درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
99/08/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الطهارة/ احکام آبها/ نجاست غساله
بحث نجاست غسالهبحث ما در مساله 44 راجع به غساله بود. عرض شد که غساله مزیله عین یقینا نجس است. اما محل بحث در آب قلیل است؛ نه آب معتصم. سپس گفته شد: "و هکذا یجب الاجتناب احتیاطا عن غسالة المتنجس بعد زوال عین النجاسة عنه".
نظریات مختلف درباره نجاست غسالهمرحوم امام در این باب تفصیل نداده و گفته: بنا احتیاط واجب غساله مطلقا نجس است.[1]
اما محقق خویی(ره) میان غساله متعقبه به طهارت محل و غسالهای که به طهارت محل متعقب نیست، تفصیل داده.[2] شاید این تفصیل، مشهور باشد. مثال این مطلب در غساله بول است؛ یعنی آنجا که نیاز به تعدد غَسل دارد، غساله غَسله اول، نجس و غَسله دوم طاهر است. لکن سایر نجاست این طور نیستند و به محض زوال عین نجاست، با یک مرتبه آب ریختن، پاک میشوند. تنها در باب ظروف مطلب متفاوت است. ظروف برای تطهیر با آب قلیل نیاز به سه مرتبه آبکشی دارند.
صاحب جواهر(ره) از کسانیست که قائل به طهارت غساله، به صورت مطلق شده؛ چه متعقب به طهارت محل باشد و چه نه.[3] گفتیم که نظر ما هم مایل به قول صاحب جواهر است.
استدلال محقق خویی(ره) وصاحب جواهر(ره)محقق خویی استدلالی شبیه استدلال عقلی دارد که ما آن را در متن خود آوردهایم. ما میتوانیم همین استدلال را توسعه داده و نظریه خود را با آن ثابت کنیم.
میفرماید: آب قلیل، با ملاقات با متنجسی که از عین نجاست خالیست، سبب تطهیر میشود. اگر غساله این تطهیر نجس باشد، نجاست آن ناشی از کجاست؟ لابد از ملاقات با نجاست؛ چون سببی دیگر برای آن وجود ندارد. در این حال چگونه ممکن است وقتی آب از روی متنجس عبور نمود و نجس شد، سبب تطهیر شده باشد؟ اگر بگوییم: در زمان ورود بر متنجس و ملاقات با آن، نجس نمیشود و تنجس در وقت انقطاع از آن است، -به قول صاحب جواهر(ره)- این فرض، غیر معقول است؛ زیرا این امر همچون معلول بدون علت است. هنگام انقطاع دیگر متنجسی وجود ندارد تا غساله از آن کسب نجاست کند.[4]
محقق خویی(ره) کلامی مشابه بیان صاحب جواهر(ره) دارد. لکن تعبیر "معلول بدون علت" را صاحب جواهر(ره) در استدلال خود آورده است.
سیدنا الاستاد(ره) در اینجا بنا را بر طهارت غساله متعقب به طهارت محل گذاشته و فرموده: نجاست این غساله غیر معقول است.[5] البته این مطلب در کلمات صاحب جواهر(ره) هم وجود دارد.
رد استدلال محقق خویی(ره)ما با همین استدلال به بحث با محقق خویی(ره) پرداخته و گفتهایم: وقتی غساله متعقب به طهارت محل نباشد -مثل غساله بولیه- احتیاج به تعدد غسل هست؛ غسله اول با آب طاهر نجاست را تخفیف میدهد و غسله دوم موجب طهارت میشود. آب غسله دوم هم باید آبی غیر از غسله اول باشد؛ پس بازهم همان بحث قبل میآید. سوال میکنیم که علت نجاست، غسالهای که حکم به نجاستش نمودهاید، چیست؟ اگر با اتصال و ملاقات با متنجس، نجس شده، زمان تنجس آن هنگامیست که بر آن جریان مییابد. پس شستن با این آب نجس، چطور می تواند غسله اول به حساب آید. اما اگر بخواهید قائل به نجاست آن آب بعد از انقطاع، شوید، معلول بدون علت خواهد ماند.
بنابراین نظریه صاحب جواهر (ره) که فرمود: غساله، مطلقا پاک است، ثابت میشود؛ البته مراد غسالهایست که مزیل عین نجاست نباشد؛ چون فرض شده که این آب، قليل است و عین نجاست هم با آن مخلوط گشته. لذا نمیتوانیم قائل به طهارتش بود. اما در غسلهای بعد از زوال عین نجاست، آب ریخته شده بر متنجس سبب تطهیر و پاکی آن میشود؛ چه یک مرتبه باشد و چه دو مرتبه.
بنابراین به نظر ما فرمایش صاحب جواهر(ره)، اوفق بالقواعد، است. تا اینجا را با اختصار در کتاب آوردهایم. اما این بحث، بحثی طولانیست.
اگر آب قلیل، مورود باشد از بحث غساله خارج است و قطعاً نجس میشود. بحث تطهیری هم در کار نیست. بحث غساله در جاییست که آب بر متنجس، وارد شود.
بررسی وجود اطلاقات در محل بحثحالا باید ببینیم که در محل بحث، اطلاقی داریم یا نه؟ اگر اطلاقاتی داشتیم که آب، چه وارد و چه مورود باشد، نجس و کار مشکل خواهد شد. در این صورت باید قائل به نجاست شویم. لکن چنین اطلاقاتی وجود ندارد. فرض در همه یا نوع روایاتی که آمده، این است که نجاست بر آب وارد شده باشد.
پس بحث در صورتیست که متنجس متلبس به عین نجاست نباشد و آب را برای پاک کردن روی آن بریزیم. اینجا محل بحث از طهارت غساله است.
روایتی -که احتمال دلالت دارد که قابل خدشه نیز باشد- میفرماید: "اذا کان الماء قدر کر لم ینجسه شیء"؛[6] یعنی اگر آب به کریت رسید، چیزی نجسش نمیکند. آیا مفهومش این است که "اذا لم یبلغ کراً، ینجسه کل شیء" یعنی اگر آب به قدر کر نرسید، همه چیز و به هر صورت نجسش میکند یا مفهومش این میشود که "ینجسه شیء علی سبیل المهملة"؛ که از این جمله موجبه جزئیه بیرون میآید؟ این دومی، صحیح است. البته این بحث از تنبیهات بحث مفهوم شرط نیز میآید.
محقق نائینی(ره) میفرماید: معنایش "ینجسه کل شیء" است. البته ما قبول نداریم. محقق خویی(ره) هم این نظر را رد کردهاست.[7] پس مفهوم روایت بالا، "اذا لم یبلغ الکر و کان قلیلا ینجسه شیء" میشود؛ یعنی گاهی نجاستش، با چیزی حاصل میشود؛ نه اینکه همه چیزی آن را نجس میکنند. پس کلیت ندارد و به درد ما در محل بحث میخورد.
اگر آب را بر عین نجاستی مثل سگ بریزیم، آب، نجس میشود. عین نجاست قابلیت تطهیر ندارد. این فرض از بحث ما خارج است. اما شیء متنجس، قابل تطهیر است؛ مثلا دستمال نجس، میتواند با آب، پاک شود. پس مفهوم روایت بالا، دلالت بر عموم تنجیس نداشته و بر سبیل موجبه جزئیه است.
آب، در یک جا ممکن است که نجس باشد و یک جای دیگر نجس نباشد. پس هیچ اشکالی در تفصیل میان آب وارد و مورود نیست.
نظریه سید مرتضی(ره)سید مرتضی(ره) نیز این تفصیل را آورده و استدلال کرده که اگر اطلاق ادله شامل صورتی که آب وارد شده و با آن چیزی را بخواهیم تطهیر کنیم نیز باشد، در این صورت هیچ وقت تطهیری حاصل نشده و سد باب تطهیر متنجسات لازم میآید. ادله نجاسات، فقط برای حالتیست که آب، مورود باشد.[8] نظریه سید مرتضی(ره) هم به مطلب کمک میکند.
بیان نظریه مختاردر آخر میگوییم: با نگاه به ادله، متوجه چنین اطلاقی نمیشویم که هر ملاقاتی، سبب نجاست باشد. لذا میتوانیم بگوییم: فرضی که آب، وارد است و سبب تطهیر متنجسی میشود، از عمومات و اطلاقات خارج و پاک است. بعد همان استدلال عقلی را آورده و میگوییم: اگر آب قلیل در زمان اتصال به متنجس برای تطهیر، نجس شود، دیگر نمیتواند مطهر باشد. در این حال نجاست غساله بعد از انقطاع نیز معلول بدون علت خواهد بود.
در نتیجه همانطور که صاحب جواهر(ره) و شیخ محمد تقی شوشتری(ره) نیز فرمودهاند، غساله، مطلقا طاهر است. البته این حکم در مورد غساله چیزهای قابل تطهیریست که عین نجاست از آنها زائل شده و نجاست اعتباری در آن باقی مانده باشد. بحث ما در غساله نجس العين نیست.
بررسی روایات خاصه در مورد غساله و رد آنهااما سه، چهار روایت خاص داریم که در سند یا دلالتشان مناقشه کردهایم.
یکی از این روایات عبدالله بن سنان است که هم اشکال سندی و هم اشکالِ دلالی قوی دارد. در روایت عبدالله بن سنان آمده که اگر قذارات را با آب قلیل تطهیر کردیم و بعد آن آب جمع شد، نمیتوان با آن غسل نمود یا رفع حدث کرد. جوابش این است که این اعم است؛ مثلا آب استنجاء، قطعاً پاک و این مجمع علیه است؛ ولی استعمالش در رفع حدث مثل غسل کردن جایز نبوده و سبب بطلان است. پس هرچند ممکن است که قائل به طهارت آبی شویم که در رفع خبث استعمال شده، ولی در عین حال همان آب به درد رفع حدث نخورد. این روایت، ضعف سندی هم دارد.
یکی دیگر از این روایات، روایات غساله ماء الحمام است که میفرمایند: از غساله ماء الحمام اجتناب کنید.[9] جواب واضحش این است که این روایت معارضی دارد که می فرماید غساله ماء الحمام طاهر است.[10] همچنین روایات حمام ربطی به بحث ما ندارد؛ از این جهت که در آب حمام، موادی مثل ختمی و چیزهای دیگر که برای شست و شو استفاده میشود، وجود دارد. از طرف دیگر بحث ما در آب قلیل است؛ نه آب کثیر و جاری که در حمام هست. دیگر اینکه در آب حمام، انواع قذارات مثل منی و غیره بوده و بحث ما در غسله مزیله عین نجاست نیست. خود ما هم قائل به نجاست چنین غسالهای هستیم. مورد دیگری که قابل ذکر است، معارضه این روایت با روایاتیست که دال بر طهارت غساله هستند.
بنابراین روایات مذکور، قابلیت استدلال را ندارند. حداقل این است که اینها غسله مزیله للعينند و بحث ما در آب قلیلیست که در غسله مزیله عین نجاست نباشد.
یکی دو روایت دیگر هم ذکر شده که در جلسه آینده مطرح خواهیم کرد. البته آنها را هم نمیپذیریم.