< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/03/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام تیمم/تیمم/کتاب الطهارة؛

حکم ریختن آب در فرض یقین یا وجود خبر ثقه به عدم وجدان الماء

مسألة ۶۶ اذا کان المکلّف محدثاً بالحدث الأصغر أو الأکبر و لم یکن عنده من الماء الّا بمقدار ما یحتاج إلیه للوضوء أو الغسل و علم أو أخبره ثقة بأنّه لو أراقه لم یجد الماء للوضوء أو الغسل، فإن کان وقت الصلاة داخلاً لم یجز إراقة الماء قطعا؛ و أمّا قبل الوقت فلا يجوز إراقة الماء علی الأقوی، بل الأحوط ذلک أیضاً إن احتمل عدم وجدان الماء مع إراقة الماء، و لکن لو أراق الماء في جميع هذه الفروض و تیمّم و صلّی صحّت صلاته و إن عصی.

مکلف، محدث به حدث اصغر یا اکبر است. مقداری هم به اندازه وضو یا غسل آب دارد و می داند که اگر آن را بریزد، دیگر آب گیرش نمی آید. خوب این حالت یک مرتبه قبل از وقت است و یک مرتبه بعد از وقت است.

اگر بعد از وقت است، یعنی وقت نماز هم داخل شده، معلوم است چون او مکلف به وضو است؛ پس ریختن آن قطعا جایز نیست. اما اگر قبل از وقت هم باشد، باز از باب علم به مصلحت ملزمه علی الاقوی جایز نیست. پس بعد از وقت تکلیف و امر به نماز با وضو امر دارد و باید از این آب، برای وضو استفاده کند و معلوم است که ریختنش جایز نیست و قبل از وقت بخاطر علم به مصلحت ملزمه است.

 

سوال: تعریف عنوان مصلحت ملزمه چه می شود؟

جواب: مصلحت ملزمه یعنی انسان علم دارد که اوضاع تغییر نمی کند. یعنی بالاخره وقت قطعا داخل و چنین تکلیفی به آن متوجه خواهد شد. بنا نیست که بمیرد. بالاخره زنده می ماند و وقت هم داخل می شود. وقتی که وقت داخل شد، قطعا به قضیه نماز و وضو و غسل و اینها هم مبتلا می شود. این مصلحت ملزمه است.

 

سوال: یعنی قبل از وقت و بعد از وقت زیاد تفاوتی نمی کند؟

جواب: بله؛ یعنی مختصری تفاوت دارند؛ چون مصلحت ملزمه به حکم عقل است.

بعدش مقداری هم اضافه رفته ایم و گفته ایم که حتی با احتمال هم همین طور است. یعنی اگر احتمال می دهد که اگر این آب را بریزد، دیگر آب گیرش نمی آید، نمی تواند آن را بریزد و نباید بریزد.

 

سوال: در اینجا بحث مقدمه مفوّته نمی شود؟

جواب: بله؛ چه فرق می کند. بالاخره جایز نیست و عمل حرامی است.

 

سوال: از باب احتیاط که فرمودید، علتش از باب الامتناع بالاختیار است یا ... ؟

جواب: اینکه اگر احتمال می دهد؟ اگر احتمال می دهد هم نوشته ایم که "ان احتمل ...". نه‌؛ اگر احتمال می دهد، گفته ایم که اقوی این است که نباید بريزد.

 

سوال: صرف احتمال است.

جواب: همین احتمال، احتمال عقلایی منجّزی است؛ برای اینکه مورد، مورد قاعده اشتغال است. مورد اصالة البرائة نیست. قاعده اشتغال، یعنی تکلیفی متوجه است. الاشتغال الیقینی یستدعي البرائة الیقینیة. تکلیفی که متوجه شده است، حتی الامکان باید در مقام امتثالش باشد.

 

سوال‌: بعد از دخول وقت که می داند آب گیرش نمی آید، اگر قبل از وقت، اختیارا بریزد ...

جواب: بله؛ آن یک درجه خفیف تر است. چون قبل از وقت، امر فعلی نداریم. مصلحت ملزمه است. اما بعد از وقت که امر فعلی داریم، دیگر مشکل تر است.

موضع دوم وجوب تیمم در فرض عدم قدرت بر آب موجود

الموضع الثاني: عدم تیسّر الوصول الی الماء الموجود کمن لا يقدر علی نزح الماء من البئر إمّا لضعف بدنه أو لخوف اللصّ أو السبع أو فقد آلات النزح فوظیفته حینئذ التیمّم؛ و کذا إذا کان في تحصیل الماء مشقّة لا تتحمّل عادة.

همه اینها را که خواندیم، موضع اول بود و آن، عدم وجدان الماء بود. بحث دوم این است که آب هست‌؛ اما امکان وصول به آب نیست. عدم تیسّر الوصول الی الماء الموجود. مثل اینکه آب در چاه است و وسیله ندارد که نزح کند یا بدنش ضعیف و ناتوان است یا از دزد می ترسد. تا بخواهد این کارها را بکند، دزد لباسهایش را می برد و لختش می کند. یا سبعی به او حمله می کند. یا اینکه آب در چاه است و این دلو و وسائلی که بتواند از چاه آب به بیرون بکشد، ندارد.

 

سوال: یا خود استعمال برایش مشکل باشد.

جواب: نه؛ آن بحث بعدی است.

 

وظیفه اش تیمم است. همچنین در صورتی که تا بخواهد آب بیرون بیاورد، به زحمت می افتد و دچار مشقت می شود؛ مثلا هوا سرد است و اگر لخت شود و در چاه برود، اذیت می شود. مشقت و حرج است. این هم دیگر ساقط است.

وجوب بذل مال در صورتی که رسیدن به آب، مستلزم صرف مبالغ زیاد باشد

مسألة ۶۶ إن استلزم شراء آلات النزح أو شراء الماء صرف مبالغ کثیرة بأسعار باهضة، وجب بذل ذلک المال؛ و لکن إن کان مضرّاً به في الحال و کان خارجاً عن طاقته لم یجب ذلک.

حالا در این مسأله، چیزی هست که ممکن است از آن تعجب کنید. اگر در یک وقتی تهیه آب خیلی گران است. مثلا فرض کنید آب به طور متعارف شیشه ای حداکثر ده هزار تومان است و این می گوید که قیمتش یک‌میلیون تومان است. صاحبش قیمت خیلی گرانی می گوید. وجب بذل ذلک المبلغ. اگر ده میلیون را دارد، باید بدهد و آن را بخرد. مگر اینکه فرض کنید مثلا در سفر است و اگر این پول ها را داد، گرفتار می شود و نمی تواند. اما اگر چنین مشکلی ندارد، باید پول ها را بدهد و آب بخرد و وضو بگیرد. این مقداری ممکن است برای شما تعجب آور باشد. منشأش صحیحه صفوان است. صحیحه صفوان می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلٍ احْتَاجَ إِلَی الْوُضُوءِ لِلصَّلَاةِ (سوال کرد از کسی که به وضو محتاج شد) وَ هُوَ لَا یَقْدِرُ عَلَی الْمَاءِ (قادر به آب نیست) فَوَجَدَ بِقَدْرِ مَا یَتَوَضَّأُ بِهِ بِمِائَةِ دِرْهَمٍ أَوْ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ (آب با قیمت غیر متعارف پیدا کرد. حالا یک درهم هم قیمتش نیست؛ اما او می گوید که قیمتش صد یا هزار درهم است.) وَ هُوَ وَاجِدٌ لَهَا (این آدم هم این مبلغ را دارد. حالا باید این مبلغ اجحاف آمیز را بدهد؟) یَشْتَرِی وَ یَتَوَضَّأُ أَوْ یَتَیَمَّمُ قَالَ لَا بَلْ یَشْتَرِی (باید بخرد) قَدْ أَصَابَنِی مِثْلُ ذَلِکَ فَاشْتَرَیْتُ وَ تَوَضَّأْتُ وَ مَا یَسُرُّنِی بِذَلِکَ مَالٌ کَثِیرٌ.[1] (حضرت(ع) فرمود: این برای خودم اتفاق افتاد. من چقدر خوشحال شدم که در راه خدا چنین مبلغی را دادم.)

عبارتش به این صورت است. در کافی آمده است: "وَ مَا یُشْتَرَی بِذَلِکَ مَالٌ کَثِیرٌ"[2] . یعنی عبارت کافی این است که حضرت(ع) فرمود که نفعی که به دست آورده است، نسبت به پولی که از کیسه اش رفته است، خیلی بیشتر است.

 

سوال: معارضه با لاضرر ندارد؟

جواب: بله؛ مقدم و اخص است. لاضرر عام و این اخص است.

 

اين يک مرتبه در مسافرت، گیر افتاده است و چنین پولی هم دارد؛ اما اگر داد، بعد نمی تواند به وطنش برگردد و گرفتار می شود. این دیگر عاجز است. پس این هم یک مسأله ای است که احتمال می دهم برایتان تازه بود.

اين مسأله در باب وضو و غسل هست که در صورت توان، به هر قیمتی شده است باید آب بخرد.

لزوم قرض گرفتن بر کسی که مالی ندارد تا با آن، آب برای وضو بخرد

مسألة ۶۶۴. من لیس عنده مال یشتري به الماء أو ما یوصله إلی الماء فلیستدن له؛ الّا إذا علم أو ظنّ بأنّه لایکون قادراً علی أداء القرض فلایجب.

کسی بالفعل چنین پولی ندارد که آب بخرد؛ اما می تواند قرض کند. کسی هست که به او قرض می دهد. اگر مؤمن خیّری حاضر است به او قرض دهد، بر او واجب است که قرض کند؛ برای اینکه یکی از انواع قدرت، قرض است. پس این آدم، بر وضو یا غسل با آب، قادر حساب می شود؛ ولو از طریق قرض. قرض هم از انواع قدرت است.

 

سوال: در حج هم این جاری است؟

جواب: در حج چنین نیست؛ چون که استطاعت صدق نمی کند. آنجا در آیه هست که "من استطاع الیه سبیلا"؛ معنی اش این است که قرض نباید باشد. اما در اینجا در باب وضو و غسل، چنین قیدی نداریم. اما در باب حج "من استطاع الیه سبیلا" داریم. استطاعت در آنجا قید شده است.

 

سوال: مگر در باب حج بذلی.

جواب: حج بذلی بحث دیگری است.

 

سوال: اگر قدرت بر برگرداندن قرض ندارد ...؟

جواب: اگر قدرت ندارد، ساقط است. چند تا استثنا دارد. یکی اینکه اگر قرض کند، قدرت بر برگرداندن ندارد. در این صورت، قرض حرام است و جایز نیست. قرضی که آدم نمی تواند بدهد، جایز نیست و حرام است. یکی دیگر اینکه منت زیادی داشته باشد؛ به طوری که مشقت باشد. به علت اینکه طرف منت می گذارد و این بر او دشوار است، آن هم ساقط است.

 

سوال: درباره آب خریدن، به هر حال می دانند این آدم گرانفروشی است و کارش این است. آیا کمک به گرانفروشی اشکال ندارد؟ عادت کرده است به اینکه که آب را نسبت به بازار گران بفروشد. آیا خود این مذموم نیست؟

جواب: نه؛ دیگر در روایت این مطلب را ندارد. از باب اتفاق است.

 

وجوب حفر چاه در صورتی که رسیدن به آب متوقف بر آن باشد

مسألة ۶۶۵. إذا توقّف تحصیل الماء للطهارة علی حفر البئر و لم یکن شاقّاً وجب عليه.

شخصی در بیابانی گیر کرده و آب هم نیست. اما اگر چاه بزند، آب گیرش می آید. در صورتی که بتواند، واجب است که چاه بزند.

وجوب قبول مال در صورتی که مالی برای وضو یا غسل به او بخشیده شود

مسألة ۶۶۶. إن بذل له مقدار من الماء وجب قبوله.

مسلمان و اهل خیری گفت این مقدار آب را برای وضو یا غسل می خواهم به شما هدیه بدهم. آیا واجب است قبول کنیم؟ بله؛ واجب است که قبول کنیم. اینها هم همه از انواع قدرتند. قدرت علی الماء است و لهذا قبول این هدیه هم واجب است. چون این آدم در این صورت، واجد الماء حساب می شود. وقتی به او هدیه می دهند، واجد الماء است. یا آن کسی که می تواند چاه بزند، واجد الماء حساب می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo