< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

1400/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه کاربردی/ روش های فقه کاربردی/ عمومات و اطلاقات

 

عمومات و اطلاقات نقش ارزنده ای در حل مسائل مستحدثه دارند.عمومات را بررسی کردیم و الان سخن در اطلاقات و مطلقات است. علامه مجلسی زیل کتاب العلم یک عنوانی منعقد کردند با نام« ما یمکن ان یستنیط من الایات و الاخبار من متفرقات اصول الفقه» یعنی آیاتی که می توان مسائل کلی اصول فقه را از آنها استنباط کرد. ولی استنباط با مطلقا متقوم بر قرینه حکم است که همان قرینه کلی عقلی است. اگر مقدمات حکم نبود نمی توان از اطلاقات استفاده کرد.

مقدمات حکمت را پنج تا و برخی سه تا و محقق نائینی دو مقدمه دانسته اند. علت آن این است که برخی از مقدمات را در یکدیگر ادغام کردند

مقدمه اول- متکلم در مقام بیان تمام مراد باشد و در مقام اهمال و اجمال نباشد. در اهمال قصد به اجمال گویی نیست ولی در اجمال غرض و هدف دارد که اجمال گویی بکند؛ این از مقدمات مهم اطلاق است. مثلا احل الله البیع و حرم الربا، اگر در قیدی در بیع شک کنیم که این قید لازم است یا لازم نیست؟ اگر احل الله اطلاق داشته باشد می توانیم به کمک اطلاق قید را برداریم مثلا صراحت در عقد لازم است و می توان با کنایه می توان عقد را منعقد کرد؟ اگر احل الله البیع اطلاق داشته باشد می گوییم لفظ عقد صریح یا غیر صریح و چه حقیقت یا مجاز(قریب و یا بعید)می توان عقد را منعقد کرد اما اگر چنین اطلاقی از آیه استفاده نشود- واقع هم هیمن است چون در مقام بیان نیست بلکه در مقام بیان این است که در جهالت بیع وربا را یکی می دانستند و هر دو تجارت است یعنی تجارت گاه پولی است و گاه تجارت کالایی است- آیه می گوید بیع و ربا یکی نیستند ربا فلج کننده اقصتاد است ولی بیع رونق به اقتصادمی دهد آیه در مقام فرق بین بیع و ربا است و در مقام شرابط عقد البیع نیست. بنابراین شرط اول اطلاق در مقام بیان بودن است.

اطلاق گاه در مقام بیان از یک جهت است و در مقام بیان از جهت دیگر نیست. ﴿فکلوا مما امسکنا علیکم﴾ که در مقام بیان حلت صید کلاب معلم است و در مقام پاکی مقام گاز گرفتن کلاب معلم نیست. لذا از آیه شریفه طهارت محل گاز گرفتن سگ را نمی توان استفاده کرد. بنابراین نمی توان از آیه شریفه استفاده کرد شستن محل گاز گرفتن سگ لازم نیست. در مسائل مستحدثه می گوییم زیر مجموعه این اطلاق است. مثلا در سوره نساء آیه 141 اطلاقی داریم ﴿و لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیلا﴾ یعنی خداوند هیچ سلطه ای برای کافران بر مسلمانان قرار نداده است. در جهان حکومت اسلامی تشکیل داده شده است شکی در ارتباط به آنها نیست ولی آیا با دولت های کافر می توان ارتباط داشت که می خواهند با دولت اسلامی ارتباط داشته باشد و در تقابل آن نیست مانند دولت روسیه و ارتباط با دولت چین جایز است؟ آیه شریفه می فرماید رابطه ای که مصالح متقابل را تامین کند و سلطه نداشته باشد جایز است اما رابطه با آمریکا رابطه سلطه است این نوع رابطه با تمسک به آیه شریفه ممنوع است. آیه شربفه در مقام بیان نحو رابطه با دولت های کفر است.

مقدمه دوم- انتفاء قرینه، یعنی قرینه ای در مقام بیان نباشد انتفاء ما یوجب التعیین خواه قرینه خاصه و عامه باشد. عدم انصراف یکی از مقدمات حکمت شمرده شده است که در حقیقت عدم انصراف همان عدم قرینه عمومی است مثلا بگوید اکرم العالم که انصراف به عالم دینی دارد و به دانشمند جراح و میکروب شناس ندارد. علما در انصراف عموم عبارت از عالمان دینی هستند. اما اینکه انصرفا از چه زمانی ایجاد شده نمی دانیم ولی در هر صورت انصراف مورد قبول عموم است. یا مثال دیگر اینکه طلاب در ایران انصراف به دانش پژوهان علوم دینی دارد ولی در کشور عربی به انصراف به معنای داتشجو دارد. پس انصرف قرینه عامه است لذا اگر اکرم العلما گفته شود به معنایی که مردم می فهمند انصراف دارد.

مقدمه سوم- در جایی تقیید ممکن باشد اما اگر تقیید ممکن نباشد اطلاق ممکن نیست مانند اخذ قصد امر در متعلق امر ممکن نیست چون مستلزم دور می شود. اگر درجایی تقیید ممکن نشد اطلاق هم ممکن نیست

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo