درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
99/09/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الطهارة/ احکام آبها/ احکام آب جاری
آب جاریبحث به آب جاری رسید.
مساله الماء الجاری ماء نابع من الارض یکون جاریا علی وجهها مثل ماء العيون و الغنوات.آب جاری آبیست که بر زمین جریان داشته و نابع از آن باشد؛ یعنی از ماده و منبع زمین جوشیده و یا با اتصال به ماده روی زمین جریان پیدا کرده باشد. همچنین آبی که از زمین میجوشد، ولی جریان پیدا نمیکند، اگر هرچه که از آن بردارند، جایگزین شود؛ این آب هم ماده دارد و لذا معتصم و به منزله جاری خواهد بود.
همه آبهای جاری منحصر به به صورت جوشیدن از زمین، نیستند. بسیاری از اوقات بارندگیها اتفاق میافتند یا برفهای متراکم بر کوهها آب شده و سبب جریان آب میشوند. میزان این است که آب بدون توقف باشد و اقتضا و استعداد جریان، داشته باشد.
ممکن است کسی بگوید، با توجه به اینکه آب نهرها کر است، نیازی به شرط جریان نداریم. میگوییم: در مواردی وجود این شرط ثمره دارد و حکم آب جاری با آب کر متفاوت است. اگر آب، جریان داشت، مواردی را داریم که احترامش بالا میآید؛ مثال واضحش در مورد متنجس به بول است که قطعاً با یک بار شستن در آب جاری، پاک میشود. ولی بعضی گفته اند برای تطهیر با کر یک بار کافی نبوده و تعدد لازم است.
در روایت آمده، مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْبَوْلُ قَالَ اغْسِلْهُ فِي الْمَرْكَنِ مَرَّتَيْنِ فَإِنْ غَسَلْتَهُ فِي مَاءٍ جَارٍ فَمَرَّةً وَاحِدَةً.[1]
بنابراین عنوان جاری، موضوعیت دارد. حتی اگر آب جاری به اندازه کر نباشد نیز احکام جاری در مورد آن صادق است.
مثالهایی از آب جاریاگر از آب دریا با کانالی یا به وسیله پمپاژ جاری شود، همین که اقتضای جریان داشته باشد و این جریان ادامه پیدا کند، بازهم حکم آب جاری را خواهد داشت. دلیل این حکم تعبیریست که در روایات آمده؛ میفرماید: "إِنْ غَسَلْتَهُ فِي مَاءٍ جَارٍ فَمَرَّةً وَاحِدَةً".[2] البته منظور از دوام جریان، دوام به دقت عقلی نیست؛ بلکه به حسب متعارف، اگر جاری بود، کافی است.
آب های درون لولههای شهر هم حکم آب جاری را دارند؛ چون ملحق به آب حمامند. در مورد آب حمام داریم که "ماء الحمام بمنزلة الجاری لان له مادة". آب حمام، مثل آب لوله هاست که منبع بزرگی وجود دارد که آب از آن جریان پیدا میکند. مقصود از ماده، در اینجا ماده تحت الارض، نیست. مقصود از آن، منبع بزرگیست که آب متصل به آن باشد.
اختلاف فتوا در موضوعیت مکان در روایات آب حمامیکی از موارد اختلاف فتوا، همین است. آیا در روایاتِ آب حمام، مکان موضوعیت دارد یا منشایت مهم است؟ ما میگوییم: ساختمان تاثیری ندارد و میزان منبعیست که مشتمل بر کرهای زیادی باشد که جریان از آن مستمر شود. آب در این صورت به منزله جاری خواهد بود. نزد عرف هم موضوعیتی برای مکان نیست.
اعتصام در آب جاریمساله الماء الجاری لا یتنجس بملاقات النجاسة ولو کان اقل من کر الا اذا تغير احد اوصافه الثلاثة.آب جاری معتصم است و به صرف ملاقات، نجس نمیشود؛ مگر اینکه یکی از اوصاف سه گانه در اثر نجاست، متغیر شود. دلیل این حکم نیز عمومات است؛ مثل: "خلق الماء طهورا لا ینجسه شیء الا ما غیر لونه او طعمه او ریحه"؛[3] یا روایاتی که در مورد بئر وارد شده؛ مثل "ماء البئر واسع لا یفسده شیء الا ان یتغیر ریحه او طعمه فینزح حتی یذهب الريح و یطیب طعمه لان له مادة".[4] ماده هم اعم است از ماده پیشتر گفته شد و ماده تحت الارض. غرض اعتصام آب جاریست که تنها در صورت تغیر، نجس میشود؛ نه به صرف ملاقات.
نجاست قسمتی از آب جاریمساله اذا وقعت نجاسة فی الماء الجاری فالمقدار المتغیر منه فی احد اوصافه الثلاثة یکون نجسا و المقدار الذی لم یتغیر ان کان متصلا بالمادة طاهر و هو العین النابع طاهر وان کان اقل من کر؛ و ان لم یکن متصلا بالمادة فان کان بالغا حد الکر طاهرا و الا فهو نجاگر نجاستی در آب جاری افتاد و اوصاف مقداری از آب متغیر شد، مقدار باقی مانده اگر متغیر نباشد با دو شرط نجس نخواهد بود؛ یکی بقای اتصال به ماده و دیگر اینکه مقدار باقیمانده به اندازه کر باشد. اما اگر قلیل بود و بین قسمتی که متغیر نشده و بین ماده، فاصله افتد، نجس میشود.
آبی که از زمین می جوشدمساله مال العین الذی لا یکون جاریا لکنه ینبع من الارض بحیث لو اخذ منه مقدار وجد مکانه بمقداره، یکون محکوما بحکم الجاری فی الاعتصام؛ فاذا تغیر بالملاقاة احد اوصافه تنجس و الا فلا.آبی که از زمین میجوشد، ولی جاری نیست؛ اگر بعد از برداشتن مقداری از آن، دوباره آب جایگزین شد، آب معتصم است و تا متغیر نشده، نجس نمیشود؛ مثل بعضی چشمههای کوهستانی که در گودی بوده، قدرت جریان بر زمین را ندارند؛ اگر مقداری از آب آنها را برداریم و جایگزینی انجام شود، معتصم خواهند بود.
آب راکد در کنار نهرمساله الماء الراکد فی جانب النهر المتصل بالجاری بحکم الجاری.آبی که وسط رودخانه هاست، یقیناً جاریست. همچنین آبی که در حاشیه رود ایستاده نیز حکم آب جاری را دارد؛ چون به آن متصل بوده و همه، یک آب به حساب میآیند. پس راکد بودن آبهای اطراف، ضرری نمیرساند.
چشمههای فصلیمساله العین التی تنبع فی الشتاء و تقف فی الصیف بحکم الجاری فی زمان نبعها.حکم چشمهای که در فصل زمستان میجوشد و در فصل تابستان میایستد هم تابع موضوع است؛ یعنی در زمان جوشش، حکم آب جاری را دارد و در غیر آن این حکم را ندارد. همچنین اگر آبی بود و نمیجوشید، حکم آب قلیل را دارد. بنابراین اگر تنها در مقداری از زمان بجوشد، در همان مقدار حکم آب جاری را خواهد داشت.
آب حوزچههای حماممساله الحیاض الصغار فی الحمامات ان کانت متصلة بالخزانة التی فیها الکر من الماء مع جریان الماء من الخزانة الیها فهی بحکم الجاری.در این مورد قبلاً به بحث پرداختیم. ماء الحمام به منزله آب جاریست. ماء الحمام، به آبی که در خزانه بزرگ در بستهای وجود داشته و به وسیله لوله به حوزچههای کوچکی وصل بوده، میگفتند. آب گاهی از این حوزچهها سرریز شده و در صحن حمام، جاری میشد و نهایتاً به گودالی که محل غساله بود، میرفت. آب این حوزچهها، به منزله جاری است.
روایاتی هم در این زمینه وجود دارد. مثلا؛ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ يَعْنِي ابْنَ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا تَقُولُ فِي مَاءِ الْحَمَّامِ قَالَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ الْمَاءِ الْجَارِي.[5]
بحثی در مورد اختصاص حکم آب حمام به موضوع حماممرحوم امام این بحث را به حمام اختصاص داده و فرموده: اگر همین حالت، در غیر حمام پیدا شد، حکم آب جاری را نداشته؛ آب کر محسوب میشود. پس اگر چنین چیزی در خانه درست کردیم، چون متصل به کر است، حکم کر را خواهد داشت. اما اینکه گفتیم: آب حمام به منزله جاریست، اختصاص به حمام دارد.
شاید منشا تجمد امام(ره) بر مطلب این باشد که اگر روایت به لسان تعلیل بفرماید: "ماء الحمام بمنزلة الجاری لان له مادة"، حکم، دائر مدار علت شده و این علت هر کجا که باشد، حکم هم خواهد بود. اما در روایت آمده "ماء الحمام بمنزلة الجاری اذا کانت له مادة"؛[6] این "اذا"، "اذا"ی شرطیه است و حکم را در حمام بر اتصال به خزانه معلق کرده است. بنابراین عموم تعلیلی وجود ندارد تا بتوان حکم را به غیر حمام هم تعدی داد. پس در نحوه بیان، فرق هست؛ در بعضی روایات آمده، "مَاءِ الْحَمَّامِ بِمَنْزِلَةِ الْمَاءِ الْجَارِي"؛ نه تعلیل و نه شرطی وجود ندارد. ما به آنها تمسک کرده و میگوییم: در روایاتی که فرمود: "مَاءِ الْحَمَّامِ بِمَنْزِلَةِ الْمَاءِ الْجَارِي"، ساختمان حمام چه موضوعیتی دارد؟ معنای ماء الحمام، حوزچههای کوچکی است که به خزانه وصل هستند و چه فرق میکند که این در حمام یا در جاهای دیگر باشد. البته ممکن است مرحوم امام در آن نکتهای که گفتیم، مناقشه کرده باشد؛ چون وقتی که لسان روایت، لسان شرط شد، دیگر قدرت تعمیم ندارد. البته نکته دقیقی هم هست.
اما محقق خویی(ره) در بعضی موارد فرموده: تفاوتی وجود ندارد و عرف برای حمام موضوعیتی نمیبیند.[7]
آب قلیلِ جاری بر زمینمساله الماء القليل الجاری علی وجه الارض ان لم یکن نابعا من تحت الارض، ینجس بمالاقات النجس و اما اذا کان جاریا من العالي الی السافل و لاقی اسفله النجاسة لا ینجس الموضع العالی منه.اگر آب قلیل نابع از زمین، بر زمین جریان شود، حکم آب جاری را خواهد داشت. اما اگر چنین نباشد، معتصم نبوده و صرفاً با ملاقات، نجس میشود. استثنائی که در این فرع وجود دارد، در مورد آب قلیلیست که از بالا به پایین میریزد؛ مثل آب آفتابه. بنا براین اگر برخورد در پایین انجام شود، قسمت بالا نجس نخواد شد.