< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

99/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چند مساله/مطهرات/احکام آبها/کتاب الطهارة؛

مطهریت زمین و شرایط آن

بحث ما به دومین مطهر که زمین است، رسیده بود. وقتی که کف پا یا ته کفش در اثر زمین نجس شد، با راه رفتن روی زمینی که طاهر و خشک باشد، پاک می شود. اگر حاشیه کف پا یعنی حدود یک سانت بالاتر از کف پا، آلوده شد و عین نجاست در آن نبود، به تبع پاک می شود.

مساله را دوباره می خوانیم:

مساله الارض تطهر باطن القدم و النعل المتلوث بالنجاسة، بشروط ثلاثة:

الاول کون الارض طاهرة. الثانی ان تکون جافة. الثالث ان تزول عین النجاسة عن ما ذکر بالمشی علی الارض.

ولابد من ان یکون ما یمشی عليها من سنخ الارض کالتراب و الحجر و الطابوق (آجر) لا مثل العشب و الحصیر. و یعتبر ان تکون النجاسة ناشئة من المشی علی الارض فلو تنجس باطن القدم او النعل بسبب غیر المشی لم یطهر بالمشی علی الارض.

دلایل مطهریت زمین

اما دلیل تطهیر با راه رفتن روی زمین، روایات باب 32 از ابواب النجاسات، هستنند.

یکی از دلایل، روایت معلی بن خنیس است. معلی بن خنیس، غلامی بود که حضرت(ع) آزادش کرده و مثل فرزند ایشان بود و به او علاقه داشتند. معلی خیلی اهل ولایت امیرالمومنین(ع) و خیلی به امام صادق(ع) دلبسته بود. حاکم مدینه معلی را اعدام کرد و حضرت(ع) او را نفرین کرد و آن حاکم تا نصف شب از دنیا رفت.

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْخِنْزِیرِ یَخْرُجُ مِنَ الْمَاءِ فَیَمُرُّ عَلَی الطَّرِیقِ فَیَسِیلُ مِنْهُ الْمَاءُ أَمُرُّ عَلَیْهِ حَافِیاً فَقَالَ أَ لَیْسَ وَرَاءَهُ شَیْ ءٌ جَافٌّ قُلْتُ بَلَی قَالَ فَلَا بَأْسَ إِنَّ الْأَرْضَ یُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً.[1]

از امام صادق(ع) راجع به گرازی سوال کردم که از آب بیرون آمده و راه می رود و آب بدنش روی زمین می ریزد. من هم پابرهنه به دنبالش راه می روم و پایم با همان رطوبت، خیس می شود. تکلیف من چیست؟ حضرت(ع) فرمود: آیا بعدش زمین خشک است؟ گفتم: بله. حضرت(ع) فرمود که عیب ندارد؛ قدری که روی زمین خشک راه رفتی تا پاهایت خشک شد، پاک می شوند و احتیاج ندارد که با آب، پاکش کنی.

روایت دوم از محمد حلبی است. اینها خانواده ای بودند که فامیلشان حلبی بود و همه صحیح و به احتمال زیاد، اهل حلب شام بودند. حلب، بزرگترین شهر سوریه است. معروف از خانواده حلبی که کلام به او منصرف می شود، عبیدالله بن علی الحلبی است که از اصح صحاح است.

روایت چنین می فرماید:

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِیِّ قَالَ: نَزَلْنَا فِی مَکَانٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ الْمَسْجِدِ زُقَاقٌ قَذِرٌ (ما در شهری وارد شدیم و بین ما و مسجدی که برای نماز می خواستیم به آنجا برویم، کوچه باریک و تنگی وجود داشت که پر از نجاست بود) فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ أَیْنَ نَزَلْتُمْ (خدمت امام صادق(ع) رسیدم. حضرت(ع) فرمود: کجا پیاده شدید؟) فَقُلْتُ نَزَلْنَا فِی دَارِ فُلَانٍ (گفتيم که در خانه و محل فلانی پیاده شدیم) فَقَالَ إِنَّ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الْمَسْجِدِ زُقَاقاً قَذِراً أَوْ قُلْنَا لَهُ إِنَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ الْمَسْجِدِ زُقَاقاً قَذِراً (حضرت(ع) فرمود که بین شما و مسجدتان، کوچه تنگی وجود دارد که نجاست در آن هست یا اینکه ما این حرف را به حضرت(ع) گفتیم) فَقَالَ لَا بَأْسَ الْأَرْضُ تُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً قُلْتُ فَالسِّرْقِینُ الرَّطْبُ أَطَأُ عَلَیْهِ فَقَالَ لَا یَضُرُّکَ مِثْلُهُ.[2] (حضرت(ع) فرمود که اشکالی ندارد؛ چون که بعضی از قسمت های پاک زمین، بعضی از قسمت های نجس دیگرش را پاک می کند. یعنی اگر از قسمت نجسش رد شدی و بدن یا پاهایت نجس شد، بعد که روی قسمت پاک رفتی، پاک می شود.)

مطهریت زمین در صورت ساییدن کف پا به آن

مطلب دیگری که در مساله آمده اين است که اگر آدم راه نرود و سرجای خودش بماند و ته پایش را روی زمین بساید تا اینکه عین نجاست زائل شود، بازهم پاک می شود. دراین مورد هم روایت حفص بن عیسی را داریم که می‌فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَبِی الْقَاسِمِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ وَ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی جَمِیعاً عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ أَبِی عِیسَی قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی وَطِئْتُ عَذِرَةً بِخُفِّی وَ مَسَحْتُهُ حَتَّی لَمْ أَرَ فِیهِ شَیْئاً مَا تَقُولُ فِی الصَّلَاةِ فِیهِ قَالَ لَا بَأْسَ.[3]

راوی سوال کرده که پایم رو روی زمین کشیدم تا اینکه عین نجاست برطرف شد. حضرت(ع) فرمود: کافی است و اشکالی ندارد. البته زمین باید خاکی یا دارای سنگ سفت باشد که از جنس زمین هستند. اما راه رفتن روی آسفالت که قیر دارد و قیر استحاله شده و جزء زمین نیست، سبب تطهیر نیست.

البته واضح است که کشیدن بر روی زمین در اینجا مقصود است و روی جای دیگری مقصود نیست. کلام در این است که ازاله نجاست، با راه رفتن نبوده، بلکه با مسح کشیدن بوده است.

شرطیت حاصل شدن نجاست از راه رفتن روی زمین در مطهریت زمین

"و اما اشتراط کون النجاسة حاصلة من المشی علی الارض..."

مطلب دیگر این است که هر نجاستی با راه رفتن روی زمین پاک نمی شود؛ بلکه نجاستی پاک می شود که از خود زمین به ته کفش رسیده باشد. پس اگر نجاستی از جای دیگر به ته کفش رسید، با راه رفتن روی زمین پاک نمی شود.

دلیل این حکم، قول امام صادق(ع) است که فرمود: "إِنَّ الْأَرْضَ یُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً"؛[4] پس نجاست نباید از جای دیگر باشد.

دلیل شرطیت طهارت زمین در مطهریت آن

یکی دیگر از شرایطی که گفتیم این است که زمین باید پاک باشد. دلیل این شرط هم صحیحه احول است که چنین می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْأَحْوَلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِی الرَّجُلِ یَطَأُ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی لَیْسَ بِنَظِیفٍ ثُمَّ یَطَأُ بَعْدَهُ مَکَاناً نَظِیفاً فَقَالَ لَا بَأْسَ إِذَا کَانَ خَمْسَةَ عَشَرَ ذِرَاعاً أَوْ نَحْوَ ذَلِکَ.[5]

حضرت(ع) در این صحیحه فرموده که بعدا باید در مکان نظیفی راه برود. این تعبیر در نظافت شرعی ظهور دارد و به معنی طهارت است.

البته فارع از روایت، باید بگوییم که در شرع، مستبعد است که چیز نجسی، چیز نجس دیگری را پاک کند؛ برای اینکه اقتضای طهارت در آن نیست و فرض این است که خودش نجس است.

دلیل شرطیت خشک بودن زمین در مطهریت آن

اما شرط دیگر، خشک بودن زمین است که در صحیحه معلی بن خنیس چنین آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْأَحْوَلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِی الرَّجُلِ یَطَأُ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی لَیْسَ بِنَظِیفٍ ثُمَّ یَطَأُ بَعْدَهُ مَکَاناً نَظِیفاً فَقَالَ لَا بَأْسَ إِذَا کَانَ خَمْسَةَ عَشَرَ ذِرَاعاً أَوْ نَحْوَ ذَلِکَ.[6]

حضرت(ع) در این روایت می فرماید که آیا پشت سر این خنزیر که آب از آن می چکد، قسمتی از زمین خشک هست یا نه؟ راوی عرض کرد: بله. حضرت(ع) فرمود که این کافی است. پس معلوم می شود که خشک بودن زمین، شرط است.

دلیل شرطیت زوال نجاست در مطهریت زمین

اما شرط دیگر، شرطیت زوال عین نجاست است؛ یعنی باید به قدری راه برود تا اینکه عین نجاستی که کف پا یا کفشش بوده، از بین برود. دلیل این مطلب صحیحه زراره است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ وَ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ جَمِیعاً عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع رَجُلٌ وَطِئَ عَلَی عَذِرَةٍ فَسَاخَتْ رِجْلُهُ فِیهَا أَ یَنْقُضُ ذَلِکَ وُضُوءَهُ وَ هَلْ یَجِبُ عَلَیْهِ غَسْلُهَا فَقَالَ لَا یَغْسِلُهَا إِلَّا أَنْ یَقْذَرَهَا وَ لَکِنَّهُ یَمْسَحُهَا حَتَّی یَذْهَبَ أَثَرُهَا وَ یُصَلِّی.[7]

باید به قدری پایش را به زمین بکشاند تا اینکه آثار نجاست به کلی برطرف شود. در اینجا می توانیم که استدلال قبلی را بگوییم که تا زمانی که عین نجاست هست، چطور می توانیم حکم به طهارت کنیم. بنابراین طهارتی حاصل نمی شود مگر بعد از زوال عین نجاست.

عدم کفایت راه رفتن روی آسفالت یا چوب برای تطهیر

مسأله طهارة باطن النعل و القدم النجستین بالمشی علی الشارع المبلط و المفروش بالخشب محل اشکال، بل عدم الطهارة بها اقوی.

بحث بعدی این است که اگر شخصی بر روی آسفالت راه برود، کف پایش پاک نمی شود. در زبان عربی از جمله در عراق به آسفالت، تبلیط می گويند؛ مبلطة به معنی آسفالت است. آسفالت حقیقتا از قیر است و قیر هم استحاله شده و از معادن حساب می شود؛ لذا جزء زمین نیست و پاک نمی کند.

همچنین اگر شخصی روی زمینی راه می رود که کف آن از چوب بود یا اینکه روی لنجی راه می رود که کلش از چوب است و پایش نجس باشد، پاک نمی شود. چون این چوب، جزء زمین نیست و ادله ای که داریم، پاک شدن را مقید به زمین نموده اند.

استحباب پانزده قدم راه رفتن برای حصول طهارت

مسأله الاحسن للحصول علی الطهارة المشی علی الارض خمسة عشر قدما او اکثر و ان زالت النجاسة باقل منها او بالمسح علی الارض.

گفتیم که میزان این است که به قدری راه برود تا اینکه عین نجاست زائل شود؛ ولی بهتر این است که 15ذراع برود. هر ذراع نیم متر است و 15 ذراع، 7.5 متر می شود. پس مستحب است که 7.5 متر روی زمین را برود. ولی ملاک اصلی، زوال عین است.

در مورد این مساله، صحیحه احول هم وجود دارد که چنین می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْأَحْوَلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِی الرَّجُلِ یَطَأُ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی لَیْسَ بِنَظِیفٍ ثُمَّ یَطَأُ بَعْدَهُ مَکَاناً نَظِیفاً فَقَالَ لَا بَأْسَ إِذَا کَانَ خَمْسَةَ عَشَرَ ذِرَاعاً أَوْ نَحْوَ ذَلِکَ.[8]

عدم اعتبار خشک بودن کف پا یا ته کفش در مطهریت زمین

مسأله لا یعتبر کون باطن القدم او النعل رطبا بل لو کان جافا یطهر بالمشی علی الارض.

گفتیم که زمین باید خشک باشد. ولی فرقی نمی کند که کف پا، خشک یا تر با‌شد؛ بلکه میزان این است که عین نجاست، برطرف شود؛ این به خاطر اطلاق ادله است. ادله در زمین قید کرده اند که خشک باشد؛ ولی در مورد کف پا یا ته کفش، قیدی ندارند.

طهارت حواشی به تبع طهارت کف پا یا کفش

مساله بعد ما زالت عین النجاسة بالمشي علی الارض و طهر باطن القدم او النعل من ذلک، تطهر حواشیها ایضا من آثار الطین و التراب المتنجسة.

کف کفش یا ته پا، معلوم است که با راه رفتن پاک می شود؛ ولی گاهی چیزی که به کف کفش یا ته پا می رسد، به مختصری از حواشی آن هم می رسد؛ پس اگر عین نجاست از حواشی، زائل شود، آن حواشی هم بالتبع پاک می شود. این قاعده تبعیت است.

ما از اطلاق مقامی می فهمیم که حواشی بالتبع پاک می شوند. به طور متعارف وقتی نجاستی به ته پا می رسد، بسیاری از اوقات به حواشی آن هم به صورت خیلی کم می رسد و در روایت، امام (ع) فرمود که ته پا که پاک شد، نماز بخوان؛ یعنی حواشی اش اهمیتی ندارد. امام(ع) در مقام بیان بود و بیان ننمود و اگر این مورد، مضر بود، بیان می کرد. پس معلوم می شود که این مورد، مضر نیست.

طهارت کف دست یا زانوی نجس کسی که روی آنها راه می رود با زمین

مساله من یمشی علی یدیه او رکبتیه ان تنجستا بالمشی علی الارض فطهارتهما بالمشی بعد ذلک علی الارض الطاهرة محل اشکال. و کذلک اسفل العصا و باطن القدم الصناعیة و نعل الحیوانات و عجلة السیارة و العربة و امثالها.

اما کسانی که پاهایشان ناقص است و به صورت چهار دست و پا راه می روند، اگر نجاستی از زمین روی کف دستشان قرار گرفت، با راه رفتن به صورت چهار دست و پا روی زمین، پاک می شوند یا نه؟ هر چه روایت داشتیم در مورد کف پا بود. اما جواب این است که کف دستشان با راه رفتن به این صورت پاک می شود؛ چون راه رفتن متعارف این شخص این طور است و حضرت(ع) فرمود: "الْأَرْضُ تُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً"؛[9] عموم این روایت، این مورد را شامل می شود.

اما در مورد چیزهای دیگر مثل ته عصا یا چرخ ماشین که گفته اند با زمین پاک می شوند‌، دلیلی نداریم؛ فلهذا پاک شدن اینها با زمین اشکال دارد و ما به آن قائل نمی شویم. هر چه که در موضوع مشی آدم بر روی زمین، در کلمات اصحاب و عمومات روایات داریم که چه به صورت عادی و چه به صورت چهار دست و پا، سبب پاک شدن است، ولی حرکت چرخ ماشین یا ته عصا، مشی آدم بر زمین نیست.

ملاک زوال عین نجاست

مساله ان بقیت ذرات صغار من عین النجاسة علی باطن القدم او الرجل التی لا یری بالعین وجب ازالتها. لکن بقاء الاثر کاللون و الریح لا مانع منه.

ملاک زوال عین نجاست، ندیدن نجاست با چشم عادی است؛ اما اگر میکروسکوپ بگذاریم و دوباره چیزهایی ببنیم، موضوع حکم نیست؛ چون وجودی که با میکروسکوپ دیده شود، وجودی عرفی حساب نمی شود و وجود به دقت عقلیه می شود که اعتبار ندارد.

عدم طهارت داخل کفش و اجزائی که بر روی زمین قرار نمی‌گیرند و جوراب، با راه رفتن

مساله داخل الحذاء لا یطهر بالمشی علی ظاهره و کذا الاجزاء التی لا تقع علی الارض حین المشی و کذلک الجوراب لا یطهر بالمشی الا اذا کان باطنه من جلود الحيوانات فانه بمنزلة الاحذیة.

اگر چنانچه داخل کفش نجس بود، واضح است که با راه رفتن پاک نمی شود.


[5] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص457، أبواب النجاسات و الاواني و الجلود، باب32، ح1، ط آل البيت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo