< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1400/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ اصاله البرائه/ استدلال به روایات/ حدیث حجب

ادامه بررسی سند حدیث حجب

بحث ما به حدیث حجب رسید. [امام صادق«ع»] می فرماید: «ما حجب الله علمه عن العباد ، فهو موضوع عنهم»[1] سند حدیث هم خوب است. فقط بحثی که هست در مورد ابی الحسن زکریا بن یحیی که اگر مقصود «الواسطی» باشد، او ثقه بوده است ولی ما دو نفر دیگر به نام زکریا بن یحیی داریم. در اینجا اولا می توانیم قائل به انصراف بشویم و بگوییم وقتی قیدی ذکر نشود، به شخص معروف منصرف می شود که همان الواسطی است. دوم اینکه مرحوم اردبیلی در جامع الرواۀ فرموده است که چون راوی این روایت از زکریا بن یحیی داود بن فرقد است، پس معلوم می شود، مراد الواسطی است؛ لکثرۀ روایات داود بن فرقد عن الواسطی. یعنی می فرماید ما ندیدیم داود بن فرقد از آن دو نفر دیگر روایت بکند. مرحوم بحر العلوم، هم این فرمایش را پذیرفته است.

پس به این دو دلیل سند روایت ایرادی ندارد و مناقشاتی که برخی گفته اند بی مورد است. مانند اینکه برخی گفته اند این دلایل یقین آور نیست و ما یقین نمی کنیم. [به نظر ما] این ایرادات از جنس وسواس است، خصوصا با تاییدی که از بحر العلوم و جامع الرواۀ اردبیلی وجود دارد. مرحوم تستری هم در قاموس [الرجال] خیلی تکیه بر جامع الراۀ داشته اند. مرحوم بروجردی هم کتابی در رجال داشتند، اما آن را چاپ نکردند و گفتند بروید جامع الرواۀ را چاپ کتید. این عظمت کتاب و نویسنده را نشان می دهد.

بررسی دلالی حدیث حجب

می فرماید «ما حجب الله علمه عن العباد ، فهو موضوعٌ عنهم» موضوعٌ عنهم با موضوع علیهم فرق دارد، موضوعٌ علیهم یعنی اثبات شده است. اما موضوعٌ عنهم یعنی از عهده و گردن آنها برداشته شده است. پس دلالت واضحی بر برائت دارد.

ایراد شیخ انصاری(ره)

شیخ (ره) می فرماید[2] ما حجب الله علمه عن العباد ربطی به برائت ندارد؛ چون برائت مربوط به موضوعی است که به دلیلی امام معصوم(ع) آن‌را بیان نکرده یا بیان کرده ولی به ما واصل نشده است. اما حجب الله علمه یعنی خود خداوند بیان نکرده است یعنی اصلا از اساس این حکم به مرحله بیان نرسیده است. پس کأنه یک حکم انشائی بوده که ابلاغ نشده است و این با «اسکتوا عما سکت الله عنه» مرادف می شود یعنی حکمی که در مرحله انشاء مانده و به مرحله تنفیذ نرسیده و مسکوت مانده است. چنین حکمی به فعلیت نرسیده و باعث بالفعل و زاجر بالفعل نشده است. پس منشأ ایراد شیخ، اِسناد حجب به خداوند است.

جواب از ایراد شیخ(ره)

جواب داده اند که اسناد الحجب الی الله از این بابت است که همه چیز به ید خداوند است، ولو مانعی باشد یا ظالمی مانع از رسیدن حکم بشود، لکن در نهایت فاعل مطلق خداوند است. اوست که ان الله علی کل شیئ قدیر است؛ لذا ما در موارد دیگری هم می بینیم که فعل از انسان صادر شده اما خداوند آن را به خودش نسبت می دهد. مانند آیه شریفه «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللّهَ رَمَى» یعنی می‌فرماید: به ظاهر تو رمی کردی اما در واقع دست خداوند بود که رمی می کرد. اسناد رمی به خداوند از همین بابت است.در آیه دیگر می فرماید: «يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ» خداوند است که گمراه می کند اما کسی را گمراه می کند که فاسق است، یعنی خودش ابتدا راه فسق را انتخاب می کند بعد خداوند او را گمراه می کند. پس ضلالت و گمراهی (بعد از انتخاب و اختیار خود فاسق)؛ به خداوند نسبت داده می شود. پس ضلالت هم قابل اسناد به خود فاسق و هم قابل اسناد به خداوند متعال است.

لذا اینگونه جواب داده اند که اسناد حجب به خداوند با موانع دیگر منافاتی ندارد و «ما حَجَب الله» در واقع به معنای «ما حُجِب» است. همه چیز و حجاب اصلی دست خداوند است؛ زیرا امکان ندارد چیزی در عالم بدون اراده خداوند رُخ بدهد. «لا حول و لا قوۀ الا بالله».

اینکه حضرت فرمودند «لا جبر ولا تفویض بل امرٌ بین الامرین» به چه معنی است؟ جبریون می گفتند همه چیز به دست خداوند است و انسان اراده ای ندارد [و از طرف دیگر] تفویضی ها می گفتند «يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ» امام صادق(ع) فرمودند: «لا جبر ولا تفویض بل امرٌ بین الامرین» یعنی هم انسان اراده و دخالت دارد هم خداوند. نه می شود خداوند را کنار زد و گفت خدا هیچ کاره است، نه می توان گفت که انسان دخالت و اراده ای در کار خودش ندارد. بلکه امرٌ بین الامرین است. یعنی افعالی که از بندگان واقع می شود هم قابل اسناد به خودشان است و هم قابل اسناد به خداوند است؛ زیرا اراده انجام فعل از انسان صادر می شود و فعل چیزی به جز إعمال قدرت نیست و إعمال قدرت دست خداوند است. و لا حول و لا قوۀ الا بالله. حول و قوه را حتی در حیوانات و سایر موجودات خداوند می دهد. اراده انسانی پذیرفتن مسئولیت کار است. انسان سر دو راهی خیر و شر است. «وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ» و خودش انتخاب می کند که إعمال قوه در خیر یا شر باشد. هر کدام را انتخاب بکند خودش انتخاب کرده است. اما قوّت آن عمل لحظه به لحظه از خداوند است و اگر یک دم از ناحیه خداوند متعال منقطع بشود، انسان می میرد. این حقیقت معنای «لا جبر ولا تفویض بل امرٌ بین الامرین» است. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo