< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

99/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام تخلی/احکام آبها/کتاب الطهارة؛

بحث ما به احکام تخلی رسید. گفتیم اینها ظاهرا مقدمات وضوست.

احکام تخلی

وجوب ستر عورت از ناظر محترم

مساله یجب علی المکلف ان یستر عورته من الناظر المحترم ولو کان محرما او مجنونا او طفلا ممیزا و لکن الزوج و الزوجة لا یجب علیهما ذلک.

بر مکلف واجب است که عورتش را از ناظر محترم حتی اگر محرم باشد، بپوشاند. محرم غیر از زوج و زوجه‌ حق نگاه به عورت ندارد.

همچنین کشف عورت، در مقابل طفل ممیز و مجنون که قادر به تشخیص هستند، جایز نیست؛ چون ناظر محترم، حساب می شوند. بعضی گفته اند که مجنون، ممیز حساب نمی شود؛ ولی مجنونی که بالغ باشد، نسبت به امور جنسی قادر به تشخیص است و با بچه غیر ممیز فرق دارد؛ بچه ممیز نسبت به عورت خودش و دیگران، قدرت تشخیص ندارد؛ فلذا مکشوف العوره رفت و آمد می کند و متوجه نمی شود که کار بدی می کند یا وقتی عورت دیگری را می بیند، متوجه بدی اش نمی شود. اما مجنونی که بالغ باشد، تعقل ندارد؛ ولی احساس غریزه جنسی را دارد؛ فلذا نمی توانیم بگوییم که مجنون، ممیز نیست. مجنون، از بابت غریزه جنسی، ممیز است‌؛ ولی از بابت امور عقلانی، ممیز نیست.

اما از جمله روایات در مورد وجوب ستر درحال تخلی، روایات حریز از امام صادق(ع) است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا یَنْظُرِ الرَّجُلُ إِلَی عَوْرَةِ أَخِیهِ.[1]

هیچ کس نباید به عورت برادر مسلمانش نگاه کند.

روایت حمزة بن احمد هم می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ أَوْ سَأَلَهُ غَیْرِی عَنِ الْحَمَّامِ قَالَ ادْخُلْهُ بِمِئْزَرٍ (با لنگی به حمام داخل شو) وَ غُضَّ بَصَرَکَ (اگر کسی تصادفا لنگش افتاده، نگاه نکن) وَ لَا تَغْتَسِلْ مِنَ الْبِئْرِ الَّتِی یَجْتَمِعُ فِیهَا مَاءُ الْحَمَّامِ فَإِنَّهُ یَسِیلُ فِیهَا مَا یَغْتَسِلُ بِهِ الْجُنُبُ وَ وَلَدُ الزِّنَا وَ النَّاصِبُ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ هُوَ شَرُّهُمْ.[2]

روایت دیگر چنین است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُعَیْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع عَنِ النَّبِیِّ ص فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی قَالَ: إِذَا اغْتَسَلَ أَحَدُکُمْ فِی فَضَاءٍ مِنَ الْأَرْضِ فَلْیُحَاذِرْ عَلَی عَوْرَتِهِ...[3]

اگر کسی در فضای باز می خواهد غسل کند، باید حفاظت کند تا عورتش برای دیگران مکشوف نشود.

روایات معتبر دیگری هم در این مورد وجود دارد. حداقلش این است که اصحاب به این روایات عمل کرده اند و مفتی به هستند.

اما استثناء زوج و زوجه به خاطر آیه شریفه است که می فرماید: ﴿الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین﴾[4] .

عدم وجوب ستر عورت با چیز خاص

مساله لا یجب ستر العورة بشیء خاص بل یکفی بیده.

ستر عورت، با چیز خاصی واجب نیست‌؛ بلکه کافی است که با دستش، ستر عورت کند‌؛ برای اینکه دلیل ما فقط بر وجوب عنوان ستر است و نفرموده که با چه چیز و به چه صورت باید باشد؛ مثلا اگر با دیوار ستر عورت کند، اشکالی ندارد.

مورد اینجا با باب نماز فرق دارد؛ ستر عورت در مورد نماز، با پوشش است‌؛ اما ستر عورت در مورد تخلی، مطلق است و به هر صورت که باشد، اشکالی ندارد.

عدم جواز رو به قبله بودن هنگام تخلی

مساله لا يجوز استقبال القبلة بمقادیم البدن کالصدر و البطن و لا استدبارها.

رو و پشت به قبله بودن با مقادیم بدن، در حال تخلی، جایز نیست. مقادیم بدن مثل سینه و شکم هستند.

دلیل این حکم، در باب دوم از ابواب احکام الخلوة هست. این روایات، ضعف سندی دارند ولی اصحاب به اینها عمل کرده اند و مساله، مجمع علیه و مورد تسالم بین فقهای قدیم و جدید است.

حکم صورتی که شخص رو به قبله است ولی عورتش را از قبله منحرف کند

مساله لا يجوز ان یکون فی حال التخلی مستقبلا للقبلة بمقادیم بدنه و ان انحرف بعورته عن القبلة. و مع عدم استقبال القبلة بمقادیم بدنه، الاحوط ان لا یوجّه عورته نحوالقبلة و لایکون مستدبرا لها ایضا.

اگر کسی با مقادیم بدنش، رو به قبله باشد، اما عورتش را از سمت قبله منحرف کند، کافی نیست؛ برای اینکه وقتی در روایت آمده که درحال تخلی باید تجنب از قبله باشد، این تعبیر، منصرف به مقادیم بدن است. حالا اگر مقادیم بدنش را از قبله منحرف کند اما عورتش را مقابل قبله بیاورد، خالی از احتیاط نیست؛ چون ممکن است که رو به قبله بودن عورت، موضوعیتی داشته باشد. پس بهتر این است که در حرمت استقبال و استدبار قبله هنگام تخلی، علاوه بر مقادیم بدن، عورت را هم اضافه کنیم.

جواز رو و پشت به قبله بودن هنگام استنجاء

مساله لا اشکال فی استقبال القبلة و استدبارها فی حال الاستنجاء. لکن اذا علم بخروج شیء من البول فی حال الاستبراء فلا یجوز استقبال القبلة او استدبارها فی تلک الحالة.

استنجاء به معنی تطهیر است. استقبال و استدبار قبله، در حال آب کشی، اشکال ندارد. اما استبراء با استنجاء فرق می کند؛ چون در حال استبراء اگر چیزی از بول خارج شود، ملحق به تخلی است و باید عدم استقبال قبله را رعایت کند.

حکم رو و پشت به قبله شدن هنگام اجبار

مساله اذا اجبر لاجل الستر عن الناظر المحترم علی استقبال القبلة و استدبارها فلا باس به. و کذا لو اجبر لأجل مصلحة اخری.

اگر انسان برای اینکه در حال تخلی از ناظر محترم، ستر عورت کند، مجبور شود که استقبال یا استدبار قبله کند، تقدم با کدام است؟ ستر از ناظر محترم، واجب و استقبال و استدبار قبله، حرام است؛ در اینجا بین این دو عمل، تزاحم واقع می شود. ظاهر این است که اهمیت ستر از ناظر محترم بیشتر است؛ چون یکی از مرجحات در باب تزاحم، اهمیت ملاک است و ملاک ستر از ناظر محترم، اقوی و اهم است؛ پس انسان باید این ملاک را رعایت کند؛ حتی اگر مقابل قبله شود.

همچنین اگر شخص به خاطر هر مصلحت اهم دیگری به استقبال یا استدبار قبله، مضطر شود، باید این کار را انجام دهد؛ مثلا اگر بخواهد حرمت استقبال قبله را رعایت کند، مریض شود یا اتفاقی بیافتد که شارع به آن راضی نیست.

حکم رو یا پشت کردن کودک به سوی قبله

مساله الأحوط وجوبا ان لا یوجّه الطفل فی حال التخلی نحو القبلة و لا يستدبر به و لکن اذا هو توجه نحوالقبلة فی حال التخلی او استدبر لا یجب منعه.

اگر کسی، بچه ای را برای تخلی بگیرد، احتیاط واجب این است که او را رو به قبله نگیرد؛ چون رو به قبله گرفتن بچه، فعل تسبیبی یعنی ایجاد تخلی رو به قبله است؛ فعل تسبیبی هم به منزله فعل مباشری است؛ یعنی بین اینکه هنگام تخلی، بدن خودش را مقابل قبله قرار دهد یا شخص دیگری را رو به قبله قرار دهد، فرقی نیست. اما اگر شخصی دید که بچه ای خودش رو به قبله نشسته، واجب نیست جلویش را بگیرد‌؛ برای اینکه در این صورت تسبیبی نکرده و تکلیفی ندارد. نهی از منکر هم شامل این مورد نیست؛ به خاطر اینکه بچه، معروف واجب و منکر حرامی ندارد. همچنین آموزش به بچه تا اینکه نزدیک به بلوغ شود، لازم نیست.

حرمت تخلی در اماکن چهارگانه

مساله التخلی حرام فی اربعة اماکن؛

الاول: فی الشوارع و الطرق المسدودة بدون اذن اصحابها.

الثانی: فی ملک من لم یاذن بذلک.

الثالث: فی المکان الموقوف علی اشخاص لیس المتخلی منهم.

الرابع: علی قبور المؤمنین ان کان سببا لهتکهم.

تخلی در چهار مکان حرام است:

1. در خیایانها و کوچه هایی که بن بست هستند. وقتی کوچه ای بن بست شد، در حقیقت ملک عمومی منازلی است که درِ آنها در کوچه‌ی بن بست، باز می شود.

2. در خانه کسی که برای تخلی این شخص، رضایت ندارد.

3. تخلی شخصی که جزء موقوف عليهم نیست در مکانی که برای اشخاصی وقف شده است؛ مثل توالت هایی که در مدارس علمیه برای استفاده طلبه ها می سازند. کسی که از خارج حوزه بیاید، نمی تواند از اینها استفاده کند.

4. تخلی بر قبور مؤمنین که یقینا سبب هتک مومن است.

دلیل سه مورد اول، حرمت غصب است‌؛ برای اینکه تصرف این شخص، غصبی می شود و غصب به هر صورتی که باشد، حرام است. اما دلیل مورد آخر، حرمت هتک مومن است.

مستحبات تخلی

مساله یستحب للمتخلی ان یقعد فی مکان لایراه احد و یقدم رجله الیسری للدخول و رجله الیمنی فی الخروج و ان یستر راسه فی حال التخلی و یوقع ثقله علی رجله الیسری.

برای تخلی کننده مستحب است که درجایی بنشیند که کسی او را نبیند. اگر در صحراست به قدری از مردم فاصله بگیرد تا مردم او را در حال تخلی نبینند.

موقعی که شخصی می خواهد در مستراح وارد شود، مستحب است که بر خلاف مسجد، پای چپش و موقع خروج، پای راستش را مقدم کند. همچنین مستحب است که درحال تخلی سرش را بپوشاند و سنگینی بدنش را بر روی پای چپش بیاندازد.

مستندات مساله

صاحب وسائل(ره) این مستحبات را در باب سوم و چهارم از احکام الخلوة آورده است. اما روایت مرسله علی بن اسباط، راجع به سترالرأس است و چنین می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ أَوْ رَجُلٍ عَنْهُ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ کَانَ یَعْمَلُهُ إِذَا دَخَلَ الْکَنِیفَ یُقَنِّعُ رَأْسَهُ (سرش را بپوشاند) وَ یَقُولُ سِرّاً فِی نَفْسِهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ تَمَامَ الْحَدِیثِ.[5]

همچنین در بیانی از شیخ مفید(ره) در مقنعة، چنین آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ الْمُفِیدُ فِی الْمُقْنِعَةِ قَالَ: إِنَّ تَغْطِیَةَ الرَّأْسِ إِنْ کَانَ مَکْشُوفاً عِنْدَ التَّخَلِّی سُنَّةٌ مِنْ سُنَنِ النَّبِیِّ ص.[6]

ایشان فرموده است که ستر راس هنگام تخلی از سنن پیامبر(ص) است.

اما کتاب تهذیب، تقدیم پای راست، هنگام دخول و تقدیم پای چپ، هنگام خروج را از شیخ مفید(ره) در مقنعة نقل نموده است:

"ثم قال (شیخش که مفید(ره) باشد، فرمود): و یقدم رجله اليمنی قبل الیسری لخروجه ان شاء الله تعالی. فذکر ذلک للفرق الذی تقدم ذکره بین الخروج من المساجد و الخروج من الخلاء."[7]

شیخ مفید(ره) فرموده که در مساجد، موقع ورود، مستحب است که اول، پای راستش و موقع خروج، اول، پای چپش را بگذارد؛ اما در بیت الخلا به عکس است.

اما در مورد جلوس هنگام تخلی، در جایی که هیچ کس او را نبیند، صحیحه حماد بن عیسی از امام صادق(ع) را داریم.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ إِذَا سَافَرْتَ مَعَ قَوْمٍ فَأَکْثِرِ اسْتِشَارَتَهُمْ إِلَی أَنْ قَالَ وَ إِذَا أَرَدْتَ قَضَاءَ حَاجَتِکَ فَأَبْعِدِ الْمَذْهَبَ فِی الْأَرْضِ.[8]

مذهب، مصدر میمی و به معنی ذهاب است‌؛ یعنی رفتنت را در بیابان، خیلی طولانی کن و مسافت دوری را برو تا کسی تو را نبیند.

شهید ثانی(ره) در شرح نفلیه، درباره پیامبر(ص) همین مطلب را آورده است که "فانه لم یر علی بول و لا غائط"؛[9] یعنی هیچ وقت کسی پیامبر(ص) را در حال تخلی، مشاهده نکرد؛ حتی حليمه سعدیه که مادر رضاعی اش بود، گفت که من هیچ وقت این بچه را در حال تخلی ندیدم.

مکروهات تخلی

مسأله یکره للمتخلی ان یجلس مستقبلا للشمس او القمر بعورته و استقبال الریح و ان يجلس فی الشارع و الزقاق و علی باب الدار و تحت الاشجار المثمرة و کونه فی حال الاکل و الشرب و ان تکلم فی اثنائه و ان اضطر الیه فلیکن متکلما بذکر الله و ان یطیل جلوسه فی التخلی و کذا یکره التطهير بالید الیمنی.

از جمله مکروهات تخلی این است که طوری بنشیند که عورتش مقابل خورشید یا ماه یا باد باشد. یا اینکه در کوچه یا خیابانی برای تخلی بنشیند که این کار، خیلی بد و بلکه حرام است؛ چون تصرف غاصبانه است.

همچنین تخلی در کنار در خانه اش، زیر درختان میوه دار، در حال خوردن و آشامیدن و تکلم در اثنای تخلی مکروه است. اما اگر به تکلم مضطر شد، می تواند خدا را یاد کند. اضطرار می تواند به این باشد که شخصی در مستراح هست و مجبور شود حرفی بزند تا کسی که در حال آمدن است، بفهمد کسی در مستراح هست؛ در این صورت می تواند ذکرالله را بگوید.

همچنین مکروه است که تخلی را طول دهد و در زمان استنجاء با دست راست خودش را تطهیر کند‌؛ بلکه مستحب است که تطهیر با دست چپ باشد.

صاحب وسائل(ره) این امور را در ابواب احکام الخلوة آورده است؛ در باب 12، کراهت استنجاء با دست راست و در باب 15، کراهت جلوس بر شطوط انهار، طرق نافذه، زیر درختان مثمره و درِ خانه ها را آورده ‌است. کوچه نافذ در مقابل بن بست و به معنی کوچه ای است که بن بست نیست. ایشان همچنین در باب 25، کراهت استقبال خورشید و ماه و در باب 20، کراهت اطاله جلوس در حال تخلی و در باب 6، کراهت تکلم در اثناء تخلی را آورده است. ما از نقل این روایات خودداری کردیم تا اینکه مطلب، طولانی نشود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo