< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

1400/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه کاربردی/ روش های فقه کاربردی/ اختیارات و ولایت مطلقه فقیه/ اختیارات حکومتی ولی فقیه/لزوم مشورت برای ولی فقیه/ وجوب یا استحباب مشورت

 

وجوب یا استحباب مشورت بر ولی فقیه

آیا بر ولی فقیه مشورت در امور واجب است که اگر مشورت نکند تکلیف خود را زیر پا گذاشته است یا مشورت بر ولی فقیه مستحب است؟ این متفرع بر وجوب یا استحباب دارد. مستند آیه زیر است

آل‌عمران‌ ، الجزء 4، الصفحة: 71، الآية: 159

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾[1]

از ﴿شاورهم فی الامر﴾ وجوب استفاده می شود؟

الف- ال در الامر جنس یا عهد است؟

ب- بر فرض ال در الامر عهد است؛ ال اشاره به چه چیزی دارد؟

ج- مخاطب پیامبر است آیا این خطاب به امت نیز است آیا خطاب به حاکمان غیر معصوم است؟

د- صیغه افعل در شاورهم دلالت بر وجوب می کند؟

محقق نائینی در تنبیه الامه و تنزیه الملة می فرماید: و دلالت آیه مبارکه

تنبيه الأمة و تنزيه الملة؛ ص: 83

و دلالت آيۀ مباركۀ ﴿وَ شٰاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ﴾ ، كه عقل كلّ و نفس‌ عصمت را بدان مخاطب و به مشورت با عقلاى امّت مكلّف فرموده‌اند، بر اين مطلب در كمال بداهت و ظهور است، چه بالضروره معلوم است مرجع ضمير، نوع امّت و قاطبۀ مهاجرين و انصار است، نه اشخاص خاصّه، و تخصيص آن به خصوص عقلا و ارباب حلّ و عقد از روى مناسبت حكميّه و قرينۀ مقاميّه خواهد بود، نه از باب صراحت لفظيّه، و دلالت كلمۀ مباركۀ ﴿فِي الْأَمْرِ﴾ كه مفرد محلّى و مفيد عموم اطلاقى است، بر اينكه متعلّق مشورت مقرّرۀ در شريعت مطهّره، كلّيّۀ امور سياسيّه است، هم در غايت وضوح؛ و خروج احكام الهيه- عزّ اسمه- از اين عموم از باب تخصّص است نه تخصيص.

و آيۀ مباركۀ ﴿وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ﴾ هم اگر چه فى نفسه بر زياده از رجحان مشورت دليل نباشد، لكن دلالتش بر آنكه وضع امور نوعيّه بر آن است كه به مشورت نوع، برگزار شود، در كمال ظهور است.

معنای خروج تخصصی مانند تعداد رکعات نماز که امر خدایی است و امر مردمی نیست البته احکام مردمی است

کتاب محقق نائینی به عنوان مانیفست مشروطیت بود اما بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری محقق نائینی از نوشتن کتاب تنبیه الامه پشیمان شدند.

ال در الامر عهد با جنس

اگر ال جنس باشد یعنی در همه امور مردمی نه امور الهی و اموری که مربوط به مردم می شود. اگر ال عهد یعنی در مسائل جنگ مبادا رفتار نادرست برخی در جنگ احد شما را از مشورت با مردم پشیمان کند ولی روشن است حتی اگر ال عهد باشد یعنی همه اموری که حضور آنها در آن دخیل است مانند امر انتخاب است و اقرب در ال عهد است ومراد مساله جنگ است ولی الغاء خصوصیت از جنگ می شود یعنی در تمام اموری که مربوط به مردم است مشهور کند خواه واجب یا مستحب

مخاطب در شاورهم

مخاطب پیامبر است اما دیگر افراد امت یا حاکمان بعد از پیامبر مخاطب هستند؟ اولا خطابی که در قرآن مخاطب پیامبر است در حقیقت خطاب به امت است مگر اینکه دلیل خاص داشته باشیم مخاطب فقط پیامبر باشد. نزل القرآن بلسان ایاک اعنی اسمعی یا جاره. ثانیا به طریق اولویت شامل امت می شود به این بیان وقتی که عقل کل است خداوند می فرماید با کسانی که عقل کل نیستند و نیاز به مشورت دارند مشورت کند به طریق اولی غیر پیامبر نیاز به مشورت دارد. اگر گفته شود خطاب فقط پیامبر می گوییم ملاک به طریق اولی در دیگران وجود دارد پس و شاورهم فی الامر اختصاص به پیامبر ندارد

دلالت صیغه شاورهم

آیا صیغه مشاروه دلالت بر وجوب می کند یعنی مشاوره بر پیامبر واجب است یا دلالت بر استحباب می کند؟ اولا ظهور صیغه افعل دلالت بر وجوب می کند ولی در آیات و روایات موارد فراوان صیغه افعل در استحباب بکار رفته است تا جایی که همدوش وجوب در ظهور شده است« یستفاد من تضاعیف احادیثنا استعمال صیغه امر در استحباب است. دو قرینه داریم که صیغه امر مشاوره دلالت بر استحباب می کند.

قرینه اول: موارد فراوانی داریم که پیامبر بدون مشورت تصمیم گرفته است جنگ ها پیامبر فقط جنگ بدر و احد و احزاب و طائف بنود. اگر در دیگر جنگ ها در غزوه ها و سریه ها مشورت کرده بود نقل می شد. بنابراین عمل پیامبر نشان شاورهم دال بر استحباب است تمام مشورت های پیامبر فقط جنگ نیست و در آن موارد مشورت نکرده است.

قرینه دوم: امر در آیه امر در مقام توهم حذر است و چنین امری دلالت بر وجوب نمی کند مثال آن ﴿و اذا حللتم فاصطدوا﴾ یعنی اگر محل شدید دیگر صید بر شما حرام نیست و به معنای وجوب صید نیست. در اینجا امر در مقام توهم حذر است یعنی آنکه زمینه هست که پیامبر دیگر مشورت نکند و زمینه مشورت کردن پیامبر و نظر پیامبر دفاع درون شهری بود و نظر مسلمانان دفاع دورن شهری است و با آنکه پیامبر تاکید مسلمانان تنگه عینین را رها نکنند نزد افرادی که ابتدا نظر به دفاع برون شهری می دهند بعد خود در تنگه را رها می کنند آیه شریفه می فرماید با اینکه اینها تخلف کردند ولی تو ای پیامبر با زهم مشورت بکن پس این امر در مقام توهم حذر است و دلالت بر وجوب نمی کند. قربنه سوم ظهور سیاقی است فاعفوا عنهم و استغفر لهم یعنی عفو بر پیامبر واجب نبود و پیامبر می توانست تمام کسانی که از جنگ فرار کرده اند عفو و استغفار بر پیامبر واجب نبود سیاق می تواند قرینه باشد مانند دلالت فاعفوا عنهم بر استحباب است فاغفر لهم هم دلالت بر استحباب می کند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo