< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

99/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام وضو/وضو/کتاب الطهارة؛

اندازه واجب شستن صورت

بحث ما در اولین واجب از وضو بود که شستن صورت است. مقدار شستن صورت از لحاظ طول "من قصاص الشعر الی الذقن" و از لحاظ عرض صورت "ما دارت علیه الابهام و الوسطی" است؛ انگشت ابهام و وسطی را که باز می کنیم و روی صورت می گذاریم، به هر کجا که رسید، شستن همان مقدار واجب است و شستن اضافه بر آن مقدار، لازم نیست.

دلیل این حکم، صحیحه زراره است.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ أَنَّهُ قَالَ لِأَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع أَخْبِرْنِی عَنْ حَدِّ الْوَجْهِ الَّذِی یَنْبَغِی أَنْ یُوَضَّأَ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ الْوَجْهُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ وَ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَسْلِهِ الَّذِی لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَزِیدَ عَلَیْهِ وَ لَا یَنْقُصَ مِنْهُ إِنْ زَادَ عَلَیْهِ لَمْ یُؤْجَرْ وَ إِنْ نَقَصَ مِنْهُ أَثِمَ مَا دَارَتْ عَلَیْهِ الْوُسْطَی وَ الْإِبْهَامُ مِنْ قُصَاصِ شَعْرِ الرَّأْسِ إِلَی الذَّقَنِ وَ مَا جَرَتْ عَلَیْهِ الْإِصْبَعَانِ مُسْتَدِیراً فَهُوَ مِنَ الْوَجْهِ وَ مَا سِوَی ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ الْوَجْهِ فَقَالَ لَهُ الصُّدْغُ مِنَ الْوَجْهِ فَقَالَ لَا.[1]

از امام باقر(ع) سوال کرد که حدی از صورت که واجب است بشوییم و خدا در قرآن به آن دستور داده است، چقدر است؟ حضرت(ع) فرمود: "مقداری که غسلش واجب است، "ما دارت علیه الوسطی و الابهام" است. شایسته نیست که کسی به آن اضافه کند یا از آن کمتر بشوید و اگر بر آن اضافه کند، اجری ندارد و اگر کم کند، گناه کرده است‌؛ چون وضویش باطل است. حضرت(ع) فرمود که میزان: "ما دارت علیه الوسطی و الابهام" است‌؛ یعنی دستت را کاملا باز می کنی و کف دست را روی صورت می گذاری و انگشت ابهامت در یک سمت و انگشت وسطی، در سمت دیگر قرار می گیرد؛ شستن این مقدار، واجب است و بیش از این، واجب نیست.

اما از لحاظ طول فرمود: "من قصاص الشعر الی الذقن"؛ یعنی از رستنگاه مو تا چانه.

حضرت (ع) فرمود: دستت را یک دور می دهی؛ هر مقدار که در این دایره قرار می گیرد که یک سمتش، آخر انگشت ابهام و سمت دیگرش، آخر انگشت وسطی است، شستن همان مقدار واجب است؛ هر چه از این مقدار خارج بود، جزء وجه نیست و وجه بر آن اطلاق نمی شود.

در عبارت مرحوم امام آمده که به خاطر یقین به شستن تمام این مقدار واجب، بهتر این است که کمی از همه اطراف را بر این حد اضافه کند؛[2] این را مقدمه علمیه می گویند.

نحوه وضو در صورتی که دست یا صورت یا موهای وضو گیرنده، به اندازه متعارف نبود

مساله لو کان ید المتوضی اطول من المتعارف او اقصر فلیراجع الأيادي المتعارفة و یعمل علی طبقها الا اذا کان وجهه ایضا کذلک ای مثل یده فی الکبر. و لو کان اصلع او نبت الشعر فی اعلی جبهته، فلیراجع المتعارف و یغسل علی طبقه.

اگر دست کسی کوچک یا خیلی بزرگ بود و مشابه متعارف مردم نبود، برای شستن اعضا در وضو، باید به متعارف مردم مراجعه کند و حد و اندازه را از متعارف مردم بگیرد و نباید اندازه را از دست خودش که خارج از متعارف است، بگیرد. دلیل این حکم این است که آنچه که در روایات ذکر شده، منصرف به دستان متعارف است و لذا دست غیر متعارف، خارج از انصراف است و اعتباری ندارد. همان طور که میزان در همه چیز، حد متعارف است‌؛ مثلا در روایت، راجع به تعیین مقدار کر، اندازه سه وجب در سه وجب در سه وجب تعیین شده است و در بعضی دیگر از روایات سه وجب نیم، تعیین شده است و فقها در همان جا فرموده اند که "بشبر مستوی الخلقة"؛ یعنی با وجب دست کسی که مستوی الخلقه باشد و خارج از متعارف نباشد که این اعتبار ندارد. در بحث تعیین وقت فضیلت نماز ظهر، سبعی الشاخص را معین می کنند و ارتفاع شاخص را 7 قدم قرار می دهند؛ شاخص که سایه ای روی زمین پیدا می کند، تا اندازه دو قدم، وقت فضیلت است. ملاک در اینجا هم، قدم های آدمی است که خلقتش متعارف باشد. بنابراین موارد مختلفی داریم که میزان در آنها اندازه متعارف است.

گفتیم که محل شستن صورت در وضو از لحاظ طول، رستنگاه مو تا چانه است؛ حالا اگر کسی اصلع است، یعنی قسمت جلوی سرش مو ندارد‌ و رستنگاه مویش خیلی بالاست، باید به متعارف رجوع کند. همچنین اگر موهای سر بعضی تا قسمتی از پیشانیشان رسیده است، اینها هم خارج از متعارف هستند و باید به متعارف رجوع کنند.

اگر وجود مانعی در اعضای وضو محتمل باشد

مساله لو احتمل وجود وسخ فی مواضع الغسل کرمص فی اطراف عینه او وسخ فی شفته مانع عن وصول الماء الی البشرة فان کان احتماله عقلائیا یجب الفحص عنه قبل الوضوء و ازالته ان کان موجودا.

اگر کسی احتمال می دهد که چیزی روی صورت باشد که مانع و حاجبی از رسیدن آب است، اگر احتمالش عقلائی بود، حتما باید فحص کند. مثلا اگر گوشه چشمش غی کرده یا اینکه غذایی خورده و مقداری روی لب‌هایش باقی مانده، این ها را باید تمیز کند تا آب به پوست بدن برسد. اگر چیزی بود که مانع از رسیدن آب به پوست بدن بود، وضو با وجود آن، باطل است. پس اگر شخصی احتمال دهد که چنین موانعی هست و این احتمال، احتمالی عقلائی باشد، واجب است که بررسی کند تا اگر بودند، برطرف کند و با شک نمی تواند وضو بگیرد؛ برای اینکه اشتغال یقینی مستدعی اين است که فراغ ذمه یقینی پیدا کند و در اینجا واجب است که آب را به پوست بدنش برساند؛ پس باید یقین کند که این کار را کرده است؛ فلذا حق ندارد به شک اکتفا کند. اینجا جای قاعده اشتغال است؛ نه جای اصالة البرائه.

بلکه بالاتر از قاعده اشتغال، استصحاب را داریم‌؛ چون شک کرده که آب را به بدنش رسانده یا نه؛ اگر حاجبی هست، آب نرسیده و اگر حاجبی نیست، آب رسیده است؛ در این صورت که شک کرد، استصحاب عدم وصول آب، جاری است. چون قبلا که آب نرسیده و نمی دانیم که رسید یا نه، استصحاب حالت سابقه را که عدم وصول آب است، جاری می کنیم. بنابراین نتیجه این است که باید فحص کند تا اگر چیزی هست، تمیز کند و بعد وضو بگیرد.

نحوه شستن صورت در وضو در صورتی که موهای صورت کم یا زیاد است

مساله ان کان الشعر خفیفا بحیث کان بشرة الوجه ظاهرا بین الشعور فی محل اللحیة و الشارب، یجب ان یوصل الماء الی البشرة و ان لم یکن ظاهرا لکون الشعر کثیفا فغسل الشعر کاف و لا یجب إيصال الماء الی تحت الشعور.

اگر محاسن آدمی خفيف است و پوست صورتش از لا به لای موها دیده می شود، در این صورت واجب است که آب را به پوست صورت برساند. اما اگر موها زیادند و به هم چسبیده اند که به آن "شَعر کثیف" می گویند، اگر آب را به بالای موها برساند، کافی است و لازم نیست که آب را به پوست صورت برساند.

اساس این مطلب، صحیحه محمد بن مسلم است:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع (امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَتَوَضَّأُ أَ یُبَطِّنُ لِحْیَتَهُ قَالَ لَا.[3]

سوال کرد که اگر کسی وضو می گیرد، آیا باید آب را در ریشش داخل کند تا به پوست صورتش برسد؟ حضرت(ع) فرمود: نه.

این روایت ناظر به شعر کثيف است.

اما صحیحه زراره چنین می فرماید:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ رَأَیْتَ مَا کَانَ تَحْتَ الشَّعْرِ قَالَ کُلُّ مَا أَحَاطَ بِهِ الشَّعْرُ فَلَیْسَ لِلْعِبَادِ أَنْ یَغْسِلُوهُ وَ لَا یَبْحَثُوا عَنْهُ وَ لَکِنْ یُجْرَی عَلَیْهِ الْمَاءُ.[4]

این تفصیل در صحیحه زراره واضح است که حضرت(ع) فرمود: هر مقداری از پوست که در زیر محاسن قرار گرفته و ناپیداست و مو به آن احاطه کرده، واجب نیست که آب را به آن برسانی و شستن روی مو هم کافی است.

مفهوم تعبیر "وَ لَکِنْ یُجْرَی عَلَیْهِ الْمَاءُ" این است که اگر پوست صورت پیداست، باید آب به آنجا برسد؛ ولی اگر موها، پوست صورت را احاطه کرده، لازم نیست که آب به پوست برسد.

اگر شک کند که پوست صورت از لابه لای موها پیداست یا نه

مساله ان شک فی ظهور البشرة من خلال الشعور و عدمه، وجب علی الاحوط غسل کلیهما.

اگر کسی شک دارد که موی ریشش شعر کثیف یا شعر خفیف حساب می شود، واجب است که ظاهر محاسنش را خیس کند و آب را به پوست صورتش هم برساند. دلیل وجوب این کار از باب علم اجمالی است. اگر شعر کثيف است، شستن مو کافی است و اگر موی خفیف است، باید پوست صورت، شسته شود و ما علم اجمالی به وجوب یکی از اینها داریم و به همین خاطر باید هر دو را بشوییم.

جاهایی از صورت که شستنشان واجب نیست

مساله لا یجب غسل داخل الانف و لا ما لا یری من الشفه عند اطباق الشفتين و لا من العین عند اطباق الجفون الا بمقدار المقدمة العلمیة.

شستن داخل بینی لازم نیست. اما در مورد لبها، وقتی که لب ها روی هم بگذاریم، هر مقدار که از اینها ظاهر است، شستنش واجب است و هر مقدار ناپیداست، شستنش واجب نیست.

اما راجع به چشم، میزان این است که وقتی پلک های چشم را روی هم بگذاریم، هر مقدار که پیداست، شستنش واجب است و هر مقدار که ناپیداست، شستنش واجب نیست. پس وقتی که پلک ها را روی هم می گذاریم، چون سنگ چشم، ناپیداست، شستنش واجب نیست. اما پشت پلک که موقع گذاشتن پلک ها روی هم، ظاهر است، شستنش واجب است.

دلیل این حکم این است که آنچه که در ادله آمده، شستن ظاهر است نه باطن و وضو عبارتست از شستن ظاهر صورت. در قضیه شفتین و عینین، طبق متعارف، وضو با چشمان باز، انجام نمی شود و هنگام وضو، لب ها روی هم گذاشته می شود؛ پس چون متعارف هنگام شستن، این است، ادله، به حالت متعارف مردم، منصرف می شوند.

وجوب شستن از بالا به پایین برای وضو

مساله یجب غسل الوجه من الاعلی الی الاسفل علی الأحوط و ان عکس ذلک فالوضوء باطل و کذلک فی غسل الایادی من المرفق الی اطراف الاصاب

آدم که صورتش را می شوید، علی الاحوط باید از بالا به پایین بشوید؛ یعنی از بالای پیشانی آب را بریزد و تا چانه اش بیاید. حالا اگر از چانه شروع کرد و به طرف بالا رفت، وضو باطل است. در شستن دست هم باید از مرفق به طرف انگشتان، بشوید. اگر مثل اهل سنت، عکس کرد، یعنی از انگشتان شروع کرد و به طرف مرفق رفت، وضو باطل است.

در صحیحه زراره به این قضیه، تصریح شده است.

وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ وَ فَضَالَةَ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: حَکَی لَنَا أَبُو جَعْفَرٍ ع وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ ص- فَدَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ- فَأَدْخَلَ یَدَهُ الْیُمْنَی فَأَخَذَ کَفّاً مِنْ مَاءٍ- فَأَسْدَلَهَا عَلَی وَجْهِهِ مِنْ أَعْلَی الْوَجْهِ... .[5]

این روایت، تصریح دارد که حضرت(ع) آب را که روی صورت ریخت، از بالای صورتش به طرف پایین ریخت.

با توجه به تصریحی که در روایت هست، رعایت اعلی تا اسفل، واجب است. اما بحث، درمورد شستن دو دست خواهد آمد؛ ولی در اینجا اشاره ای می کنیم که امام(ع) فرمود: "فَغَسَلَ یَدَهُ الْیُمْنَی مِنَ الْمِرْفَقِ إِلَی الْأَصَابِعِ" (حضرت از مرفق شروع کرد و تا انگشتان رساند) لَا یَرُدُّ الْمَاءَ إِلَی الْمِرْفَقَیْنِ."[6] (حضرت مواظب بود که آب از طرف انگشتان به سمت مرفقین، برنگردد؛ یعنی از مرفق به پایین بیاید؛ نه از پایین به بالا).

اين هم تصریح به این است که در شستن صورت و دست ها، باید رعایت شستن از بالا تا پایین، صورت بگیرد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo