< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع/ خارج بیع/ تعریف بیع/ تعریف شیخ انصاری/ اشکالات به تعریف/ اشکال تعریف به صلح

خلاصه جلسه گذشته

شیخ انصاری در تعریف بیع فرمودند فالاولی بیع انشاء تملیک عین بمال. اشکالات زیادی به تعریف شد به نحوی که برخی فقهاء درباره تعریف گفتند این تعریف اردء التعاریف است لکن این تعبیر طغیان القلم تفریط است و طغیان القلم در جابب افراط بگوید این تعریف اولین و بی نظیرترین تعریف است. از جمله اشکال ها بر تعریف شده است مانع اغیار نیست یعنی صبح غیر از بیع است و هویت معوضه غیر بیع است در حالی تعریف شامل صلح و هبه معوضه می شود.

با توجه به اینکه هویت بیع غیر از صلح و هبه معوضه است اما تعریف شامل این دو می شود. برای توضیح بیشتر می گوییم.

صلح بر دو قسم است یکی صلح عین به مال مانند اینکه بگوید صالحتک یا سالمتک علی هذه الدار بالف دینار. دیگری، صلح منعفت به عین است مانند صالح سکنی الدار سنة بدینار. گاهی صلح حق به عین است مانند صالحتک حق الخیار بالف دینار، یعنی از حق الخیار خود می گذرم یا حق التحجیر خود را در برابر هزار دینار مصالحه می کنم. و نوع سوم صلح در برابر ابراء ما فی ذمة المدیون است مثلا ما فی الذمه را ب هزار دینار ابراء می کند. مورد نقض صلح عین به مال است. یا در هبه معوضه شرط می کند که هبه خانه در مقابل الف دینار را هبه کند؛ بنابراین تعریف شامل صلح و هبه معوضه می شود.

پاسخ

قبل از بیان پاسخ تاریخچه اشکال را بیان می کنیم

این اشکال را ابتدا شهید ثانی در مسالک الافهام گفته اند، « الثالث: ینتقض ایضا بالهبة المشروطة فیها عوض معین فان التعریف یشملها و لیست بیعا»[1] . این نقض نیز بر تعریف شیخ طوسی و ابن حمزه و محقق ثانی وارد است. و در نقض تعریف به صلح می فرماید: « الرابع یدخل فیه ایضا الصلح المشتمل علی نقل الملک بعوض فانه لیست بیعا عند المصنف»[2] بعد از آن صاحب جواهر اشکال شهید را پرورش داده است.

1- برای پاسخ به اشکال ابتدا باید صلح را تعریف کینم. صلح اسم مصدر از صالحه صلحاً اذا وافقه و لم یخاصمه. در لغت به معنای سازگاری و تراضی در مقابل منافره و تقابض است. راغب اصفهانی می گوید: و الصلح یختص بازالة النقار بین الناس یقال فیه تصلاحوا و اصتلحوا. ابن اثیر جزری در نهایه می گوید: و الصلح فی اصطلاح الفقهی عبارة عن حقیقة واحدة و هی التراضی و التسالم بین شخصین علی امر من الامور فهو عقد مستقل یحتاج الی ایجاب و قبول و لا یعتبر فیه صیغة خاصة.

2- گاهی موارد محتوای صلح بیع است، اما در غالب صلح و فرم آن مانند تسالم علی مبادلة عین بمال است فیفید فائدة البیع. و گاهی مبادله منفعت به مال است مثلا برای نشستن در خانه بگوید ماهی دو میلیون تومان بده خیرش را ببینی در این صورت فایده اجاره را می دهد. گاه تسالم بر تملیک عین به غیر عوض است این صلح مفید هبه است. و گاه مفید عاریه است یعنی مفید فایده منفعت است، مثلا می گوید فعلا از فلان وسلیه استفاده کند. بنابراین عقود فراوانی می توانند در محتوای صلح قرار بگیرند.

3- یغتفر فی الصلح من الجهاله ما لا یغتفر فی غیره کالجهل بمقدار الثمن و المثمن فی صلح البیع. در صلح تشخص لازم نیست. شارع مقدس در صلح خواسته راه آشتی بیت افراد ایجاد شود.

4- هویت صلح ربط بین شخصین است خداوند می فرماید:

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[3] در آیه شریفه متعلق صلح بیان نشده است. چون محور در آن، صلح بین اخوین است. در حالی درباره بیع قرآن می فرماید« احل الله البیع و حرم الربا» طرفین را ذکر نکرده است چون محور در آن مبادله مال به مال است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo