< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

99/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چند مساله/نجاسات/احکام آب‌ها/کتاب الطهارة؛

حرمت خوراندن نجاست

مساله اکل النجس و شربه حرام و کذلک اطعام عین النجاسة للطفل ان کان مضرا له. و الاحوط وجوبا ان لا یطعمه النجس مطلقا. ولکن اطعام الطفل المتنجسات فلا باس به.

درباره حرمت خوردن و آشامیدن نجس، در جلسه گذشته مطالبی بیان شد. اما اطعام عین نجس در صورتی که در حدی باشد که برای کودک مضر باشد، حرام است‌؛ مثلا اعیان نجسه، یقینا مضر هستند. اضرار به بچه هم یقیناً جایز نیست.

یک پله بالاتر رفته و می‌گوییم: حتی اگر مضر نباشد، احوط این است که عین نجس به بچه خورانده نشود. فتوای مشهور نسبت به تسبیب برای دادن عین نجاست به بچه، بر عدم جواز است؛ چون تسبیب هم به منزله مباشرت بوده و احتیاط در ترک این کار است.

اما حکم متنجسات این طور نیست. درباره متنجس دلیل خاصی وارد نشده و بچه هم یقیناً تکلیفی ندارد‌؛ همچنین اکل آن مضر نیست‌.

جواز بیع و عاریه متنجس بدون اعلام

مسالهبیع الشیء المتنجس او اعارته مع عدم اعلام نجاسته جائ و لکن اذا علم ان المشتری او المستعیر یستعمله فی الاکل او الشرب یجب اعلامه بالنجاسة.

فروش و اعاره شیء متنجس بدون اعلام نجاست، اشکالی ندارد؛ مگر در صورتی که انتفاع، به آن حرام باشد؛ مثل نان که منفعت متعارفش اکل است و منفعت متعارف دیگری هم ندارد. اکل نجس حرام است. در این صورت عاریه و فروش آن جایز نیست. اما عاریه فرش نجسی، اشکال ندارد‌؛ چون اکل و شربی در مورد فرش وجود ندارد. حتی اقامه نماز روی آن باطل نیست. لهذا در این موارد اعلام، ضرورتی ندارد. البته این مورد هم استثنایی دارد و آن در صورتی‌ست که طرف مقابل، محل ابتلا باشد و عاریه دهنده فرش با عاریه گیرنده معاشرت داشته باشد. وقتی عاریه گیرنده فرش را برد و از آن استفاده کرد، متنجس می‌شود و در این صورت باید از آن اجتناب کرد.

در روایات هم این مطلب آمده است. در صحیحه معاویة بن وهب چنین آمده است؛ وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ الْمِیثَمِیِّ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی جُرَذٍ مَاتَ فِی زَیْتٍ مَا تَقُولُ فِی بَیْعِ ذَلِکَ فَقَالَ بِعْهُ وَ بَیِّنْهُ لِمَنِ اشْتَرَاهُ لِیَسْتَصْبِحَ بِهِ.[1]

حضرت(ع) درمورد روغن زیتونی که موش بزرگی در آن افتاده بود و مالک قصد فروش آن را داشت، فرمود: به او بگو با این روغن، چراغ روشن کند و آن را نخورد.

این تسبیب است و باید به او اعلام کند.

در روایت اسماعیل بن عبدالخالق می‌فرماید: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّیَالِسِیِّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلَهُ سَعِیدٌ الْأَعْرَجُ السَّمَّانُ وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنِ الزَّیْتِ وَ السَّمْنِ وَ الْعَسَلِ تَقَعُ فِیهِ الْفَأْرَةُ فَتَمُوتُ کَیْفَ یُصْنَعُ بِهِ قَالَ أَمَّا الزَّیْتُ فَلَا تَبِعْهُ إِلَّا لِمَنْ تُبَیِّنُ لَهُ فَیَبْتَاعُ لِلسِّرَاجِ وَ أَمَّا الْأَکْلُ فَلَا... [2]

اما روغن زیتون را نفروش‌؛ مگر اینکه برای روشن کردن چراغ، استفاده شود. نباید از آن خورد.

حال اگر لباسی را بخواهد بفروشد چگونه می‌شود؟ لباس خوردنی و آشامیدنی نیست. اما ممکن است مشتری بخواهد با آن نماز بخواند. در این صورت نیز اشکالی ندارد؛ چون او جاهل به نجاست است و نماز جاهل به نجاست، صحیح است. لذا موجب بطلان نماز نیست. دلیل دیگری هم بر لزوم اعلام ثابت نشده است.

ارشاد جاهل هم در موضوعات واجب نبوده و لزوم آن تنها در مورد احکام است.

حکم اعلام به آکل متنجسو مصلی در ثوب نجس

مساله اذا وجد الانسان من یاکل النجس او یصلی فی الثوب النجس لا یجب اعلامه.

اگر کسی را دیدیم که غذای نجسی می‌خورد، لازم نیست به او اعلام کنیم؛ زیرا ما در خوراندن غذای نجس به او مسبب نیستیم و ارشاد جاهل نیز در موضوعات لازم نیست.

همچنین اگر دیدیم کسی در لباس نجسی نماز می خواند، لازم نیست به او اعلام کنیم. وقتی که جاهل است، نمازش صحیح است. چه لزومی دارد که نجاست لباس را به او اعلام کنیم؟!.

عدم وجوب اعلام نجاست منزل به مهمانان

مساله ان کان موضع من بیته او فراشه نجسا و یلاقیه ملابس الواردین مع الرطوبة لا یجب علی صاحب البیت او الفراش المطلع منه اعلام الضیوف بالنجاسة.

اگر موضعی از خانه یا فراش نجس باشد و اشخاصی بدون دعوت وارد شده باشند، لازم نیست به آن‌ها گفته شود که اینجا نجس است؛ چراکه نجس شدن لباس عمل حرامی نیست. از طرف دیگر اگر با آن لباس ها نماز بخوانند -به خاطر جهل- نمازشان صحیح است. بنابراین اعلام لازم نیست.

اين مساله را ما در این‌جا متعرض نشدیم که اگر با آن‌ها معاشرت داریم و بدن و لباسشان نجس شده، اجتناب از آنها لازم می‌شود؛ چون نمی‌دانیم بدن و لباس‌شان را آب کشی کرده اند یا نه، استصحاب نجاست می‌آید که بر اصالة الطهاره حاکم است. پس معاشرت با آنها مشکل می‌شود. بدن آن‌ها نجس است و با نجاست بدن، وقتی به غذا دست می‌زنند غذا نیز نجس و خوردن آن حرام می‌شود.

از طرف دیگر غیبت ایشان نیز سبب حکم به طهارتشان نیست؛ چون از شرایط غیبت، علم به نجاست است و حال آن‌که آنها خبر از نجاست نداشتند.

وجوب اعلام نجاست غذا توسط صاحب منزل به مهمانان

مساله اذا علم صاحب البیت بنجاسة الطعام یجب علیه ان یعلم الضیوف اما اذا علم بذلک احدالضیوف لا یجب علیه اعلام الآخرین الا اذا کان الآخرون محل ابتلائه فیتنجس بهم.

اگر صاحب منزل که مهمانانی دعوت کرده، بداند که غدا نجس است، حق ندارد این غذا را به آن‌ها بدهد؛ چون این کار تسبیب و حرام است.

اما اگر یکی از مهمانان علم به نجاست غذا پیدا کرد -مسبب نبوده و- واجب نیست که سایرین را مطلع نماید.

البته در صورتی که دیگر مهمانان مورد ابتلای آن مهمانی باشند که علم به نجاست پیدا کرده است؛ این شخص نمی‌تواند با دیگران هم غذا شود؛ چون آنها نجس هستند و در اینجا استصحاب نجاست جاری است. این استصحاب بر اصالة الطهاره حکومت دارد. این همان چیزی است که در فروع دیگر باید به آن اشاره شود.

اعلام تنجس شیء مستعیره هنگام رد، اگر برای اکل و شرب استفاده می‌شود

مساله اذا استعار شیئا و تنجس عنده فحین الرد الی صاحبه ان علم بانه یستعمله فی الاکل و الشرب کما اذا کان من اوانی الطعام وجب علیه ان یعلمه بالنجاسة او یطهره.

اگر کسی چیزی را عاریه گرفته را نجس کند، در هنگام رد -اگر برای اکل و شرب استفاده می‌شود- باید به مالک بگوید که نجس شده است؛ مثل این‌که یا خود شیء خوردنی‌ باشد یا ظرفی برای خوردن؛ چرا که مستلزم تسبیب بوده و جایز نیست.

عدم قبول اخبار صبی ممیز به تطهیر و قبول اخبار او به نجاست

مساله الصبی الممیز ان اخبر بتطهیر شیء نجس کان فی یده لا یقبل منه و ان اخبر بنجاسة ما فی یده یقبل منه و ان لا یبعد اعتبار قوله مطلقا.

ظاهرا فتوای قدما چنین است که بین نجاست و طهارت فرق گذاشته و فرموده‌اند: اگر صبی ممیزی به تطهیر شی‌ء نجسی خبر داد، قبول نکنید. اما وقتی در مورد چیز پاکی گفت نجس شده است، بپذیرید. مرحوم امام می‌فرماید: بعید نیست که قول صبی، مطلقا معتبر باشد. بالاخره صبی ذی‌الید است و دلیلی بر لزوم بلوغ در ذی‌الید نداریم. وقتی صبی، مسلمان ممیزی باشد و تشخیص ‌دهد، اگر مقداری مبالات در دین هم داشته باشد یا لاابالی بودنش را ندانیم، کافی است. اخبار ذی‌الید و در مورد طهارت و نجاست، حجت است.

ما گفته ایم: لعله (تفصیل اول) ماخوذ من آراء بعض الفقهاء السابقين. این مطلب قبلا در السنه علما و مومنین بوده است. اما نسبت به بچه ممیز، سیره، وجود دارد.

یادمان می آید که محقق خویی(ره) در این بحث یا شاید جای دیگر می‌فرمود: چه بسا غیر بالغی که ممیز است، مبالاتش در دین، بسیار بیش از بالغ ها باشد. لهذا محقق خویی اخبار ممیز را می‌پذیرد. مرحوم امام هم می‌فرماید: اخبار ذی الید، مشروط به بلوغ نیست. لکن باید ممیز و مراهقی باشد که عقل و تشخیصش معتبر است؛ مثلا در سن 13 یا 14 سال باشد.

البته لازم است بگوییم: متن این کتاب هنوز به فتوای امام(ره) است و بعدا طبق فتوای خودمان تغییرش خواهیم داد. بحث ما در نجاسات و احکامشان تمام شد.

المطهرات

مساله المطهرات عشرة:

الماء و الارض و الشمس و الاستحالة و الانتقال و الاسلام و التبعیة و زوال عین النجاسة و استبراء حیوان الجلال و غیبة المسلم و سيأتي تفاصیلها فی المسائل الآتية ان شاء الله.

اما مطهرات ده تا هستند:

آب، زمین، خورشید، استحاله، انتقال، اسلام، تبعیت، زوال عین نجاست، استبراء حيوان جلال و غیبت مسلم که تفصیلشان در مسائل آینده خواهد آمد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo