گوید اگر یک غسل با طلوع فجر انجام دادی، دیگر لازم نیست هیچ غسلی بکنی. همه اینها ساقطند. این دیگر اطلاق دارد. می فرماید: "إِذَا اغْتَسَلْتَ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ". اگر طلوع فجر شد و شما غسلی کردید، دیگر بس است و لازم نیست که غسل دیگری بکنید. اغسال دیگر مثل جنابت، حجامت، عرفه و غیره پیش می آید و هیچ لازم نیست انجام دهی. همان غسلی که صبح کردی، کافی است. اعم از اینکه یادت بوده یا یادت نبوده است.

 

سوال: ولی نتیجه این می شود که در متعدد بودن اغسال مستحبه، اگر یکی را انجام دهد، کافی است و در واجبات، همچنین است.

جواب: بله.

 

سوال: سابقا فرموده بودید که "لجنابتها" متعلق به "یجزیها" است؛ به این خاطر...

جواب: من چنین چیزی نگفتم و هیچ یادم نمی آید. حالا به هیچ وجه من الوجوه، در ذهنم نیست. صحیحه از این جهات، کاملا اطلاق دارد.

 

سوال: مؤید مطلب است. وقتی متعلق به "یجزیها" باشد، یک غسل کفایت می کند و ثمره اطلاق را دارد.

جواب: بله.

 

اين بحث ما تمام شد. رفتیم سر مباحث تیمم که بحثی بسیار شریف و طویل است. "الشِّعْرُ صَعْبٌ و طَويلٌ سُلَّمُهْ؛ إذا ارْتَقَى فيه الذي لا يَعْلَمُهْ".

تیمم

یجب الیتمم بدلاً عن الوضوء و الغسل في سبعة مواضع:

در هفت جا به جای غسل و وضو، تیمم هست.

موضع اول از موارد وجوب تیمم: عدم وجدان الماء

الموضع الأول: عدم وجدان الماء بمقدار یکفي للوضوء أو الغسل.

مورد اول این است که آب برای وضو یا غسل وجود نداشته باشد. دیگر نوبت به تیمم می رسد. این هم دلیلش آیه شریفه است: ﴿إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِن كُنتُم مَّرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا ...﴾[7] . آدم آب را نبیند و وجود نداشته باشد.

مقدار لازم جست و جو برای آب هنگام نبود آب

مسألة ۶۴٨. إن کان المکلّف في محلّ عامر کقریة أو مدینة و لم یکن عنده الماء، وجب أن یفحص عنه حتّی ییأس عن تحصیله. و أمّا إن کان في بریة فإن کان الأرض حزنة – و هي الأرض الوعرة- أو صعب المشي فیها للأشجار الکثیرة و نظائرها، وجب الفحص عن الماء بقدر غلوة سهم بالقوس المتعارف في الأزمنة السابقة من الجهات الأربع و إن کانت الأرض سهلة وجب المشي من الجهات الأربع في تحصیل الماء غلوة سهمین؛ و قدّر غلوة سهم بثلاث مائة ذر

اگر آدم در خانه اش هست، باید راجع به آب تحقیق کند و پیدا کند. اما اگر در بیابانی هست، در اینجا باید ببینیم سَهْله یا حَزَنه است. اگر سهله يعنی بیایان صاف است، "غَلوَة سهمَیْن" یعنی به اندازه پرتاب دو تیر و اگر حزنه یعنی کوهستانی و پست و بلند است، به اندازه یک تیر کافی است [که جست و جو کند]. غلوه تیری چقدر است؟ غلوه یعنی پرتاب. پرتاب یک تیر، سیصد متر است؛ چون تیرهای آن زمان بوده است. سیصد ذرع است و هر ذرعی کمی از متر بیشتر است. سیصد ذرع در حزنه و ششصد ذرع در سهله. غلوة سهمین فی السهلة و غلوة سهم في الحزنة. حالا بعد ان شاء الله توضیحاتش را می خوانیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo