< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام تیمم/تیمم/کتاب الطهارة

اگر در وقت نماز، از آب فحص کند و پیدا نکند و تا وقت نماز دیگر در همان جا بماند

مسألة ۶۵۵. إن فحص عن الماء في وقت الصلاة و لم یجده و بقي هناک إلی وقت صلاة أخری لا یجب تجدید الفحص.

یعنی اگر در یک وقت، به اندازه غلوة سهم او سهمین فحص کرد و آب ندید و تا وقت نماز دیگر ماند، لازم نیست تکرار کند؛ برای اینکه وظیفه اش همین بوده که انجام داده است. دلیلی نیامده که بگوید شما برای هر نمازی باید این کار را تکرار کنید؛ بلکه دلیل دارد که برای تبدیل وضو به تیمم این کار باید بشود. یک بار که انجام شد، کافی است.

موارد سقوط وجوب فحص

مسألة ۶۵۶. یسقط وجوب الفحص بخوف السبع أو صعوبة الفحص بما لا یتحمّل عادة أو لضیق الوقت بحیث یخاف فوت الصلاة معه، و لکن لو أمکنه مقدار من الفحص وجب ذلک المقدار؛ و إن خاف سرقة اللصّ أو خاف علی نفسه، لا يجوز الفحص بل هو حرام؛ و لکن لو کان المال الذي یسرق منه یسیراً لا یعتنی به، وجب الفحص.

اگر احساس خطری در کار باشد، مثل خوف سبُع یا سختی فحص یا تنگی وقت که اگر بخواهد فحص کند، نمازش قضا می شود، لازم نیست فحص کند.

و لکن لو أمکنه مقدار من الفحص وجب ذلک المقدار.

حالا اگر مقداری فحص ممکن است، مثلا به جای سیصد متر، صد متر می تواند و نماز قضا نمی شود، باید انجام دهد.

و إن خاف سرقة اللصّ أو خاف علی نفسه، لا يجوز الفحص بل هو حرام.

ولی اگر این طور است که خطر جانی یا مالی در حد معتد به وجو دارد، این فحص دیگر حرام است. اما اگر مالی که سرقت می کنند، مال کم و غیر قابل اعتنایی باشد، چیزی نیست.

 

سوال: خوف از سَبُع، همان خوف نفس نیست؟ تفکیکی صورت گرفته ...؛ خوف از سبع با ضیق وقت در یک دسته آورده شده است.

جواب: بله‌؛ خوف از سبع هم می تواند از مصادیقش باشد که هلاکش می کند. این باب توضیح است.

دلیل اینها که معلوم است. اما در رابطه با اینکه خطرناک باشد، برای این است که القاء در خطر، جایز نیست یا واجب نیست. این مسلّم است. ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ﴾[1] ؛ خودتان را در هلاکت نیاندازید. به اضافه اینکه قاعده لاضرر را هم داریم. قاعده نفی ضرر و قاعده نفی حرج را داریم. یعنی انسان نباید خودش را در مشقت بیاندازد. نفی ضرر هست. اگر دزد هست و مالش را می دزد، در اینجا لا ضرر و قاعده نفی ضرر می آید. اینها که معلوم است. اگر قضیه این است که تنگی وقت هست و نمازش قضا می شود، به خاطر اینکه تیمم و وضو مقدمه نمازند و نماز از دست می رود، معلوم است که واجب نیست؛ برای اینکه این، مقدمه مفوّته می شود. عملی است که باعث تفویت ذی المقدمه شده است. دیگر مقدمیت ندارد و از اعتبار ساقط است.

 

سوال: یعنی بدون تیمم نماز بخواند؟

جواب: نه؛ با تیمم نماز بخواند. یعنی فحص ساقط است و تیمم می گیرد و نماز می خواند؛ چون "لا صلاة الا بطهور".[2] بنابراین فحص تا رسیدن به آب، غیر مقدور است و باید تیمم کند و نماز بخواند.

 

اگر از آب فحص نکند تا اینکه وقت نماز ضیق شود

مسألة ۶۵۷. إن لم یفحص عن الماء حتی ضاق وقت الصلاة عصی الّا أنّه صحّت صلاته مع التیمّم.

اين را در موارد دیگر هم گفته اند که اگر فحص بر این آدم لازم بود و تا آخر وقت فحص نکرد، حالا چه کند؟ آب که نیست تا وضو بگیرد. وقت هم نیست. کار دیگری هم نمی تواند بکند. باید تیمم بگیرد. "التراب احد الطهورین"[3] . نمازش را می خواند و این نماز هم صحیح است. منتهی از بابت اینکه فحص نکرده، معصیتی مرتکب شده، اما نمازش صحیح است. موارد مشابهش را هم داریم. مثلا تا آخر وقت غسل نکرد و فقط وقت برای تیمم دارد. بازهم تیمم می کند و نماز را می خواند. ولی گناه کار است.

 

سوال: معصیتش نسبت به چه امری است؟

جواب: تبدیل طهارت مائیه به طهارت ترابیه. با اینکه به طهارت مائیه قادر بوده و انجام نداده و خودش به طهارت ترابیه [تبدیل] کرده است، این عمل حرامی است.

 

سوال: الامتناع بالاختيار اینجا را نمی گیرد؟

جواب: نه؛ جایز نیست. الامتناع بالاختيار لا ینافي الاختيار.

 

اگر با یقین به عدم وجدان الماء، بدون فحص نماز تیممی خواند و خلافش ظاهر شد

مسألة ۶۵۸. من کان متیقّناً بأنّه لا یجد الماء بالفحص فترک الفحص و صلّی متیمّماً، ثمّ بان له الخلاف و أنّه لو فحص لظفر بالماء بطلت صلاته.

یعنی این آدم یقین داشت به اینکه آب نیست و فحص هم بی فایده است؛ لهذا تیمم گرفت و نماز خواند. بعد فهمید که آب بوده و اگر فحص می کرد، می توانست وضو بگیرد. حالا تکلیفش چیست؟ نمازش باطل است؛ برای اینکه تکلیف، تابع واقع است؛ چون در واقع، آب وجود داشته و این هم قادر بوده است؛ پس واقعا به نماز با وضو مکلف بوده است. لهذا تکلیفش نماز با تیمم نبوده و نمازش باطل است.

 

سوال: مگر قطع، برای شخص، واقع نمایی ندارد؟

جواب: نه؛ قطع، طریقی است؛ موضوعی نیست.

 

سوال: یعنی اندازه قطعش این است که مؤاخذه نمی شود.

جواب: بله؛ مؤاخذه نمی شود که چرا این طور است؛ اما نمازش باطل است. مؤاخذه نمی شود؛ چون که یقین داشته و با یقینش معذوریت دارد. اما نمازش باطل است؛ برای اینکه به طهارت با وضو تکلیف داشته و واقع را انجام نداده است.

 

اگر فحص کرد و آب پیدا نکرد و با تیمم نماز خواند؛ سپس به وجود آب علم پیدا کرد

مسألة ۶۵ إن فحص و لم یجد الماء و صلّی متیمّماً ثم علم بعد الصلاة بوجود الماء في ذلک الموضع صحّت صلاته.

یعنی اگر کسی به وظیفه اش عمل کرد و فحص کامل انجام داد؛ اما آب پیدا نکرد و تیمم کرد و نماز را خواند. بعد از نماز متوجه شد که آب وجود دارد. حالا این چطور است؟ می گوییم نمازش صحیح است؛ چون که وظیفه اش را انجام داد که همان موقع، وظیفه اش این بود که باید فحص کند و فحص هم کرد؛ ولی آب هم نبود. بنابراین طبق دستور، عمل کرد و چون که طبق وظیفه اش عمل کرد، نمازش صحیح است.

 

سوال: در همان حدودی که باید می گشت، گشت. ولی خلق الساعة نیست که آب بلافاصه بعد از نماز ایجاد شود.

جواب: ما ادله متواتره داریم که خدای تبارک و تعالی از بنده مؤمنش در هر وقتی از اوقات نماز، بیش از یک نماز صحیح نمی خواهد. ما دو نماز صحیح نداریم. پس نماز صحیح، یکی است. حالا طبق دستور، این آدم فحص کرده تا مأیوس شده و بعد نماز را خوانده است. تا نماز را خوانده است، هیچ خبری از آب نبوده است. آن موقع، آن نمازی را که به آن ترتیب خوانده، نماز صحیحی بوده؛ چون طبق دستور عمل کرده است. آن روایات را هم اضافه کنید که خدا می فرماید از بنده مؤمن در هر وقتی از اوقات نماز، بیش از یک نماز صحیح نمی خواهیم. فرض این است که طبق دستور انجام داد و آب هم پیدا نشد. طبق دستور تیمم هم گرفت و نماز هم خواند. دیگر این نماز، نماز صحیحی است؛ چون طبق دستور بوده است. خدا هم دو نماز صحیح از آدم نمی خواهد. پس خود به خود تکلیفش را انجام داده است.

 

سوال: باید بگوییم دستورش واقعی بوده است؛ نه ظاهری ...

جواب: واقعی است؛ ظاهری نیست. چرا ظاهری باشد؟ برای اینکه تکلیفی به فحص داشته و فحص هم کرده است.

 

سوال: کسی که قطع دارد، تکلیف به فحص ندارد. در مسأله قبلی، شخص، قطع داشت و فحص نکرد و گفتید نماز را باید دوباره بخواند.

جواب: اینجا قطع ندارد. او قطع داشت. آن بحث دیگری بود و تمام شد. اینجا الان قطعی در کار نیست. او قطع دارد و قطع، طریقی است.

 

سوال: گفتیم کسی که قطع دارد، وظیفه ندارد فحص کند.

جواب: وظیفه ندارد؛ اما قطع، اجزاء آور نیست. چون که قطع، طریقی است و موجب اجزا نمی شود. ... بله؛ اما چون قطع است. قطع، طریقی است و موجب اجزاء هم نیست. شما یقین کردید که الان ظهر شده است و نماز را خواندید و بعد فهمیدید که ظهر نبوده است. نمازتان باطل است. قطع داشته اید. قطع، قطع طریقی بوده و مجزی نیست. اذا اخطأ عن الواقع لا یکون مجزیاً.

 

حکم ابطال وضو بعد از دخول وقت، در فرض علم به عدم امکان تجدید وضو

مسألة ۶۶۰. إذا کان بعد دخول وقت الصلاة متوضّئاً و علم بأنّه لو أبطل وضوءه لم یقدر علی تجدیده، لم یجز له إبطاله.

اگر کسی بعد از داخل شدن وقت نماز، وضو داشت و می دانست که اگر وضویش را باطل کند، آب گیرش نمی آید که دوباره وضو بگیرد و مجبور می شود تیمم کند، آیا حق دارد که عمدا و اختیارا وضویش را باطل کند یا باید خودش را کنترل کند و با همان نماز بخواند؟ نه، بلکه واجب است آن را نگه دارد.

فرض مسأله در صورتی که علم پیدا کرد یا ثقه ای خبر داد که آب پیدا نمی شود

و کذلک لو علم أو أخبره ثقة بأن الماء لا یوجد، و إن احتمل ذلک احتمالاً عقلائیاً فالأحوط وجوباً أن لا ینقض وضوءه، و لکن کلّ ذلک منوط بإمکان عدم إبطال الوضوء و عدم الحرج فیه.

یک صورت هم این است که اگر وضویش را باطل کرد، دیگر آب پیدا نمی شود. بازهم حق ندارد وضویش را باطل کند. لکن همه اینها به توانایی مشروطند. اگر حفظ وضو مستلزم حرج باشد و ناتوان از آن است، دیگر ابطال آن اشکالی ندارد.

 

سوال: در همین جا بعضی فتوا داده اند که می تواند مجامعت کند.

جواب: آن بحث دیگری است و دلیل خاص دارد. فرمایش شما درست است. اگر دلیل خاص نباشد هم جایز نیست.

 

اگر قبل از وقت وضو داشت و احتمال عقلایی داد که اگر وضویش را باطل کند، نمی تواند تجدیدش کند

مسألة ۶۶۱. إن کان قبل الوقت متوضئاً و احتمل احتمالاً عقلائیاً بأنّه لا يقدر علی تجديد وضوئه إن أبطل وضوءه، فضلاً عن أن یعلم بذلک أو یخبره ثقة، فلو تمکّن من حفظ وضوئه قبل الوقت بدون مشقّة لا تتحمّل، وجب ذلک علی الأحوط.

آن بحث قبلی در صورت بعد از وقت بود. حالا این بحثمان در قبل از وقت است. می داند که اگر قبل از وقت وضویش را باطلش کند، دیگر بعد از وقت قادر به وضو نیست. اینجا امام ره می فرماید علی الأحوط. این مقدار شبهه از جهت این است که هنوز امر به صلاة نیامده و قبل از وقت است. در آیه شریفه راجع به نماز در وقت می فرماید: ﴿أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا﴾[4] .

این "اقم الصلاة" که امر به صلاة است، در چه زمانی آمده است؟ "لدلوک الشمس" یعنی ظهر. یعنی وقت، داخل شده باشد. پس تا وقت داخل نشده، امر به صلاة نداریم. منشأ اشکال، این است. پس نمی توانیم بگوییم که وضویش را نباید باطل کند. حال آنکه امر به صلاة ... . این به خاطر مصلحت ملزمه است. اینجا امر نداریم و قبل از وقت است. اما علم به مصلحت ملزمه داریم. یعنی علم داریم به اینکه این در پیش است و الان این مصلحت هست به خاطر اینکه وقت داخل می شود و باید نماز بخوانیم. این را می گویند علم به مصلحت ملزمه و علم به ملاک ملزم. این هم مهم است. لهذا مرحوم امام در اینجا و بقیه هم شاید هم گفته اند که احتیاط واجب به خاطر علم به مصلحت ملزمه است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo