< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

99/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ملاقات چیزی با یکی از اطراف شبهه محصوره/احکام آب‌ها/کتاب الطهارة؛

ملاقات چیزی با یکی از اطراف شبهه محصورهمساله اذا لاقی شیء بعض اطراف الشبهة المحصورة فان الحالة السابقة فیه النجاسة فهو محکوم بالنجاسة و ان لم یکن کذلک ففیه تفصیل بین ان یکون العلم بالملاقاة بعد العلم الاجمالی بالنجاسة فیحکم علیه بالطهارة و ان یکون العلم بالملاقاة قبل العلم بالنجاسة فیکون محکوما بالنجاسة علی الاحوط.

بحث در ملاقات شیئی با بعض اطراف شبهه محصوره است. این بحث دو صورت دارد؛ گاهی می‌دانیم که از پنج کاسه، یکی نجس است. لذا وقتی چیزی با تمام اطراف ملاقات کند، یقینا نجس می‌شود. به جهت یقیناً با معلوم بالاجمال ملاقات داشته است. در فرض دیگر آن چیز تنها با بعض اطراف ملاقات داشته و لذا نمی‌دانیم مصادف با معلوم بالاجمال نیز شده یا خیر؟ در این صورت در طهارت و نجاست ملاقی شک داریم.

می‌فرماید: چنان‌چه خود ملاقا مستصحب النجاسة با حالت سابقه نجاست باشد و اکنون شک کنیم که پاک شده یا نه، اگر جزء اطراف علم اجمالی هم باشد، باید از ملاقی آن اجتناب شود؛زیرا وجوب اجتناب از ملاقی، از آثار شرعیه نجاست ملاقاست. آن استصحابی که در ملاقا حکم به نجاست می‌کند، به مقتضای استصحاب، هم خودش را نجس می‌کند و هم همه آثار نجاست -مثل نجاست ملاقی- را با خود دارد. پس اجتناب از ملاقی هم لازم است. چنان‌چه ملاقی هم مستصحب الطهارة باشد، باز باهم تعارض نمی‌کنند و استصحاب طهارت ملاقی، محکوم و استصحاب نجاست ملاقا، حاکم است؛ زیرا رابطه این دو سببی و مسببی است.

اما بحث در صورتی‌ست که ملاقا مستصحب النجاسة نباشد؛ البته باید بگوییم که استصحاب نجاستی در ملاقی هم نداریم؛ چون جریان استصحاب نجاست هم سبب نجاست و وجوب اجتناب می‌شود.

بیان شیخ و محقق نائینی در محل بحث

اما قول شیخ و نائینی این است که در جمیع صوری -که بعد می‌خوانیم و تفصیل می‌دهیم- ملاقی، محکوم به طهارت بوده و اصالة الطهارة جاری می‌شود.[1]

قول به تفصیل در محل بحث

اما بسیاری قائل به تفصیلای هستند که ما آن را در متن آورده‌ایم. ما یک علم اجمالی به نجاست و یک علم به ملاقات آن ملاقی با بعض اطراف شبهه محصوره داریم. تفصیل بین دو صورت است؛ یکی این است که ابتدا علم اجمالی به نجاست بعض اطراف پیدا شود و بعد از گذشت زمانی علم به ملاقات حاصل گردد و دیگری این است که ما از اول علم به نجاست نداریم؛ بلکه اول، علم به ملاقات و بعد علم اجمالی به نجاست بعض اطراف پیدا نماییم.

بنا بر تفصیل در صورت اول، ملاقی، طاهر است و أصالة الطهارة در آن جاری می‌شود. اما اگر ابتدا علم به ملاقات و بعد علم اجمالی به نجاست، پیدا شود، ملاقی محکوم به نجاست ظاهریه شده و جزء اطراف علم اجمالی خواهد بود. لذا باید همچون اطراف شبهه محصوره، از آن اجتناب کرد. نجس، همان معلوم بالاجمال است. ما تنها یک نجس واقعی داریم و نجاست همه اطراف، حکمی ظاهری است.

منشا قول به تفصیل

تفصیل به این دلیل است که در صورتی که ابتدا، علم اجمالی به نجاست پیدا می‌شود، جریان اصالة الطهارة در اطراف، به خاطر وجود علم اجمالی، باهم معارضه و تساقط می‌کنند. پس باید از همه اطراف، اجتناب نمود. در این صورت دیگر اصالة الطهاره‌ای نیست و هم احتمال نجاست اطراف وجود دارد و هم طهارتشان. لکن با فقد اصالة الطهاره، باید احتیاط و اجتناب نمود.

در اینجا فرض این است که ملاقات، بعد و ملاقی جزء اطراف است. پس اگر ملاقی نجس بوده، این هم نجس می‌شود. بنابراین حال ملاقی، حال ملاقاست و آن ملاقا هم یکی از اطراف علم اجمالی بوده است. اما در این‌جا چون علم به ملاقات بعد از تساقط اصالة الطهاره هاست و الآن هم شک داریم که بالاخره ملاقی نجس یا پاک است، مرجع، أصالة الطهاره خواهد بود و معارضی ندارد. عدم وجود معارض به دلیل سقوط اصالة الطهاره ها رقیب با تعارض قبلی‌ست و دیگر برنمی‌گردند.

همیشه منشا احتیاط در اطراف علم اجمالی یا ملحقات آن، تعارض اصالة الطهاره هاست. فرض هم این است که در طرف رقیب این ملاقی، أصالة الطهاره‌ای وجود ندارد تا با آن معارضه کند. پس در این ملاقی اصالة الطهاره جاری و حکم به طهارتش می‌شود.

اما در عکس این صورت که ابتدا علم به ملاقات حاصل و بعد علم به نجاست یکی از اطراف پیدا می‌شود و یکی دیگر از اطراف هم ملاقای همان ملاقی است، اجتناب، واجب است. زیرا هنگام تحققعلم اجمالی، علم به ملاقات داریم که همراه است با ملازمه بین ملاقی و ملاقا. پس هر حکمی که ملاقا دارد، ملاقی هم خواهد داشت. در نتیجه ملاقی هم از جهت ملازمه، جزء اطراف علم اجمالی می‌شود. این امر در نهایت موجب تعارض و تساقط اصالة الطهاره‌ها در تمام اطراف علم اجمالی -که ملاقا و ملاقی هم جزئشان است- می‌شود.

اما شیخ و نائینی در این صورت هم مخالف کرده و می‌فرمایند: اصالة الطهاره در ملاقی جاری می‌شود.

دلیل نظریه شیخ(ره) و محقق نائینی(ره):

اما ریشه این اختلاف نظریات کجاست؟ شیخ و محقق نائینی می فرمایند که اصالة الطهارة در ملاقی، ابتدائا امکان جریان ندارد؛ چون ملاقایی دارد و طهارت و نجاستش از آثار ملاقا و مسبب است. وقتی که ملاقی مسبب و ملاقا سبب شد، معنا ندارد که اصالة الطهاره‌ در هر دو طرف جریان پیدا کند؛ زیرا سبب و مسبب در دو رتبه‌اند. پس تعارضی هم به وجود نمی‌آید.

اصالة الطهاره در ملاقا حاکم بر ملاقی‌ست و با آن نسبت سببی و مسببی دارد. لذا مانع جریان اصالة الطهاره در ملاقی می‌شود. پس در رتبه سابقه، اصالة الطهاره در ملاقا با اطراف دیگر تعارض و تساقط می‌کنند و بعد از آن، اصل سببی در ملاقا نداریم. در این صورت نوبت به اصل مسببی -یعنی اصالة الطهاره در ملاقی- می‌رسد. جریان اصالة الطهاره در ملاقی هم در این حال معارضی ندارد؛ چون تمام معارض‌ها، با تعارض در رتبه سابقه سقوط کردند. این بیان شیخ و بیان مرحوم نائینی به تبع شیخ بود. ایشان بنا بر همین استدلال در جمیع صور شک در طهارت یا نجاست ملاقی، اصالة الطهاره در ملاقی را جاری می‌دانند و قائل به تفصیل نمی‌شوند.[2]

حالا نوبت به این می‌رسد که ما برای اثبات نظر خودمان -یعنی تفصیل- نظر شیخ و محقق نائینی را در صورت اخیر رد کنیم؛ زیرا صورت اول، اجماعی‌ست و همه به اصالة الطهاره در ملاقی قائلند. پس همه بحث بر سر تفصیل صورت دوم است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo