< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

99/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام استبراء و استنجاء/احکام آبها/کتاب الطهارة؛

اگر کسی بول و استبراء کرد و بعد رطوبتی از او خارج شد که علم اجمالی داشت ادرار یا منی است

بحث ما به این فرع رسید که اگر کسی بول و بعد استبراء کرد و بعد رطوبتی از او خارج شد که علم اجمالی داشت که یا ادرار یا منی است، فرموده اند که اگر قبل از موقعی که رطوبت مشتبه از او خارج شد، وضو گرفته بود، بر او واجب است که احتیاطا هم وضو بگیرد و هم غسل کند. اما اگر ادرار و استبراء کرد و در حالی رطوبت از او خارج شد که وضو نگرفته بود، وضو برای این شخص، کافی است و لازم نیست غسل کند.

اما راجع به قید استبراء گفتیم که اگر استبراء نکرده بود، عدم استبراء، اماره بر بولیت است و این رطوبت حمل بر بول می شود. اما اگر استبراء کرده، یقین دارد که این رطوبت ودی نیست تا از باب استبراء طاهر باشد؛ پس این رطوبت، یقینا طاهر نیست؛ بلکه بول یا منی است و این علم اجمالی، کار را خراب می کند.

منشا تفصیل بین خروج رطوبت بعد از وضو و قبل از آن

منشا این تفصیل این است که اگر این شخص وضو نگرفته بود و این رطوبت خارج شد، معلوم است که در حال حاضر، مُحدِث به حدث اصغر است؛ چون بول کرده و رطوبت مشکوک، بعدا خارج شده است. پس نمی داند که این رطوبت، بول است تا اینکه حدث اصغرش باقی باشد یا اینکه منی است تا اینکه حدث اصغر به حدث اکبر تبدیل شده باشد. در اینجا این شخص، باید بقاء حدث اصغر و عدم حدوث منی را استصحاب کند؛ چون حالت سابقه اش حدث اصغر است و الآن نمی داند به حدث اکبر تبدیل شد یا نه؟ مقتضای استصحاب، استصحاب بقای حدث اصغر است. بنابراین بقاء حدث اصغر را استصحاب می کند و وضو می گیرد.

اما در صورتی که بول و استبراء کرده و وضو هم گرفته و این رطوبت مشکوک بین بول و منی، بعد از وضو خارج شد، در اینجا وقتی وضو گرفت، حدث اصغر یقینا از بین رفت و در این صورت استصحاب حدث اصغر نداریم و این رطوبت از موارد علم اجمالی بین دو حکم الزامی است؛ اگر بول از او خارج شده، دوباره وضو بر او واجب می شود و اگر از او منی خارج شده، باید غسل کند؛ پس در اینجا از راه استصحاب، نتیجه نمی گیریم. در اینجا علم اجمالی بین دو واجب متباین داریم. حالا اگر این شخص بگوید که غسل می کنم و غسل بالاتر از وضوست، در صورتی که رطوبت خارج شده بول باشد، وضو بر او واجب می شود و غسل برای او کافی نیست؛ غسل جنابت هم برای شخصی که جنب نیست، کار لغو و باطلی است. اما اگر رطوبت خارج شده، منی بوده، وضو به درد نمی خورد. علم اجمالی ما در اینجا از باب دوران بین متباینین است؛ یا وضو واجب است و غسل، واجب نیست و یا غسل واجب است و وضو واجب نیست. ما علم اجمالی به یکی از اینها داریم؛ پس اینجا مقتضی احتیاط است و آن این است که هر دو را باید انجام دهیم.

عدم استحباب استبراء برای زنان بعد از بول

مساله لا یستحب للنساء الاستبراء بعد البول فلو راین رطوبة بنین علی طهارتها و لم یبطل وضوئهن و لا غسلهن.

استبراء بر زن ها مستحب نیست؛ برای اینکه موضوع روایاتی که آمده، اختصاص به مردان دارد. اما اگر از زن ها بعد از ادرار و وضو، رطوبت مشتبهی خارج شد، وضو صحیح و رطوبت، پاک است. دلیل پاک بودن رطوبت، اصالة الطهارة است؛ چون معلوم نیست که این رطوبت، ودی یا بول است. از طرف دیگر، این رطوبت، ناقض وضو هم نیست؛ به این دلیل که شک می کنیم که بول، خارج و وضو نقض شده است یا اینکه ودی، خارج شده و وضو باقی است؛ در اینجا استصحاب بقای وضو را جاری می کنیم.

استنجاء

مسأله یجوز تطهیر مخرج الغائط بشیء قالع کالاحجار الثلاثة او القماش او غیر ذلک. کما یجوز تطهیره بالماء. و یتعین التطهیر بالماء فی موارد ثلاثة:

الأول: خروج نجس آخر کالدم مع الغائط.

الثانی: وصول نجاسة اخری من الخارج الیه.

الثالث: تعدی الغائط الی حواشی الدبر باکثر من المتعارف. و ان کان التطهیر بالماء افضل مطلقا.

موضع غائط را هم می توان با آب تطهیر کرد که البته آب افضل است و هم می توان با یک جسم ازاله کننده و از بین برنده نجاست، این کار را انجام داد. اگر این جسم ازاله کننده، سنگ است، نباید مثل ریگ باشد‌؛ بلکه باید زبر و قالع باشد؛ چیز نرم، قالع نیست. همچنین می تواند چیزی از جنس پارچه باشد تا نجاست را از بین ببرد.

تعین تطهیر با آب در سه مورد

تطهیر با آب در سه مورد، متعین می شود:

اول در جایی که همراه با خروج غائط، خون هم خارج شود. دوم جایی است که نجاستی از خارج، به موضع برسد. سوم صورتی است که غائط از موضع خودش به اطراف رسیده باشد.

دلیل کفایت تطهیر با آب و جسم ازاله کننده

اما دلیل کفایت تطهیر با آب، واضح است. آیه شریفه می فرماید:﴿وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا﴾[1] .

در حدیث هم داریم که: "خلق الله الماء طهورا". آب نسبت به همه چیز پاک کننده است؛ پس دلیل، عموم دارد و شامل همه چیز می شود.

اما کفایت تطهیر با جسم قالع در موضع غائط به خاطر صحیحه زراره از امام باقر(ع) است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ وَ یُجْزِیکَ مِنَ الِاسْتِنْجَاءِ ثَلَاثَةُ أَحْجَارٍ (سه سنگ قالع، از آب، کفایت می کند) بِذَلِکَ جَرَتِ السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَمَّا الْبَوْلُ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ غَسْلِهِ.[2]

همچنین موثقه برید بن معاوية از امام باقر(ع) چنین می فرماید:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: یُجْزِی مِنَ الْغَائِطِ الْمَسْحُ بِالْأَحْجَارِ وَ لَا یُجْزِی مِنَ الْبَوْلِ إِلَّا الْمَاءُ.[3]

این ها روایات معتبره و صحیحه در رابطه با کفایت احجار یا چیزهای شبه احجار مثل پارچه هستند و اصحاب به آنها عمل کرده اند.

دلیل اختصاص تطهیر با آب در سه مورد

اما دلیل اینکه گفتیم مورد اختلاط خون با غائط، باید فقط با آب تطهیر شود، این است که امام (ع) فرموده: "یجزی من الغائط"؛[4] اما اگر خون با غائط بیرون آمده، این تعبیر، شاملش نمی شود و خون، نجاست دیگری است.

اما دلیل استثناء دوم که درباره نجاستی بود که از بیرون به محل رسیده، این است که این روایات، نجاست غائطیه ای را که از داخل به بیرون آمده، شامل می شوند و نجاستی را که از بیرون رسیده، شامل نمی شوند.

مورد سوم از استثنائات، موردی است که نجاست به حواشی برسد. دلیل این مورد، صحیحه ابی خدیجه از امام صادق(ع) در قصه براء بن معرور است که چنین می فرماید:

"مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ بَابَوَیْهِ فِی الْعِلَلِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی هَاشِمٍ عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَانَ النَّاسُ یَسْتَنْجُونَ بِثَلَاثَةِ أَحْجَارٍ لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَأْکُلُونَ الْبُسْرَ فَکَانُوا یَبْعَرُونَ بَعَراً فَأَکَلَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ الدَّبَا (ظاهرا ماده ای لبنی بوده است) فَلَانَ بَطْنُهُ (شکمش نرم و مزاجش اسهالی شد) فَاسْتَنْجَی بِالْمَاءِ (با آب، خودش را تطهیر کرد) فَبَعَثَ إِلَیْهِ النَّبِیُّ ص (پیامبر(ص) به دنبالش فرستاد) قَالَ فَجَاءَ الرَّجُلُ وَ هُوَ خَائِفٌ یَظُنُّ أَنْ یَکُونَ قَدْ نَزَلَ فِیهِ شَیْ ءٌ یَسُوؤُهُ فِی اسْتِنْجَائِهِ بِالْمَاءِ (خدمت پیامبر(ص) رسید در حالی که می ترسید و گمان می کرد که آیه ای درباره اش نازل شده است و از بابت اینکه با آب استنجاء کرده‌، مذمتش می کند) فَقَالَ لَهُ هَلْ عَمِلْتَ فِی یَوْمِکَ هَذَا شَیْئاً (پیامبر(ص) فرمود: آیا امروز کار تازه ای انجام داده ای؟) فَقَالَ لَهُ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا حَمَلَنِی عَلَی الِاسْتِنْجَاءِ بِالْمَاءِ إِلَّا أَنِّی أَکَلْتُ طَعَاماً فَلَانَ بَطْنِی فَلَمْ تُغْنِ عَنِّی الْحِجَارَةُ شَیْئاً فَاسْتَنْجَیْتُ بِالْمَاءِ (عرض کرد: بله یا رسول الله امروز من غذایی خوردم که شکمم اسهالی شد و سنگ برای استنجاء، کافی نبود؛ بنابراین با آب، تطهیر کردم) فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص هَنِیئاً لَکَ (پیامبر(ص) فرمود: بر تو گوارا باد) فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَنْزَلَ فِیکَ آیَةً فَأَبْشِرْ (خداوند آیه ای در مدحت نازل کرده است؛ تو را بشارت باد و این آیه، چنین است) إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ (خداوند توبه کنندگان و کسانی را که با آب، تطهیر می کنند، دوست دارد) فَکُنْتَ أَوَّلَ مَنْ صَنَعَ هَذَا وَ أَوَّلَ التَّوَّابِینَ وَ أَوَّلَ الْمُتَطَهِّرِینَ (تو اول کسی بودی که به این آیه عمل کردی).[5]

نحوه تطهیر مخرج بول

مساله مخرج البول لا یطهر بغیر الماء و یکفی غسله مرة واحدة للرجال. و اما النساء و من یخرج بوله من غیر الموضع المعتاد فالاحوط وجوبا لهم غسله مرتين.

مخرج بول، بدون آب، پاک نمی شود. یک بار آب کشی کردن مخرج غائط برای مردان، کافی است. اما زنان و کسانی که بولشان از غیر موضع معتاد یعنی از غیر آلت رجولیت، بیرون می آید، احوط این است که دوبار آب بکشند. البته دوبار آب کشیدن، با آب قلیل است؛ ولی با آب کثیر و جاری، یک بار کافی است.

دلیل عدم تطهیر مخرج بول با غیر آب

اما دلیل اینکه مخرج بول به غیر آب پاک نمی شود، دو روایتند که در آخرشان تصریح دارند که در مورد بول، حتما باید آب به کار رود. یکی از آن دو روایت، صحیحه زراره و دیگری موثقه برید بن معاويه است. برید بن معاویه همان برید عجلی و از اصحاب اجماع و از چهار نفری است که سیدبحرالعلوم(ره) درباره شان چنین می فرماید: "زرارة ثم برید قد اتی ثم محمد (محمد بن مسلم) و لیث (ابوبصیر) یا فتی"؛ این چهار نفر، در راس هستند. "ثم فضیل (بن یسار) بعده معروف (معروف بن خربوث)"؛ این دو نفر هم جزء شش نفر هستند ولی رتبه شان در رتبه بعد از چهار نفر اول است.

صحیحه برید، از امام باقر(ع) نقل شده و چنین می فرماید:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: یُجْزِی مِنَ الْغَائِطِ الْمَسْحُ بِالْأَحْجَارِ وَ لَا یُجْزِی مِنَ الْبَوْلِ إِلَّا الْمَاءُ.[6]

دلیل کفایت یک بار آب ریختن برای مردان و دوبار آب ریختن برای زنان و کسانی که بولشان از غیر معتاد خارج می شود

حالا اگر شخص تطهیرکننده، مرد است، یک بار تطهیر برای او کافی است و اگر زن یا مردی است که بولش از غیر موضع معتاد، خارج می شود و مثلا مثانه اش را شکاف داده اند و از آنجا بولش بیرون می آید، باید دو مرتبه با آب قلیل بشوید.

اما دلیل اینکه یک بار شستن برای مردان، کافی است، صحیحه نشیط بن صالح است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْهَیْثَمِ بْنِ أَبِی مَسْرُوقٍ النَّهْدِیِّ عَنْ مَرْوَکِ بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ نَشِیطِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ کَمْ یُجْزِی مِنَ الْمَاءِ فِی الِاسْتِنْجَاءِ مِنَ الْبَوْلِ فَقَالَ مِثْلَا مَا عَلَی الْحَشَفَةِ مِنَ الْبَلَلِ.[7]

این روایت می فرماید که اگر به قدر دوبرابر آن رطوبتی که روی حشفه هست، آب، ریخته شود، برای تطهیر، کافی است.

اما چطور از این روایت استفاده می شود که یک بار آب کشی، کافی است؟ گفته شده که اگر آب ریخته شده، مساوی با رطوبت روی حشفه باشد، غسل، صدق نمی کند؛ غسل احتیاج به جریان آب دارد و برای اینکه آب، جریان پیدا کند، باید دوبرابر رطوبت روی حشفه باشد. دو برابر آب ریختن، به معنی دوبار نیست؛ بلکه این مقدار آب ریختن، غسل واحد است.

اما دلیل اینکه زن را خارج کردیم این است که در روایت تعبیر "مثلا ما علی الحشفة" را داریم و "حشفة"، آلت رجولیت است و ربطی به زن ندارد. در مورد زن ها باید به اطلاق دلیل رجوع کنیم و اطلاق دلیل در مورد بول، صحیحه بزنطی است.

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ النَّحْوِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَوْلِ یُصِیبُ الْجَسَدَ قَالَ صُبَّ عَلَیْهِ الْمَاءَ مَرَّتَیْنِ.[8]

حضرت(ع) فرمود که دوبار باید آب بریزی.

مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِیسَ فِی آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ کِتَابِ النَّوَادِرِ لِأَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ الْبَزَنْطِیِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَوْلِ یُصِیبُ الْجَسَدَ قَالَ صُبَّ عَلَیْهِ الْمَاءَ مَرَّتَیْنِ فَإِنَّمَا هُوَ مَاءٌ.[9]

ولی طبق صحیحه نشیط بن صالح، یک بار آب ریختن، برای مردان کافی است.

نحوه تطهیر مخرج غائط با آب

مساله يعتبر فی غسل مخرج الغائط بالماء ان یکون مزیلا للعین بحیث لا یبقی منه شیء. و لکن لا مانع من بقاء الاثر کالریح و اللون. فان کفت الغسلة الاولی لازالة العین کانت کافیة في حصول الطهارة.

برای تطهیر مخرج غائط باید به اندازه ای آب به کار برده شود که عین نجاست زائل شود و چیزی باقی نماند. اما اگر اثر عین نجاست، مثل بو یا رنگ باقی مانده باشد، اشکالی ندارد. اما اگر عین، با شستن اول کاملا زائل شد، کفایت می کند.

اما راجع به اینکه گفتیم اثر، ضرری ندارد و برای تطهیر، باید عین، زائل شود، از بابت صحیحه عبدالله بن مغيره از امام کاظم(ع) است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِلِاسْتِنْجَاءِ حَدٌّ قَالَ لَا یُنَقَّی مَا ثَمَّةَ قُلْتُ فَإِنَّهُ یُنَقَّی مَا ثَمَّةَ وَ یَبْقَی الرِّیحُ قَالَ الرِّیحُ لَا یُنْظَرُ إِلَیْهَا.[10]

راوی سوال کرد که آیا استنجاء، حدی دارد؟ حضرت(ع) فرمود: نه‌؛ باید نجاستی را که در محل هست، پاک کند. راوی عرض کرد: آن چیزی را که در آنجا هست، زائل می کند ولی بو باقی می ماند. حضرت(ع) فرمود که بو اهمیت و اعتباری ندارد.

پس میزان در حصول طهارت، زوال عین نجاست با آب است. غسل، حاصل شده و فرض این است که عین هم زائل شده است.

ضرر نداشتن باقی ماندن ذرات کوچک و لزوجت در مخرج غائط در مورد تطهیر با غیر آب

مساله لا یضر فی تطهیر مخرج الغائط بغیر الماء کالاحجار، بقاء الذرات الصغيرة من الغائط و اللزوجة غیر قادح فی الطهارة.

این فتوای مرحوم امام است ولی ما در شرح، این را قبول نکرده ایم. امام(ره) فرموده که در تطهیر مخرج غائط به غیر آب، اگر ذرات صغیر و لزوجت به معنی چسبندگی باقی بمانند، اشکالی ندارد.[11] ما در شرح نوشته ایم که اگر علم به بقاء ذرات صغیره داشته باشیم، مشکل است؛ برای اینکه آنها جزء عین حساب می شوند و در صحیحه عبدالله بن المغیرة تعبیر "ینقی ما ثمة" آمده بود. نقاء به معنی پاک شدن کامل است. بنابراین ذرات، نباید باقی بمانند و اگر تطهیر با آب یا با احجار باشد، در این مورد فرقی ندارد. این در صورتی است که به باقی ماندن ذرات علم داشته باشیم؛ ولی اگر به وجود آنها علم نداریم، به کار بردن احجار ثلاثه و قالعه کافی است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo