< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه / شک در مکلّفٌ به/ دوران بین المتباینین/ موافقت قطعیه

بررسی نقض دوم به علیت تامه

اگر کسی علم اجمالی به نجاست احد الکاسین دارد، اگر هر دو مستصحب الطهاره باشند تعارض و تساقط می کنند و علم اجمالی منجز است، اما اگر حالت سابقه اولی نجاست و حالت سابقه دومی طهارت بود همه علما فرموده اند این از مواردی است که به علم اجمالی اعتنا نمی کنیم زیرا در کاسه اولی استصحاب نجاست و در دومی اقتضای استصحاب طهارت جاری می شود و ارتکاب کاسه دوم اشکالی ندارد، این به معنای کفایت موافقت احتمالیه است و این مؤیِّد محقق نائینی است زیرا اگر محال بود واقع نمی شد، حال آنکه در این مورد اکتفاء به موافقت احتمالی واقع شده است.

جواب قائلین به علیت تامه

قائلین به علیّت تامه به اینجا جواب می دهند که این مورد از موارد انحلال علم اجمالی است.

انواع انحلال

علم اجمالی دو نوع انحلال دارد یکی انحلال حقیقی و دیگری انحلال حکمی: انحلال حقیقی به این معنی است که تردید حقیقتا از بین برود. خوب علم اجمالی متقوم به تردید است، مثلا می گوییم «یا این کاسه نجس است یا آن کاسه» اگر در جایی نتوانستیم اصطلاح «یا-یا» را به کار ببریم تردید از بین رفته است؛ مورد واضحش دوران بین الاقل و الاکثر است، تسبیحات اربعه در نماز واجب است اما نمی توانیم بگوییم «یا یک مرتبه واجب است یا سه مرتبه» زیرا «یک مرتبه» واجب علی کل تقدیر است یا خودش به تنهایی یا در ضمن سه تا، بنابراین در اینجا علم اجمالی حقیقتا منحل می شود.

اما در بسیاری موارد انحلال حکمی داریم، یعنی تردید در اطراف علم اجمالی باقی است اما علم اجمالی خاصیت تنجیز خود را نسبت به اطراف از دست می دهد، مانند همین مثال فوق که در یکی از اطراف استصحاب نجاستی داریم و استصحاب نجاست نسبت به مورد خود منجِّز است، پس کاسه مستصحب النجاسه به واسطه استصحاب -و یا اماره ای و یا اصول مثبِت تکلیف مانند قاعده اشتغال- منجَّز می شود، پس تنجّزش که قطعی است حالا یک قاعده دیگر می آید می گوید «المنجَّز لا ینجَّز ثانیاً» چیزی که یک بار منجَّز شده دوباره منجّز نمی شود چون تحصیل حاصل است و تحصیل حاصل محال است.

در ما نحن فیه، حالا که این کاسه ی مستصحب النجاسه به واسطه استصحاب یا اماره منجَّز شده قابلیت تنجیز مجدد را از دست می دهد و علم اجمالی نمی تواند آن را منجَّز بکند، در نتیجه علم اجمالی یک لنگه و یک طرف بیشتر ندارد و آن کاسه مستصحب الطهاره است؛ خوب علم اجمالی متقوم به دو طرف است زیرا علم اجمالی تعلق به حکمی گرفته که مردّد بین دو طرف و دو کاسه است، حالا که یک طرفش را از دست داده منحل می شود اما این انحلال حکمی است، چرا؟ زیرا تردید بین دو کاسه باقی است اما یکی از کاسه ها تنجّز ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo