< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

97/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تقصیر/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛

بحث ما در رابطه علّی میان واجب و حرام بود. انجام واجب، مشروط به لبس و مرکب غصبی نیست و این تقارن به واسطه نحوه امتثال و انتخاب مکلف پیش می‌آید. لذا اگر طواف، علت یا معلول عمل حرامی باشد، خود به خود مبغوضیت بالعرض، به عمل واجب نیز سرایت کرده و عمل، محبوب مولا نخواهد شد. هرچند که اصل تکلیف به طبیعیت کلیه تعلق می‌گیرد، اما فردی که ما در خارج برای طبیعت کلیه انتخاب کرده‌ایم، حرام بوده و با آن کلی که خدا واجب کرده مناسبتی نخواهد داشت. در نتیجه وقتی سبب یا مسبب، حرام باشد، امتثالی صورت نخواهدگرفت.

التقصیر

ما در ابتدای بحث حج، شعری از شیخ بهایی(ره) آوردیم. ایشان فرمود:

در این شعر تمام اعمال حج و عمره بیان شده‌است. در کلمه "اَطَرَّستَ"، "الف" احرام، "ط" طواف، "ر" رکعتی الطواف، "س" سعی و "ت" تقصیر است. بعد از بیان چهار عمل ابتدایی، حال به آخرین عمل عمره -یعنی تقصیر- می‌رسیم.

سید(ره) می فرماید: "التقصير و هو الواجب الخامس في عمرة التمتّع، و معناه أخذ شي ء من ظفر يده أو رجله أو شعر رأسه أو لحيته أو شاربه، و يعتبر فيه قصد القربة، و لا يكفي النتف عن التقصير".[1]

در تقصیرِ موها، نتف (کندن موها) کافی نبوده و باید با مو را با قیچی کوتاه کرد.

بحثی درباره بعضی از کتب روایی

کتاب مستدرک الوسائل، مشتمل روایاتیست که صاحب وسائل(ره) آن‌ها را نپذیرفته. ازجمله این روایات، اشعثیات، جعفریاتند. تمام روایات کتاب دعائم الاسلام مرسله هستند. همچنین در کتاب قرب الاستناد روایات علی بن جعفر به طریق عبدالله بن الحسن ضعیفند. اما سایر روایات این کتاب از حمیری است که عبدالله بن الحسن از جدش علی بن جعفر نقل روایت نموده‌است. علی بن جعفر در اوج وثاقت بوده؛ ولی عبدالله بن الحسن که نوه اوست، توثیق ندارد. روایات کتاب تحف العقول هم مرسله هستند. لکن این کتاب ویژگی‌هایی دارد که باعث شده، صاحب وسائل (ره) آن را بپذیرد و از آن نقل روایت کند.

ما هم در جلد سوم تحریر الاصول به مناسبتی بحثی راجع به روایات تحف آورده و مویداتی برای آن ذکر کرده‌ایم. شیخ(ره) نیز مکاسب خود را با روایتی -هرچند مرسله- از تحف العقول افتتاح می‌کند.[2]

روایات دال بر وجوب تقصیر

محقق خویی(ره) می فرماید: "لا ريب و لا خلاف في وجوبه، و تدل عليه نصوص مستفيضة: منها: الروايات البيانية الواردة في كيفية الحج كصحيحة معاوية بن عمار و منها: الروايات الواردة في التقصير. فأصل الوجوب ممّا لا إشكال فيه، و به يحل له كل شيء حرم عليه بالإحرام إلّا الصيد، لأنه لم يحرم من جهة الإحرام و إنما يحرم عليه الصيد للدخول في الحرم".[3]

درباره اصل وجوب تقصیر، چند روایت از این باب می خوانیم:

1.مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي سَمَّاكٍ (این راوی توثیق نشده است.) عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثِ السَّعْيِ قَالَ ثُمَّ قَصِّرْ مِنْ رَأْسِكَ (از موهای سرت بگیر) مِنْ جَوَانِبِهِ وَ لِحْيَتِكَ (ریشت هم کوتاه کن) وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ (از موهای شاربت هم بگیر) وَ قَلِّمْ أَظْفَارَكَ (نانخن‌هایت را کوتاه کن) وَ أَبْقِ مِنْهَا لِحَجِّكَ (خیلی زیاد کوتاه نکن که قدری از موهای سرت برای حج، باقی بماند تا اگر لازم شد، آن‌جا هم تقصیر کنی.) فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحْلَلْتَ مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ يُحِلُّ مِنْهُ الْمُحْرِمُ وَ أَحْرَمْتَ مِنْهُ.[4]

2. وَ عَنْهُ (از موسی بن قاسم که معتبر است) عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ (احتمالاً عبدالرحمن بن حجاج یا عبدالرحمن بن ابی عبدالله باشد که هر دو خیلی خوب هستند.) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ (ایشان بسیار معتبر و روایت صحیحه است) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ طَوَافُ الْمُتَمَتِّعِ أَنْ يَطُوفَ بِالْكَعْبَةِ وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ يُقَصِّرَ مِنْ شَعْرِهِ (از موهایش کوتاه کند.) فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحَلَّ.[5] (این کار را که کرد، محل می شود.)

روایت بعدی از عمر بن یزید است که هرچند خودش صحیح است اما دیگر روات محل اشکالند.

3. وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثُمَّ ائْتِ مَنْزِلَكَ فَقَصِّرْ مِنْ شَعْرِكَ وَ حَلَّ لَكَ كُلُّ شَيْ ءٍ[6] . (موهایت را کوتاه کن)

روایت بعدی هم صحیحه است.

4. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ وَ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا فَرَغْتَ مِنْ سَعْيِكَ وَ أَنْتَ مُتَمَتِّعٌ فَقَصِّرْ مِنْ شَعْرِكَ مِنْ جَوَانِبِهِ وَ لِحْيَتِكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ وَ قَلِّمْ مِنْ أَظْفَارِكَ وَ أَبْقِ مِنْهَا لِحَجِّكَ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحْلَلْتَ مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ يُحِلُّ مِنْهُ الْمُحْرِمُ وَ أَحْرَمْتَ مِنْهُ فَطُفْ بِالْبَيْتِ تَطَوُّعاً مَا شِئْتَ[7] .

این روایات -که بعضی‌شان معتبرند- دال بر لزوم تقصیرند. در همه این روایات علاوه بر کوتاه کردن ناخن به کوتاه کردن موی سر نیز امر شده‌است. البته در بعضی روایات فقط کوتاه کردن موی سر ذکر شده و مطلبی در مورد کوتاه کردن ناخن نیامده است. آقای سیستانی(حفظه الله تعالی) به خوبی متوجه این نکته بوده و قائل به احتیاط واجب است. ایشان می‌فرماید: نباید به کوتاه کردن ناخن اکتفا شود و لازم است که حتما مقداری از موهای سر یا ریش هم کوتاه شود.[8] البته سایر علما چنین احتیاطی را ذکر نکرده و کوتاه کردن ناخن را کافی می دانند. لکن به نظر ما چون روایات، تاکید زیادی بر این امر دارند، قول به احتیاط، وجیه است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo