< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطهارة/تیمم/

مقدار جستجوی لازم برای آب

بحث راجع به قضیه غلوة و غلوتین بود که در سهله یعنی زمین صاف، غلوتین و در حزنه، غلوة واحدة بود که به اندازه پرتاب یک تیر یعنی سیصد متر است. به این حزنه، زمین هایی که صعب العبورند، اضافه می شوند. حزنه یعنی پست و بلند و کوهستانی باشد و به علت اشجار، صعب العبور است؛ مثلا جنگل است و در آن خیلی درخت هست و صعب العبور است. بازهم مثل حزنه حساب می شود. نوشته ایم: "هي الأرض الوعرة أو صعب المشي فیها للأشجار الکثیرة و نظائرها". همین که گفتیم.

روایتش موثقه سکونی از امام صادق(ع) است که از امیرالمؤمنین(ع) نقل فرموده اند:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: یُطْلَبُ الْمَاءُ فِی السَّفَرِ إِنْ کَانَتِ الْحُزُونَةُ فَغَلْوَةً وَ إِنْ کَانَتْ سُهُولَةٌ فَغَلْوَتَیْنِ لَا یُطْلَبُ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ. [1] (همین مقدار بس است. یعنی این مقدار که جستجو کرد، اگر آب ندید دیگر ساقط است. اگر آب دید، وضو می گیرد. تکلیفش این اندازه است.)

روایاتی داریم که می فرمایند این [جسجو] لازم نیست که بر صورت خطر محمولند. یعنی مواردی که اگر بخواهد بگردد و مثلا در بیابان تفحص کند، مستلزم خطر از بابت وحوش و لصوص است که ساقط است.

 

سوال: این مقدار در یک طرف، کافی است؟

جواب: نه؛ در چهار طرف.

 

سوال: جهت تیر مراد است یا فاصله بین تیرها را هم باید برود؟ چون سیصد در سیصد متر نزدیک نه کیلومتر می شود. فاصله سیصد متر را مستقیم می رود به اندازه ای که چشمش می بیند یا فاصله این تیرها هم جزء آن می شود؟

جواب: مثلا روبرو، دست راست، دست چپ و پشت سر می رود. در همان جهت تیر و مقداری از اطراف می رود. خط مستقیم که نیست. سوال این است که این طور راست که تیر انداختیم و یکی هم دست راست است، ما بینشان چه می شود؟ سوال به جایی است. روایت، ساکت است. می گوید که از هر مسیری همان سیصد متر را برود. چپ و راستش را نگفته است.

سوال: اگر چهار طرف را برود خواه ناخواه آنها هم دخیلند.

جواب: بله؛ درست است. یک مقداری. یعنی این طور که مستقیم می رود، مقداری از اطرافش هم در نظر می گیرد.

 

اگر زمین در بعضی از جهات سهله و در بعضی از جهات حزنه باشد

مسألة ۶۴ إن کانت الأرض في بعض الجهات سهلة و في بعضها حزنة، وجب في کلّ جهة، العمل بحکمها؛ أي في الحزنة بقدر غلوة سهم و في السهلة بقدر غلوة سهمین.

اگر زمینی که گفتیم چهار طرف دارد؛ رو به جلو، پشت سر، راست و چپ. بعضی از آن اطراف، سهله و بعضی دیگر حزنه اند. هر کدام باید مطابق خودش باشد؛ نسبت به سهله، غلوة سهمین و نسبت به حزنة، غلوة سهم واحد. البته هر طوری اش بکنید، بالاخره فروع مشتبهی دارد. مثلا حالا همین طور راست که می خواهد برود، نصفش سهلة و نصفش حزنة است؛ چه کند؟ یعنی این نیست که همه اش سهله یا همه اش حزنه باشد. مقداری از آن سهله و مقداری دیگر حزنه است. بالنسبة باید حساب کند. این هم معلوم است. به خاطر اینکه این حکم سهله و حزنه، نسبی است. هر سمتی حکم خودش را دارد. آنکه سهله است، حکم سهله و آنکه حزنه است، حکم حزنه را دارد.

 

سوال: راکب هم بود، باز همین است؟ راکب بیشتر نمی خواهد برود؟

جواب: فرقی بین راکب و پیاده نیست. بالاخره باید برود و باید این کار را انجام دهد. راکب لازم نیست، بیشتر برود. حدش همین است که گفته شد.

 

عدم وجوب فحص در جهتی که علم به عدم آب در آن هست

مسألة ۶۵۰: لا یجب الفحص في کلّ جهة من الجهات علم بعدم وجود الماء فیها.

اگر در بعضی از اطراف این چهار طرف، یقین دارد که آب وجود ندارد، جست و جو در آن طرف ساقط است. این به خاطر حجیت قطع است.

حکم فرض یقین به وجود آب بعد از مسافت ذکر شده

مسألة ۶۵۱. من تیقّن بوجود الماء وراء المسافة المذكورة أعني غلوة سهم و سهمین أو کان مطمئنّاً به، فإن کان وقته واسعاً للفحص عنه في ذلک المحلّ مع الاتیان بالصلاة و لم یکن مانع عنه کخوف الخطر أو المشقة، وجب الفحص المذكور؛ و لکن إن کان ظانّاً بوجود الماء هناک لم یجب الفحص.

اگر عکسش شد؛ یعنی سیصد متر را در حزنه یا ششصد متر را در سهله رفت و یقین دارد یا احتمال می دهد که بعدش آب وجود دارد. اگر احتمال می دهد، رفتن بیش از این ساقط و همان سیصد متر کافی است. اما اگر یقین دارد، باید برود. برای اینکه یقینش حجت است. آن ادله هم که گفته اند تا سیصد متر برود، ناظر به صورت یقین نیستند؛ چون یقین، حجت است و لهذا باید به مقدار یقینش برود.

 

سوال: این در صورتی است که به عسر و حرج نرسیده باشد.

جواب: بله؛ تا به عسر و حرج نرسد.

 

عدم وجوب فحص بر مکلف به صورت مباشر

مسألة ۶۵ لا یجب علی المکلّف الفحص مباشرة، بل یجوز له أن یستنیب من یطمئنّ بقوله؛ و تجوز نیابة واحد عن جماعة.

آیا می شود در این قضیه فحص از آب، وکیلی بگیرد و به او بگوید جنابعالی نیابتا از طرف حقیر فقیر، این سیصد یا ششصد متر را فحص کنید؟ اشکالی ندارد؛ برای اینکه واجبات شرع بر دو قسمند؛ بعضی از آنها بالمباشرة مطلوبند؛ مثل وجوب نماز که نمی تواند بگوید شما نیابتا از طرف من بخوانید. روزه و حج هم به صورت نیابتی انجام نمی شوند. اما چیزهایی هستند که فرقی ندارد به صورت مباشر یا نیابتی انجام شوند. باید این کار ولو از طریق نائب، انجام شود. مثل اینکه مستحب است که آدم مسجدی بسازد. حالا می تواند پول دهد و بنّایی یا معماری نیابتا بسازد. حالا ما نحن فيه، به ارتکاز متشرعه بستگی دارد. ما نحن فيه مثل نماز و روزه نیست که نیابت بردار نباشد. در ارتکاز متشرعه این طور نیست و لهذا اگر آدم وادار کند ... . خیلی از کارهای واجب این طورند. واجبات غیر تعبدیه و توصلیه نیابت بردارند؛ مثل قضیه معالجه. معالجه واجب است. حالا آدم چه خودش دوا بخورد و چه دکتری به او دوا دهد؛ بالاخره این طور نیست که مباشره باشد. مقید به مباشرت نیست. این هم همین طور است.

اگر در صحرا باشد ولی احتمال وجود آب در رحل یا منزل یا قافله اش باشد

مسألة ۶۵ إن کان في الصحراء و لکن احتمل وجود الماء في رحله أو منزله أو في القافلة وجب الفحص إلی أن يحصل له الیأس من وجوده و لا یکفي حینئذ الفحص في الصحراء غلوة سهم أو سهمین.

آن حکم مال این است که آن آدم در صحرا باشد. در سهله، غلوة سهمین و در حزنة غلوة سهم واحد است. اما بالاخره در صحراست. حالا اگر کسی در هتل است و شک می کند که آیا در هتل آب هست یا نه، اینجا برود در بیابان بگردد، معنا ندارد. اینجا احتمالش در هتل است. باید در محل خودش مثل هتل یا رحل و اساسش فحص کند. احتمال می دهد که مقداری آب در اساسش باشد خوب باید فحص کند. چون این از موارد احتمال قدرت است. در جایی که احتمال می دهد قدرت انجام واجب خدا را دارد، نمی تواند اصالة البرائة جاری کند.

 

سوال: در مسأله نوشته شده است: ان کان فی الصحراء و لکن ...

جواب: حالا در صحرا باشد؛ اما احتمال می دهد که در هتل باشد. باید در هتل بیاید فحص کند. اگر در خود هتل هست که به طریق اولی است.

 

سوال: در مسأله قبل فرموده اید که اگر ظن به وجود آب در بیش از اینجا دارد، نیاز نیست بگردد.

جواب: آن مال آدمی است که وظیفه اش آن است. در صحرا هست و وظیفه اش غلوة سهمین است و انجام هم داد. احتمال می دهد در اضافه، [آب باشد؛] به مقتضای خود ادله که گفته اند همین مقدار کافی است، اضافه اش واجب نیست؛ مگر اینکه یقین داشته‌ باشد. این راجع به آن مسأله است. آن مسأله مال جایی است که خودش مخاطب به این خطاب است که در صحراست و به غلوة سهم او سهمین مکلف شده است. حالا در اینجا بحث دیگری هست و آن این است که احتمال می دهد که آب در هتل باشد. یعنی هر چه هم بخواهد در بیابان بگردد، فایده ای ندارد. احتمال آب در هتل است. باید بیاید در همان هتل بگردد. برای اینکه این فحص، فحص واجبی است.

 

سوال: در مسأله قبلی که ظن به بیشتر داشت، این ظن مثل ظن به آب در هتل نیست؟

جواب: آن ظن با خود روایات، رد می شود. چون روایات گفته اند همین مقدار بس است؛ يعنی مازادش لازم نیست.

 

سوال: همین نهی روایت را نسبت به هتل هم ...

جواب: آنجا ناظر به هتل نیست. آنجا ناظر به این است که شکش فقط در بیابان است. اما روایت، ناظر به هتل نیست. روایت فقط ناظر به قضیه بیابان است.

 

سوال: یعنی اگر در صحرا باشد ولی احتمال دهد که آب در هتل هست، ولو بیش از یک ...

جواب: فایده ندارد و باید بیاید در هتل هم بگردد.

 

سوال: منظور دوستان این است که الآن در بحث هتل و اینها روایتی نداریم. فقط از طریق بنای عقلا و احتمال قدرت و منجزیت است؛ از این راههاست. بعد سوال آقایان این است که همین دلیل را برای آنجا هم پیاده کنیم.

جواب: مردود است. آنجا با اطلاق روایت رد می شود. آنجا با روایتی که گفته است در بیابان فقط وظیفه ات این است نه بیشتر، [رد می شود.] چه کارش کنیم. آنجا مازادش را روایت رد کرده است. ربطی به قضیه هتل ندارد.

 

اگر قبل از وقت، از آب فحص کند و پیدا نکند

مسألة ۶۵۴. إن فحص عن الماء قبل الوقت و لم یجده و بقي هناک إلی وقت الصلاة لم یجب تجدید الفحص بعد دخول الوقت.

آنکه در روایت وارد شده این است که وقت نماز شد و می خواهد تیمم بگیرد و نماز بخواند. بعدش باید به اندازه غلوة سهم او سهمین فحص کند. حالا اگر کسی قبل از وقت فحص کرد به خاطر اینکه خودش را برای نماز آماده کند که تیمم یا وضو بگیرد، آیا کافی است یا در وقت که شد، دوباره باید تکرارش کند؟ کافی است؛ برای اینکه در ادله نیامده است که حتما باید در وقت باشد. قبل از وقت هم اشکالی ندارد.

 

سوال: مضیق بودن یا موسع بودن وقت، تاثیر ندارد در این مطلب؟

جواب: چون اطلاق ادله را داریم که گفته اند این فحص را بکن و نگفته اند که در وقت نماز باشد.

مثلا در روایت سکونی می فرماید:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: یُطْلَبُ الْمَاءُ فِی السَّفَرِ إِنْ کَانَتِ الْحُزُونَةُ فَغَلْوَةً وَ إِنْ کَانَتْ سُهُولَةٌ فَغَلْوَتَیْنِ لَا یُطْلَبُ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ.[2]

نگفته که در وقت باید این کار را بکنی. روایات دیگر هم همین طورند. گفته نشده است که باید در وقت باشد. فلهذا قبل از وقت هم اشکالی ندارد.

سوال: اگر وجوب مشروط به دخول وقت باشد، قاعدتا فحص هم نباید واجب شود ...؛ چون دو نظر هست‌؛ واجب مشروط و واجب مطلق... .

جواب: چه داعی ای داریم که اگر اگری بحث کنیم. فعلا این روایات، اعمند از اینکه در وقت یا قبل از وقت باشد.

 

سوال: اگر وجوبی از جانب نماز نیاید، تیممی هم نمی آید و فحصی هم ... .

جواب: ما تابع روایتیم. روایت تکلیف ما را معین کرده و گفته که باید فحص کنیم. نگفته که در وقت، فحص کنیم. اطلاق دارد و به اطلاقش عمل می کنیم. درست است که اگر هنوز ظهر نشده، وقت وجوب نیامده است. تهیّئاً این کار را بکند. چه اشکالی دارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo