< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

99/12/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام وضو/وضو/کتاب الطهارة؛

بحث ما به اینجا رسید که در غسلات وضو، غسله اول واجب است؛ برای اینکه ماموربه واجب، در ضمن فرد اول، محقق می شود. اما حکم غسله دوم و سوم، تابع دلالت ادله است. در مورد غسله سوم، دلیل داریم که بدعت و حرام است.

اما بحث، راجع به غسله دوم است. بعضی بلکه مشهور قائلند به اینکه غسله دوم، مستحب است و بعضی دیگر فرموده اند که جایز است. منشا قضیه، اختلاف روایات است. روایات در این رابطه دو طائفه هستند. در یک طائفه آمده که "الوضوء مثنی مثنی"‌؛[1] یعنی صورت و دست ها را که می شویی دوبار دوبار باشد. حداقل این تعبیر این است که امر برای استحباب باشد؛ برای وجوب که قطعا نیست ولی برای استحباب باید باشد.

لکن طائفه دوم از روایات با اینها معارضند و ظاهرشان این است که مستحب است که برای شستن، به بار اول اکتفا کند و تعددش خوب نیست‌؛ بلکه در دوبار انجام دادن، هیچ فضیلتی نیست. پس بهتر این است که آدم، یک بار بشوید. از جمله این روایات، روایتی است که از امام باقر(ع) وارد شده است.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی [عَنْ حَرِیزٍ] عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ اللَّهَ وَتْرٌ یُحِبُّ الْوَتْرَ فَقَدْ یُجْزِیکَ مِنَ الْوُضُوءِ ثَلَاثُ غُرُفَاتٍ وَاحِدَةٌ لِلْوَجْهِ وَ اثْنَتَانِ لِلذِّرَاعَیْنِ... .[2]

این روایت می فرماید که خدای تبارک و تعالی یکی است و یکی را دوست دارد. همان طور که ذاتش واحد است، در امور، وتر را دوست دارد. بنابراین در وضو برای غسلاتت سه تا کف آب، کافی است؛ یک کف آب را برای صورت، دیگری را برای دست راست و سومی را برای دست چپ به کار ببر. با یک کف، یک غسل، حاصل می شود و این دلالت می کند که غسل واحد، اولویت دارد.

روایات دیگر روایاتی هستند که بر مداومت رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین(ع) بر غسله واحده، دلالت دارند. این بزرگواران، همیشه یا بیشتر اوقات، یک غسله انجام می دادند و دوبارش نمی کردند. در وسائل باب 31 از ابواب وضو، این روایات آمده اند.

بحثی که هست این است که این روایات با اینکه خیلی زیادند، ولی اکثرشان ضعیف السند هستند. پس از این بابت، اعتبار ندارند. لکن این روایات، خیلی زیادند؛ به طوری که می توانیم بگوییم که به حد استفاضه می رسند. روایات اگر مستفیض شدند، دیگر به سندشان نگاه نمی کنیم و در این صورت، ظن قوی داریم به اینکه خیلی بعید است که لااقل یکی از آنها از امام معصوم(ع) صادر نشده است و همین کفایت می کند.

اما روایات طائفه دیگر که امر به دوبار کرده اند، صحیحه اند و سندشان قوی است. بنابراین یک دسته، مستفیضند و دسته دیگر سند معتبر دارند و مضمون این دو دسته، متعارضند. در تعارض باید به مرجحات، رجوع کنیم. یکی از مرجحات معروف که اصحاب، خیلی قبولش دارند و به آن اهمیت می دهند و در مقبوله عمر بن حنظله هست، ترجیح به شهرت است. یعنی وقتی دو طائفه از روایات، باهم تعارض داشتند، مقبوله عمر بن حنظله برای حل تعارض می فرماید: "خذ بما اشتهر بین اصحابک و دع الشاذ النادر"؛[3] یعنی به آن طائفه ای که مشهور است عمل کن و آن طائفه ای که شاذ و نادر است و اصحاب به آن فتوا نداده اند، رها کن. در اینجا به مستمسک مرحوم آقای حکیم رجوع می کنیم که فرموده: "یستحب تثنیة الغسلات علی ما هو المشهور شهرة عظیمة (ایشان به استحباب فتوا داده اند و فرموده اند که فتوای به استحباب، مشهور به شهرت عظیمه است) بل عن الانتصار (سید مرتضی) والغنیة (ابن زهرة) و السرائر (ابن إدريس) الاجماع علیه (اینها بر استحباب، ادعای اجماع کرده اند. بنابراین استحباب که مضمون طائفه اول است، مشهور و مهم است) و عن الاستبصار نفی الخلاف بین المسلمين فی کون الثانية سنة"‌؛[4] (در استبصار آمده که هیچ خلافی بین مسلمین اعم از شیعه و سنی نیست در اینکه غسله دوم، مستحب است).

در نتیجه، طائفه ای را که در آن تعبیر"مثنی مثنی" آمده است، ترجیح می دهیم؛ چون که این طائفه، بین اصحاب، مشهورند. این حاصل نظریه ما شد و دلایلش را بیان کردیم؛ بنابراین در این اختلافی که بود، باید بگوییم که غسله دوم، مستحب است.

واجب سوم: مسح الراس

مساله یجب بعد غسل اليدين فی الوضوء مسح مقدم الراس ببلة الید. سواء مسحه بالکف اليمنی او الیسری او من الاعلی الی الاسفل او منکوسا.

واجب است که با رطوبتی که از وضو در دست باقی مانده، چه بادست راست و چه با دست چپ، سر را مسح کنیم‌. همچنین فرقی ندارد که از بالا به پایین یا از پایین به بالا مسح کند. منکوس در عربی، به معنی معکوس در فارسی است. حالا باید ادله مساله را بخوانیم.

ادله مساله:

بحث اول درباره وجوب مسح سر است. شکی در وجوب مسح بر ربع مقدم سر نیست. یعنی مسح بر قسمتی که نسبت به مجموع سر، یک چهارم حساب می شود و بالای پیشانی است، واجب است. این قسمت را ربع مقدم سر می گویند. صاحب وسائل(ره) باب 22 از ابواب وضو را به این روایات، اختصاص داده است. از جمله اين روایات صحیحه محمد بن مسلم از امام صادق(ع) است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَسْحُ الرَّأْسِ عَلَی مُقَدَّمِهِ.[5]

این تعبیر در مقابل اهل سنت است‌؛ اهل سنت، گوش ها و دور سرشان را مسح می کنند و بعد روی تمام سر، دست می کشند. ما این را قبول نداریم و مسح سر را روی مقدم الراس می دانیم.

بعضی دیگر از روایات ممکن است که خلاف این را بفرمایند که حمل بر تقیه می شوند؛ چون این مساله در مذهب شیعه، قطعی و یقینی است و اگر روایتی خلاف این را بفرماید، حمل بر تقیه می شود. در روایات بیانیه که در باب پانزدهم وسائل آمده اند، به این نحوه مسح، اشاره شده است. روایات بیانیه روایاتی هستند که امام(ع) کیفیت وضوی پیامبر(ص) را در آنها شرح داده است. امام(ع) در آن روایات به مسح سر که می رسد، می فرماید که پیامبر(ص) جلوی سرش را تا قبل از پیشانی، مسح می کرد. در صحیحه زراره آمده که امام باقر(ع) از پیامبر(ص) نقل فرموده که: "وَ مَسَحَ مُقَدَّمَ رَأْسِهِ وَ ظَهْرَ قَدَمَیْهِ بِبِلَّةِ یَسَارِهِ وَ بَقِیَّةِ بِلَّةِ یُمْنَاهُ"؛[6] یعنی امام باقر که کیفیت وضوی پیامبر(ص) را شرح می داد، جلوی سر و بالای دو پا و نه کف دو پایش را با باقیمانده رطوبت دست راست و دست چپ، مسح کرد.

در صحیحه دیگر زراره آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع أَ لَا تُخْبِرُنِی مِنْ أَیْنَ عَلِمْتَ وَ قُلْتَ أَنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ وَ بَعْضِ الرِّجْلَیْنِ (زراره سوال می کند که از کجا فهمیدید که مسح بر بعضی از سر و پا کافی است؛ چرا همه سر و پاها را نباید مسح کنیم؟) فَضَحِکَ فَقَالَ یَا زُرَارَةُ قَالَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَزَلَ بِهِ الْکِتَابُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ فَعَرَفْنَا أَنَّ الْوَجْهَ کُلَّهُ یَنْبَغِی أَنْ یُغْسَلَ ثُمَّ قَالَ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ فَوَصَلَ الْیَدَیْنِ إِلَی الْمِرْفَقَیْنِ بِالْوَجْهِ فَعَرَفْنَا أَنَّهُ یَنْبَغِی لَهُمَا أَنْ یُغْسَلَا إِلَی الْمِرْفَقَیْنِ ثُمَّ فَصَلَ بَیْنَ الْکَلَامِ فَقَالَ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ – فَعَرَفْنَا حِینَ قَالَ بِرُءُوسِکُمْ أَنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ لِمَکَانِ الْبَاءِ ثُمَّ وَصَلَ الرِّجْلَیْنِ بِالرَّأْسِ کَمَا وَصَلَ الْیَدَیْنِ بِالْوَجْهِ فَقَالَ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ – فَعَرَفْنَا حِینَ وَصَلَهُمَا بِالرَّأْسِ أَنَّ الْمَسْحَ عَلَی بَعْضِهِمَا – ثُمَّ فَسَّرَ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلنَّاسِ فَضَیَّعُوهُ الْحَدِیثَ.[7]

امام باقر(ع) خندید و فرمود: بله ای زراه؛ این را از قرآن فهمیدیم‌. آیه شریفه می فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ﴾؛[8] یعنی اینکه باید همه صورتتان و بعد باید دستها را به صورت کامل تا مرافق بشویید. این آیه به مسح که می رسد تعبیر "برئوسکم و ارجلکم" آورده است و تعبیر "و امسحوا رئوسکم" را که حاکی از مسح همه سر است، به کار نمی برد‌. آیه شریفه می فرماید که به سرتان مسحی کنید و مسح همه سر، لازم نیست؛ بلکه مسح باید به مقداری از روی سر، واقع شود؛ در حدی که صدق کند ما روی سرمان را مسح کشیدیم و این به خاطر جایگاه باء است. تفاوت این دوتعبیر در زبان عربی، بیّن است. همچنین "ارجلکم" بر "رئوس" عطف شده است و مانند مسح سر می شود؛ یعنی باید یک مسح روی سر و یک مسح روی پا انجام شود. بعد حضرت(ع) فرمود که این را از آیه فهمیدیم که اگر روی پا مقداری مسح شود، کافی است. اما در مورد مقدار مسح سر، امام باقر(ع) فرمود که این را سنت رسول الله برای ما مشخص کرده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo