< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطهارة/تیمم/اجکام تیمم

حکم کسی که بعد از وضو و نماز بفهمد آب برای او ضرر داشته

مسألة ۶۷۰. من اعتقد عدم الضرر في استعمال الماء في الوضوء و الغسل فتوضأ أو اغتسل ثمّ تبیّن له بعد الصلاة أنّ الماء کان مضرّاً له فوضوئه و غسله و صلاته صحیحة؛ و أمّا إن علم بالضرر قبل الصلاة فالأقوی وجوب التیمّم و الصلاة معه.

این آدم یقین داشت به اینکه استعمال آب برایش ضرر ندارد و لهذا وضو گرفت یا غسل کرد و نماز خواند. بعد متوجه شد که آب برایش مضر بوده، نماز، وضو و غسلش صحیح است. به دلیل این که در موقع نماز، آنچه موضوع برای تیمم است، خوف ضرر است و فرض این است که خوف ضرر وجود نداشته است. علم به ضرر هم وجود نداشته است. چون علم به ضرر هم باعث می شود که عمل از مقربیت ساقط و مبغوض شود. إطلاقات ادله وضو و غسل، این آدم را شامل می شوند. چون که آیه شریفه می فرماید: ﴿إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ﴾[1] ؛ وضو بگیرید. چه کسی خارج شده است؟ کسی که خوف ضرر یا علم به ضرر دارد. در اینجا نه علم و نه خوف به ضرر داشته است.

اگر بخواهیم قاعده لاضرر را جاری کنیم و بگوییم که این وضو در واقع ضرری بوده است و قاعده لاضرر می گوید هیچ حکمی که ضرری است، جعل نشده است، اینجا این انطباق پیدا نمی کند؛ برای اینکه قاعده لاضرر، امتنانی است و اینجا شمولش برای آدمی که اطلاعی نداشته و جاهل به ضرر بوده و وضو را گرفته‌ و بعدش فهمیده، امتنانی نیست؛ چون بعدش که می خواهد شامل شود، یعنی اینکه زحمت بیهوده [کشیدی] و وضویت باطل است. این خلاف امتنان است. بله؛ اگر انسان از اول بداند که کارش ضرری است و موضوعش ضرر دارد، قاعده لاضرر آن را می گیرد؛ برای اینکه القاء در ضرر، کار بدی است و لهذا مقتضای امتنان این‌است که این کار را نکند. اما اگر وضو هم گرفت و نمی دانست که ضرر دارد و بعد فهمید، قاعده لاضرر چه اثری دارد که بخواهد شاملش شود. جز اینکه به او بگویند وضویت باطل است، [اثری ندارد]. این، خلاف امتنان است.

 

سوال: برای همان نماز [صحیح است] یا برای نمازهای دیگر هم می تواند [صحیح] باشد؟

جواب: وضو و غسلش صحیحند. برای بعد هم همین طور صحیحند؛ چون خلاف امتنان است.

 

اگر بخواهیم از بابت این پیش بیاییم که این اضرار به نفس کرده و اضرار به نفس هم عمل حرامی است، از این طریق هم وضویش باطل نمی شود؛ برای اینکه جاهل به ضرر بوده و حرمتش تنجز ندارد. جاهل که بوده است، نتيجه اش چیست؟ آدم در حال جهل، عمل حرامی انجام دهد، حرمتش تنجز ندارد؛ پس این [دلیل] هم ساقط است.

پس به ادله مختلفه ثابت کردیم که این وضو و غسل صحیحند و نمازی هم خوانده است، صحیح است.

 

سوال: اگر خوف ضرر داشت ولی وضو گرفت، مسأله چه می شود؟

جواب: اگر داشت، باطل است. اما اینکه شما می گویید، از بحث خارج است. بحث ما در این است که آدم جاهل است و لهذا خوف ضرر هم ندارد.

 

سوال: ولو از باب طریقیت؟ ... که خوف را از باب طریقیت بدانیم. چون حضرت عالی برای خوف، موضوعیت قرار دادید.

جواب: نه‌؛ اینجا هم موضوعیت دارد و طریقیت را قائل نیستیم. اما موضوعیت دارد و فرض این است که این آدم خوف را ندارد؛ برای اینکه جاهل به ضرر است و هیچ اطلاعی ندارد که وضو برایش ضرر دارد. خیال می کند که هیچ ضرری ندارد و وضو را می گیرد. بحث ما سر این است. از بحث خارج نشوید.

موضع چهارم: خوف هلاک بواسطه عطش در فرض مصرف آب در طهارت

الموضع الرابع: (موضع رابع از مواردی که آدم باید تیمم کند) إذا خاف الهلاک من العطش علی نفسه أو عیاله و أولاده أو رفقته (رفقایش) أو خادمه أو خادمته (زنی که خادمش است) أو خاف المرض أو العطش علی نفسه أو علیهم، وجب عليه التیمّم بدلاً عن الوضوء أو الغسل؛ (معلوم است و باید تیمم بگیرد) و کذا لو خاف الهلاک من العطش علی حیوان لایذبح للأکل عادة کالفرس و البغل، فیسقیه الماء و یتیمّم (اگر حرام گوشت باشد، باید رعایتش کرد. اگر حلال گوشت باشد، باز دو نوع است؛ یک نوع مثل گوسفند است که حالا هم می خواهند ذبحش کنند و تشنه است. با این آب وضو بگیریم یا این آب را به گوسفند بدهیم؟ باید وضو بگیریم. اما مثل الاغ یا اسب، حلال گوشت اند؛ ولی معدّ برای اکل نیستند. نمی خواهند ذبحشان کنند که آنها را بخورند. متعارف نیست. حالا چه کنیم؟ باید تیمم کنیم و آب را به آن حیوان بدهیم.) و لو لم یکن الحيوان ملکاً له‌؛ (فرق نمی کند که حیوان، ملک خودش یا ملک کسی دیگر باشد) و کذلک لو خاف الهلاک من العطش علی إنسان محقون الدم. (آدمی کافر است؛ اما کافر ذمی است که کشتنش جایز نیست. باز هم آب را باید به او بدهیم تا تشنه نباشد و تیمم کنیم.)

همه این مواردی که گفتیم احتیاجی به روایت ندارند. همه اینها از فروع تزاحم هستند.

 

سوال‌: اینکه مستحب است که قبل از ذبح به حیوان آب دهند، با این تعارض نمی کند؟

جواب: این مستحب است و واجب نیست.

 

چون بین اینها تزاحم واقع می شود؛ مثلا رفیقش، خادمش و غیره، تشنه اند. تزاحم بین نجات اوست که واجب است و بین وضوی خودش که هم واجب است. در حقیقت تزاحم بین دو واجب، واقع می شود. چرا آب را باید به آن دهیم و تیمم بگیریم؟ برای اینکه هر وقت بین دو واجب، تزاحم واقع شد که یکی از آنها بدل دارد و دیگری بدل ندارد، آن را که بدل ندارد، ترجیح می دهیم و آنکه بدل دارد، بدلش را انجام می دهیم. خوب دقت کنید؛ اینها مباحث علم اصولند. حالا وضو در ما نحن فيه واجب است؛ اما فرض این است که بدل دارد و بدلش تیمم است. اما آب دادن به آن آدم تا بتوانیم نجاتش دهیم، بدلی ندارد. فلهذا باید این بدل را رعایت کنیم و تیمم بگیریم و آب را به آن آدم بدهیم تا جانش نجات پیدا کند.

 

سوال: چرا سراغ اهم ملاکاً نمی رویم و بگوییم ملاک نجات جان، اهم است و بحث بدل را هم مطرح نکنیم؟

جواب‌: این هم می شود. دو بیان هست. یک بیان از بابت اهمیت ملاک و بیان دیگر از بابت بدل است. هر دو صحیحند.

 

سوال: ... بعد از اهمیت ملاک است. یعنی اگر اهمیت ملاک نبود، می بینیم کدام بدل دارد و کدام بدل ندارد.

جواب: نه؛ عکس است. ما له البدل، مقدم بر اهمیت ملاک است.

 

سوال: حتی اگر آنکه بدل دارد، ملاکش اهم باشد؟

جواب: بله؛ باید بدل را رعایت کند.

 

علاوه بر این، قاعده اصولی ای است که بیان کردیم و نصوصی است که در باب ۲۵ از ابواب تیمم داریم. از جمله آنها صحیحه عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ یَعْنِی عَبْدَ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: فِی رَجُلٍ أَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فِی السَّفَرِ وَ لَیْسَ مَعَهُ إِلَّا مَاءٌ قَلِیلٌ وَ یَخَافُ إِنْ هُوَ اغْتَسَلَ أَنْ یَعْطَشَ (می ترسد که اگر با این آب غسل کند، به عطش بیافتد و هلاک شود. امام(ع) فرمود) قَالَ إِنْ خَافَ عَطَشاً فَلَا یُهَرِیقُ مِنْهُ قَطْرَةً وَ لْیَتَیَمَّمْ بِالصَّعِیدِ فَإِنَّ الصَّعِیدَ أَحَبُّ إِلَیَّ.[2] (یک قطره هم نباید از این آب بریزد. با خاک تیمم کند و این برای من محبوبتر است تا اینکه وضو بگیرد و از تشنگی هلاک شود.)

و بمضمونها روایات في ذلک الباب. باب ٢۵ است.

سوال: حیوان چه؟

جواب: فرق نمی کند. این روایت، شامل نمی شود. این روایت، فقط در مورد انسان است. اما روایات دیگر، حیوان را هم دارند.

 

سوال‌: تعبیر به "احبّ الیّ" در اینجا تعین را می رساند؟

جواب‌: در اینجا احب را داریم. موارد دیگری مثل فرمایش حضرت صادق(ع) را داریم که فرمود: "لَأَنْ أُفْطِرُ یَوْماً و اُقضیَهُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ یُضْرَبَ عُنُقِی". وقتی منصور دوانیقی، حضرت(ع) را دعوت کرد، در روزی بود که او عید گرفته بود؛ ولی به نظر حضرت(ع) عید نبود. حضرت(ع) خورد. بعد که بیرون آمدند، راوی گفت که امروز ماه رمضان بود؛ پس چطور خوردید؟ حضرت(ع) فرمود: "لَأَنْ أُفْطِرُ یَوْماً و اُقضیَهُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ یُضْرَبَ عُنُقِی"[3] . حالا این احب، احب الزامی است.

 

خیلی موارد داریم که این کلمه به کار می رود و الزامی است.

اگر غیر از آب طاهر، آب نجسی داشت که برای نوشیدن خودش یا همراهانش کافی باشد

مسألة ۶۷۱. إن کان عنده غیرالماء الطاهر، ماء نجس یکفي لشربه أو شرب من معه، وجب أن یستعمل الماء الطاهر في الشرب و یتیمّم و لا يجوز شرب الماء النجس؛ بخلاف ما اذا کان لحیوانه فإنّه یسقیه الماء النجس و یتوضّأ أو یغتسل بالماء الطاهر.

یکی از اصنافی را که ذکر کردیم، حیوانات بودند که گفتیم آبش را به حیوانات بدهد و جانشان را نجات دهد و خودش تیمم کند. حالا اگر آب طاهر و نجسی دارد، باید آن آب نجس را به حیوانات بدهد و با آب طاهر وضو بگیرد و غسل کند؛ چون خوردن آب نجس، برای حیوانات اشکالی ندارد. اگر آب برای انسان بود، باید حتما پاک باشد. شرب النجس، بر انسان، حرام است. اما برای حیوانات که اشکالی ندارد. آب نجس را به حیوان می دهد و خودش وضو می گیرد.

 

سوال: اینجا اصلا تزاحمی هم نیست ...

جواب: نه؛ نیست. همین مسأله را خواستیم ذکر کنیم.

 

سوال: فقط در این مورد می تواند به حیوان آب نجس دهد یا در حالت عادی هم می شود؟

جواب: در حال عادی هم می شود. حیوانات تکلیفی ندارند. برای آنها آب پاک و نجس فرق نمی کند.

 

موضع پنجم: اگر بدن یا لباسش نجس بود و مقدار کمی از آب با او بود که برای تطهیر و وضو یا غسل کافی نبود

الموضع الخامس: (از موارد تیمم) أن یکون بدنه أو لباسه نجساً و کان ما معه من الماء قلیلاً لا یفي بتطهیرهما و التوضّئ أو الاغتسال، وجب استعمال الماء في تطهیر البدن و اللباس و التیمّم للصلاة. و لکن لو لم یجد ما یصحّ التیمّم علیه، توضّأ أو اغتسل بالماء و صلّی في النجس و جمع بینه و بین وظیفة العاري علی الأحوط.

بدن یا لباسش نجس است و می خواهد نماز بخواند. اینها را باید آب بکشد. حالا اگر آب بکشد، آب ندارد که وضو بگیرد. اگر وضو بگیرد، اینها نجس می مانند. حالا چه کند؟ باید بدن یا لباس را آب بکشد و تیمم کند؛ برای اینکه باز همان است که گفتیم. وضو بدل دارد که تیمم است؛ اما آب کشی بدن نجس، بدل ندارد. لذا باید بدنش را آب بکشد و به عنوان بدل از وضو، تیمم کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo