< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

95/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعده ید/قواعد فقهیه

اماریت ید کافر

در بحث اخبار ذی الید روایات را هم خواندیم و از مجموع روایات به این مطلب رسیدیم که إخبار مسلم اماره بر تذکیه است.

مطلب دیگر اماریت ید کافر بر عدم تذکیه است؛ یعنی آیا می توان گفت گوشت در ید کافر غیر مذکی است یا چون اماره ای بر تذکیه نداریم، دلیل حاکمی نیز وجود ندارد، در صورت شک باید به استصحاب رجوع کنیم، که در نتیجه استصحاب هم بگوید بنا را بر عدم تذکیه بگذار.

به نظر ما آنچه که از روایات بدست می آید، این است که ید کافر اماره نیست، بلکه کالعدم محسوب می شود. لذا باید سراغ استصحاب عدم تذکیه رفت.

ثمره این بحث

شاید کسی بگوید این مطلب ثمره ای ندارد. زیرا چه اصل جاری کنیم و چه قاعده جاری شود نتیجه اش عدم تذکیه است. لکن ثمره مطلب اینجاست که اگر چیزی به صورت مشترک در دست مسلمان و کافر بود و هردو بر آن ید داشتند و ما در تذکیه آن شک داشتیم، اگر بگوییم که ید کافر اماره نیست ولی ید مسلمان اماره می باشد، دیگر نوبت به استصحاب نرسیده، حکم به تذکیه می شود. حالا اگر بگوییم که ید کافر هم اماره بر عدم تذکیه است در اینجا دو اماره با یکدیگر تعارض می کنند.

استدلال بر این مطلب

برخی از فقها بر اماریت ید کافر استدلال آورده اند و به برخی به روایات استناد کرده اند.

عن إسحاق ابن عمار، عن العبد الصالح (ع) أنه قال: لا بأس بالصلاة في الفراء اليماني وفيما صنع في أرض الاسلام، قلت: فإن كان فيها غير أهل الاسلام؟ قال: إذا كان الغالب عليها المسلمين فلا بأس.[1]

امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: اشکالی نیست بر نماز در پوستین یمانی و چیزهایی که در سرزمین های اسلامی ساخته می شود. سوال کرم که اگر غیر مسلمان هم در آن سرزمین بودند چه؟ حضرت فرمود اگر غلبه با مسلمین باشد کافی است.

می گویند: چون منطوق کلام حضرت دال بر عدم اشکال در صورت غلبه مسلمین است، مفهوم کلام حضرت این خواهد بود که اگر غلبه با مسلمین نبود مشکل بوجود می آمد. در نتیجه این مفهوم اماره بر ید کافر خواهد داشت.

جواب: ما نیز می گوییم مفهوم کلام حضرت این است که اگر غلبه با مسلمین نبود در آن اشکال است، لکن از این کلام حضرت برداشت نمی شود که ید کافر اماره بر عدم تزکیه است. چرا که شاید این کلام حضرت که فرمودند اشکالی هست، به دلیل همین اصالت عدم تزکیه باشد، نه اماریت ید کافر بر عدم تزکیه. لذا به نظر ما این مفهوم اعم است و دلالت بر مدعا ندارد.

دلالت روایت بعد بر مدعا از روایت فوق نیز ضعیف تر است.

وعنه، عن سعد بن إسماعيل، عن أبيه إسماعيل بن عيسى قال: سألت أبا الحسن عليه السلام عن جلود الفراء يشتريها الرجل في سوق من أسواق الجبل، أيسأل عن ذكاته إذا كان البائع مسلما غير عارف؟ قال: عليكم أنتم أن تسألوا عنه إذا رأيتم المشركين يبيعون ذلك، وإذا رأيتم يصلون فيه فلا تسئلوا عنه.[2]

از امام کاظم (ع) سوال کردم از پوستین هایی که شخصی از بازار های کوه خریداری کرده بود (در این کوه ها غیر مسلمانها هم بودند که کنار مسلمین زندگی می کردند)اگر فروشنده مسلمانی بود که علم به مسائل شرعی نداشت آیا در باره طهارت این پوستین ها تحقیق کنیم؟ حضرت فرمودند زمانی تحقیق کنید که فروشنده مشرک باشد. اگر دیدید خود مسلمین در این پوستین ها نماز می خوانند دیگر سوال نکنید.

در این روایت حضرت فرمود بدلیل آن که سوق، سوق مشترک است، اگر فروشنده کافر باشد باید تحقیق شود، اما اگر فروشنده مسلمان بود و خودش در آن لباس ها نماز می خواند بنارا بر طهارت بگذارید.

مشکل این روایت هم این است که نمی توان گفت که منظور حضرت این است که چون از مشرک خریدی مذکی نیست، بلکه ملاک چون سوق ، سوق مسلمین نیست و سوق جبل است، تحقیق لازم است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo